به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان خبرگزاری بسیج-نیلوفر مقدمی دکتری حقوق بین الملل معاون زنان و خانواده اندیشکده حقوق بشر و شهروندی دانشگاه امام صادق علیه السلام طی یادداشتی بیان کرد:
بسم الله الرحمن الرحیم
ایران امروز و عبور از الگوی زن غربی
وقایع اخیر ایران به ویژه فوت خانم مهسا امینی و اعتراضات، اغتشاشات و ناآرامیهای پس از آن از منظر جریانات و گروههای مختلف، وابسته به عوامل متفاوتی تفسیر میشود که هر یک گوشهای از ماجرا را از دیدگاه خود تبیین میکند. برخی زن را آزرده از نگاه مردسالار و مذهبی حاکم بر جامعه ایرانی، دلزده از حکومت دینی و تعالیم اسلامی تصویر میکنند که کعبه آمال و آرزوهای او جامعه لیبرال غربی است. جامعهای که در آن زن بودن با تن بودن برابر انگاشته شده و در پس شعارهای ظاهراً برابریطلبانه اما در باطن تحقیرکننده و نگاه ابزاری به جنسیت زنانه، سعی در بهرهبرداری از ظرفیتهای زن دارد.
برخی دیگر در پی توجیه ماجرا از منظر دلالتهای اقتصادی و معیشتی هستند. پارهای از متخصصین حضور زنان در میدان اغتشاشات را تابعی از عملیات ترکیبی دشمن به ویژه نقش پررنگ جنگ شناختی دانسته و بر این باورند که پا به میدان گذاشتن زنان و دختران در طی طراحی عملیات نرم و نیمهسخت دشمنان از سالها قبل برنامهریزی و امروز اجرا شده است.
در مجموع برخی گزارههای طرح شده میتواند بخشهای مهمی از واقعیت پدیده پیچیده «نسبت زن و حاکمیت اسلامی» را روشن سازد. اما در این میان، آنچه به غلط به خورد مخاطب ایرانی و غیرایرانی داده میشود، عبارت است از مطالبه ضداسلامی و ضد دینی زنان ایرانی و تلاش برای رسیدن به الگوی زن غربی. شواهد تاریخی و مطالعات جامعهشناختی بسیاری نشان میدهد که جامعه زنان در پس الگوی کاملاً غربی دوره شاهنشاهی از هویت جنسینگرانه و تماماً بدنمند لیبرال، دلزده و آزرده، به گفتمان ناب انقلاب اسلامی و هویت منحصربفرد زن مسلمان انقلابی پناه برده است. تجربه حضور پرقدرت زنان در انقلاب 1357 و دوره دفاع مقدس، شاهدی بر این مدعا است. ادبیاتی که نه زن را خانهنشین و نه اسیر شهوت دنیای مردانه، بلکه موجودی مستقل، تمدنساز و مستحکم تصویر میکرد و میکند که فارغ از غوغای دنیای سرمایهداری به دنبال اعتلای روحی، معنوی، شخصیتی و حتی مادی خویش است.
اگرچه در وقابع اخیر بعضاً رفتارهای هنجارشکنانه از سوی برخی دختران و زنان مشاهده گردید، اما اولاً این رفتارها بسیار محدود بوده و در مقیاس کل جمعیت زنانه منجر به تغییر محاسبات نمیشود، دوماً افراد مذکور بنا به دلایل مختلفی از جمله نبود کانالهای گفتگوی جمعی، خشم تجمعیافته، تجربه رفتار ناشایست برخی افراد یا مسئولین و در نهایت تأثیرپذیرفتن از تبلیغات رسانهای دشمن، در دام التقاط فکری افتاده و چنین واکنشهایی را از خود بروز دادهاند. نمیتوان انکار کرد که قبله آمالی که برخی برای زن و دختر ایرانی از غرب و عریانی آن تصویر میکنند، تابلوی سیاهی است که کبودی چهره و خون سرخ قربانیان زیادی را در خود پنهان داشته است. آمار زن کشی در فرانسه یا اسیدپاشی گسترده به زنان در انگلیس یا تعرضات جنسی در سوئد و کشتار بیرحمانه زنان در امریکا به عنوان کشورهای مهد آزادی و تساوی حقوق، تنها نمونههای کوچکی از آنچه به نام آزادی بر زن در غرب اعمال میشود را به نمایش میگذارد. بانوی ایرانی در همه اعصار هوشیارانه انتهای این مسیر و سرآغاز هر اقدام و حرکت دیگری را که به نام او و به کام دیگری است، میشناسد و هرگز اسیر شعارهای توخالی و در عمل ضد زن و ارزش و جایگاه خویش نمیشود