سریالهایی که زنان خانهدار را تحقیر میکند!
بازنمایی رسانه ای از زن موفق در جامعه ما زنی تحصیلکرده و شاغل است که در اغلب اوقات هم نهایتاً یکیدو فرزند بیشتر ندارد. سهم زنان خانهدار، اما از تعریف رسانهای موفقیت هیچ است! انگار نه انگار که طبق آمارها ۶۲درصد از زنان جامعه ما خانهدار هستند؛ زنان خانهداری که اگرچه خودشان به طور مستقیم شغل و درآمدی ندارند و شاید شغل و جایگاه اجتماعی بالایی نداشته باشند، اما در عمل حضور و نقشآفرینیشان در همان جایگاه خانهداری پشتوانه موفقیتها و جایگاه اجتماعی همسر و فرزندانشان است، اما این مسئله در رسانهها کمتر به نمایش گذاشته شده و سهم زنان خانهدار در سریالهای نمایش خانگی نیز چیزی نزدیک صفر است.
زنان خانهدار شاید درآمد مستقیم نداشته باشند، اما حضور و نقشآفرینیشان در مدیریت اقتصادی خانواده نقشی بسیار تأثیرگذار دارد. تلاشهای بانوان خانهدار تأثیری کاملاً مستقیم بر اقتصاد خانواده و جامعه دارد چراکه در صورت فعالیت نداشتنِ بانوان خانهدار در خانه، برای رفع نیازهای افراد خانواده باید مبالغ هنگفتی هزینه شود. این مسئله حتی ارزشگذاری اقتصادی هم شده است، به گونهای که آنتونی گیدنز میگوید: «برآورد شده است بین ۲۵ تا ۴۰درصد از ثروتی که در کشورهای صنعتی به دست میآید، از ناحیه خانهداری است. کار خانگی پشتوانه اقتصاد است، چون تأمینکننده خدمات رایگانی است که اکثر جمعیت شاغل به آن نیاز دارند.» با وجود این زنان خانهدار اغلب اوقات نادیده گرفته میشوند و رسانهها در شکلگیری این فرهنگ و ارزشگذاری به زنان خانهدار نقش ویژهای دارند. طبق آخرین نتایج سرشماری در سال۱۳۹۵، ۱/۶۲ درصد از جمعیت زنان ایران را زنان خانهدار تشکیل میدادند، یعنی اکثریت جمعیت زنان. با این حال، در فیلمها و سریالها این جمعیت به نمایش گذاشته نمیشوند، این یعنی ارزشی برای زنان خانهدار و فعالیتهای آنان در خانه تعریف نشده تا به نمایش دربیایند و به انتخاب آنان احترام گذاشته شود و شغل خارج از خانه برای نمایش در رسانه، اولویت و ارزش بیشتری داشته است.
جا ماندن سریالهای نمایش خانگی
از نمایش واقعیت زن خانهدار
در پژوهشی سریالهای حدود یکسال اخیر شبکههای نمایش خانگی را از منظر نمایش خانهداری، زنان خانهدار و ویژگیهای آنان مورد بررسی قرار داده است. در حدود یک سال گذشته ۱۷سریال از شبکههای نمایش خانگی پخش شده است که برخی از آنان مربوط به زمان حال نیستند و نگاه به گذشته یا آینده دارند و در نتیجه ۱۲سریال در این گزارش مورد بررسی قرار میگیرند. در این سریالها تنها ۲۸درصد از زنان نقش خانهدار را بازی میکنند. چنین وضعیتی موجب میشود زنان خانهدار، کار خانهداری را یک فعالیت بیارزش و دستچندم بدانند و دچار کمبود اعتمادبهنفس، سرخوردگی و حس بیارزشی شوند تا جایی که گاهی اوقات از بیان خانهدار بودن خود شرمگین هستند.
از سوی دیگر در اغلب سریالها مشخص نیست کارهای خانه به دست چه کسی یا چه کسانی انجام میگیرد.
این مسئله موجب میشود سختی و مشکلات کار خانهداری دیده نشود و تصور شود کارهای خانه خودبهخود انجام شده و زنان خانهدار زمان خالی بسیار زیاد و کار اندکی دارند. همچنین مشکلات و دغدغههای آنان به خوبی منعکس نشده و زنان خانهدار تریبونی برای بیان مسائل خود نخواهند داشت.
بر اساس این پژوهش در این سریالها فقط برای حدود ۸درصد از شخصیتها، کار خانه نمایش داده شده است.
خانههای لاکچری، زندگیهای تجملاتی و حضور خدمتکار برای انجام کارهای خانه هم آسیب دیگری است که در سریالهای نمایش خانگی شاهد آن هستیم. در حالی که با عنایت به وضعیت اقتصادی جامعه چنین زندگیهایی فراگیر نیست و نشان دادن خانههای اعیانی و اصطلاحاً لاکچری با حضور خدمتکاران مختلف جهت انجام امور، میتواند در پسزمینه ذهن افراد موجب افزایش نارضایتی از نوع زندگی خود و همچنین ایجاد فاصله بین واقعیت و توقعات در زندگی شود.
استفاده از زنان به عنوان خدمتکار به معنای زنانه بودن فقر و کاهش انتظار زنان سطح پایین جامعه از موقعیت شغلی خود است. هم اکنون نیز سهم زنان از مشاغل خدماتی در یک تقسیمبندی ناعادلانه، بیش از مردان است و کار خانگی که جزو پایینترین ردههای شغلی است، معمولاً با کمترین حقوق و مزایا، نصیب زنان میشود. در بیش از ۴۱درصد از سریالهای شبکه نمایش خانگی حضور خدمتکار زن آشکارا دیده میشود.
موجودی ضعیف و کمهوش
با دغدغههای بیاهمیت
برساختههای رسانهای سریالهای نمایش خانگی از زنان خانهدار موجودی ضعیف، دارای دغدغههای فانتزی و بیاهمیت، داری بهره هوشی اندک، صرفاً دنبال ظاهر بودن و در آرزوی پیدا کردن شوهر در بخشهای مختلفی از رسانههای تصویری وجود دارد. بروز این نوع کلیشهها در شخصیت زنان خانهدار سریالها نمود بیشتری دارد، به طوری که بعضاً واژه خانهداری با بیدغدغگی، لوس بودن و دنبال مد بودن و اصطلاحاً «بهدنبال قر و فر بودن» همتراز شده است.
در این سریالها به شخصیتهایی برمیخوریم که از سطح پایینی از فرهنگ برخوردارند، دغدغه اصلی آنها تغییر ظاهر و پوشش طبق مد روز و خوشگذرانی است. این شخصیتها مدام به دنبال انجام عملهای زیبایی، خرید و پیداکردن فروشگاههای جدید، خرج کردن پول برای نیازهای کاذب و غیرواقعی، فریب مردان و دلبریهای بیجا برای جلب نظر آنان و این دست کارها هستند. در بعضی از سریالها، این ویژگی به تمامی زنان آن سریال تسری پیدا میکند و نتیجه حاصل چیزی نیست جز ضعیف و سطح پایین نشان دادن قشر زنان.
آنچه از بررسی محصولات شبکه نمایش خانگی حول موضوع خانهداری بهدست میآید، عدم نمایش درست این امر و ایجاد نگرش و فرهنگهای غلط در بین مردم است. انگارههایی مانند صرفاً زنانه بودن کار خانه و خانهداری، بیارزش بودن خانهداری، بیسواد، ضعیف و سطحی بودن زنان خانهدار، ارجحیت شغل و درآمدزایی مستقیم بر خانهداری.
این در حالی است که زنان خانهدار مدیران خانه محسوب میشوند و مدیریت یک مجموعه نیازمند هوشمندی و تدبیر بالاست، پس یک زن خانهدار نمیتواند کمهوش و ضعیف باشد. از سوی دیگر خانهداری صرفاً به انجام فعالیتهای فیزیکی خانه خلاصه نیست بلکه ایجاد محیطی پر از آرامش و محبت در خانه، تلاش در جهت رشد و بالندگی فرزندان برای ساختن نسلی موفق، کمک به رهایی افراد خانواده از تنشها و نگرانیهای روزانه بخشهای دیگری از فعالیت زنان خانهدار هستند که شاید اهمیت بسیار بیشتری از انجام فعالیتهای فیزیکی خانه داشته باشند. رسانه نقش مهمی برای ارزشگذاری به زنان خانهدار و بیان اهمیت جایگاه آنها دارد و فیلمها و سریالها از اثرگذاری بالایی برای فرهنگسازی و تغییر ذائقه جامعه و هدایت آن برخوردارند، اگر از این اثرگذاری و نقشآفرینی به درستی استفاده کنند.