تحلیلی از نقش زن در نظام هستی با تفسیری از حدیث کسا/ زنان در جامعه اسلامی چه رسالتی دارند؟
به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان-حجت الاسلام علی مهدیان در جلسه هیات مکتب الزهرا(س) جایگاه سیاسی اجتماعی زن را در منظومه اهل بیت با تفسیری از حدیث کسا شرح داد.
مهدیان در این گفتار با اشاره به آیات و روایات مختلف نشان می دهد که امام معصوم به عنوان محور جامعه زمانی می تواند رسالت خود را به سرانجام برساند که امت اسلامی حول او برای یک امر بالا و یک قیام جمع شوند. مقدمه چنین امری ظهور اشخاصی هستند که فهم متناسبی از رنج و غصه و نیت امام معصوم داشته باشند. الگوی زن رشد یافته مسلمان کسی است که توانسته باشد چنین امری را چه به جهت فهم مفاهیم بالای انسانی و چه به جهت تحقق یک انسجام حول امام معصوم تجربه کرده و آن را رقم زده باشد.
تشریح آنچه مهدیان توضیح داده است را در زیر مطالعه کنید:
حجت الاسلام علی مهدیان: حدیث کسا بسیار توصیه شده و ما معمولا جلساتی میگیریم و این حدیث را دسته جمعی برای بخشش گناهانمان می خوانیم. حدیث کسا در مفاتیح هم آمده در جاهای دیگر هم نقل شده است. اما این حدیث از ابتدا که شروع می شود مقداری غیر عادی است؛ کلا یک حالت غیر معمولی دارد. طبق این حدیث پیامبر(ص) وارد منزل حضرت زهرا(س) می شوند و می فرمایند من در بدن خودم احساس ضعف می کنم. حضرت زهرا(س) می فرمایند به خدا پناه می برم از ضعف! پیامبر می فرمایند آن کسا یمانی را بیاورید و آن کسا را سر خودشان می کشند و گوشه ای می نشینند.
ابهام در فهم حدیث کسا
بعد تک به تک امام حسن(ع) تشریف میارند و می فرمایند بوی پیامبر(ص) می آید، حضرت زهرا(س) میفرمایند بله پیامبر زیر این کسا یمانی هستند. امام حسن(ع) به پیامبر عرضه می دارند که آقا جان اجازه هست من هم وارد بشوم؟ پیامبر می فرماید بله! امام حسن زیر کسا می رود.
بعد از امام حسن(ع)، امام حسین(ع) هم تشریف می آورند و دوباره می فرمایند بوی پیامبر می آید و برای ایشان هم ماجرای امام حسن(ع) تکرار می شود. حالا رابطه مادرانه و محبت ایشان جای خود دارد که هر کدام را یک جوری قربان صدقه می رود ولی آخر سر می فرمایند که بله پیامبر اینجا هست و حسنین هم می آیند کنار عبا می ایستد و اجازه ای می گیرد و بعد پیامبر اجازه می دهند و ... بعد امیرالمومنین تشریف می آورند و ایشان هم اجازه می گیرند و وارد می شوند و ...
خب واقعا این یعنی چی؟! چه ربطی دارد؟ چرا اصلا؟! این چه کاری است کلا؟! بعد ما برای چی باید این را بخوانیم؟! همه این ماجرا مبهم است.
تازه بعد از اینکه همه جمع شدند حضرت زهرا(س) وارد می شود. ایشان هم اجازه می گیرند و وارد می شوند. همه که زیر کسا جمع شدند یک دفعه اتفاقی در عرش می افتد. بقیه داستان، آن بالا اتفاق می افتد. خدای متعال می فرماید که عالم را خلق کردم برای اینها، عالم را پاک کردم برای اینها. بعد جبرائیل نازل می شود و به پیامبر می گوید شما که زیر این کسا جمع شدید خدا فرمود که آسمان و زمین را برای شما خلق کردم. بعد جبرائیل هم درخواست می کند که ایشان هم وارد کسا شوند، ایشان هم وارد می شود.
میرالمومنین اینجا از پیامبر(ص) می پرسند اگر مردم خبر این اتفاق را نقل کنند چه اتفاقی برایشان می افتد؟ پیامبر(ص) پاسخ می دهند که اگر در هر مجلسی این قصه نقل بشود این آثار را دارد که مشکلاتشان رفع می شود و ... تمام!
اصلا این چه سوالی بود و این چه جوابی بود؟! چه ابهامی است این ماجرا! ما هم میخوانیم، لذتش را هم می بریم ولی یعنی چی این ماجرا؟!
چگونه می توان ماجرای پر ابهام حدیث کسا را تحلیل کرد؟
حجت الاسلام مهدیان: برای تحلیل این ماجرا باید چند گزاره اعتقادی را به این مسئله اضافه کنیم. گزاره اول رابطه ای است که امام جامعه با امت خودش دارد. حضرت امام خمینی(ره) بیانی دارند در شرحی که بر کتاب قاضی سعید نوشته اند. در حاشیه این کتاب حضرت امام خمینی(ره) می فرمایند که کل امت شبیه پیکر است برای امام. یعنی امام را یک شخصیت در نظر نگیرید، امام یک بدنی دارند که این پیکر، همه قوا و ابزارهای اثرگذار امام می شود. این مورد را ما تا حدودی می توانیم درک کنیم. یعنی هر کسی که مختصری کار تشکیلاتی و جمعی کرده باشد میتواند متوجه این مسئله بشود. یعنی بصورت اعتباری کسی که مدیر می شود کل این پیکر ساختار و سازمان برای او عمل می کند. اما زمانی که این ارتباطات حقیقی می شود، اینجا دیگر مسئله اعتباری نیست.
گزاره اول: هویت واحد امام معصوم با امت
واقعا در تشکیلات خیلی ها باهم یکپارچه می شوند؛ این رابطه ها خیلی حقیقی تر هم می شود. هرچقدر این جمع به لحاظ انسجام و قوت و اتحاد و ارتباطی که با هم دارند تقویت بشود این هویت را شما بیشتر حس میکنید. در یک خانواده همه اعضا مثل بخش های مختلف وجود یک دیگر هستند. روایت این مسئله از پیامبر اکرم هم هست اما میخواهم بگویم این را ما لمس هم میکنیم. بارها این را مثال زدم که یک زمان این پسر ما 4 یا 5 سالش بود که ما طبقه بالای یک خانه ای را اجاره کرده بودیم. آن ایام هم زلزله زیادی در قم می آمد. نصف شبی که این پسر ما شیطونی و شلوغی میکرد ناگهانی زد و این پشتی که ما داشتیم با صدای بلندی خورد زمین. دختر همسایه آمد بالا و با یک اضطرابی هرچی دلش خواست به ما گفت. حق هم داشت، خیلی ترسیده بود چون فکر کرده بود که دوباره زلزله آمده. من شروع کردم به عذرخواهی و ببخشید و ... بعدن با خودم فکر میکردم چرا نگفتیم این بچه عذرخواهی کند؟ واقعا مگر من باعث ترس همسایه شده بودم؟ ولی واقعا انگار خودم این کار را انجام دادم و شروع کردم به عذرخواهی.
امام خمینی(ره) در آن حاشیه یک جایی می فرمایند خطاهایی که امت میکنند مثل خطای خود آن امام می شود. یکی از معانی استغفار کردن امام جامعه و انسان کامل همین است که امام برای خطاهای ما استغفار می کند. حالا خطاهای امت چه ربطی به امام دارد؟ چون این ها یک هویت پیدا کرده اند.
مهدیان در ادامه گفت: یک مطلبی را که امام زیاد به آن اشاره کرده و در این حاشیه هم فرمودند این عبارت است که پیامبر فرمود: « شَیَّبَتنِی سُورَةُ هُود - سوره هود مرا پیر کرد» آن هم به خاطر این آیه : « فَاستَقِم کَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَکَ». یعنی جوری که امر شدی استقامت کن؛ «واو» هم «واو» معیت است یعنی به همراه کسانی که با تو توبه کردند. حضرت امام اینجا نقل به مضمون میفرماید پیامبر که خودشان مظهر استقامت بودند! اصلا «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»، اصلا صراط خود پیامبر است! استقامت خود پیامبر است! جاهای دیگر هم فاستقم کما امرت داریم اما آن «ومن تاب معک» است که مال سوره هود است. این همراه شدن امت، این نکته پیامبر را پیر کرده است. لذا کل امت مثل پیکر برای امام می ماند. این گزاره اول که بخواهیم از آن استفاده کنیم تا حدیث کسا را توضیح دهیم.
گزاره دوم: جنس روابط میان امت با خودشان و میان امت با امام ولایی است
نکته دوم نوع روابطی است که میان امت و نسبت هایی که با هم دارند است. جنس رابطه ها ولایی است. چون رابطه ها می تواند متفاوت باشد. مثلا در یک جمعی هستیم که با هم صحبت میکنیم. این رابطه یک رابطه علمی است. حرف زدن های علمی مد نظرم هست. مثل این مباحثات آخوندی و طلبگی؛ آنهایی که با هم دیگر جلسه دارند. این رابطه فکری است. این رابطه یک رابطه یک ضلعی و ناقصی است. یک روابطی هم هست که روابط عاطفی است. مثل این دخترهای 12 یا 13 ساله که با هم دیگر دوست می شوند. این ارتباطات بیشتر ارتباطات عاطفی است. بعضی ارتباطات کاری است، مثل تیم فوتبال. میخواهند باهم گل بزنند، خیلی مهم نیست که این ها از کجا آمده اند و چه فکری دارند و ... مهم این است که در یک بازی با هم پیروز شوند. رابطه ولایی یک رابطه چند ضلعی است. واقعا به ابعاد انسان این رابطه بعد دارد. هم فکری است، هم محبتی است، هم همکاری است، مراقبت از هم میکنند، بهم پیوستگی دارند، همدیگر را سرپرستی میکنند. لذا وقتی خداوند متعال رابطه ولایی را توضیح میدهد میفرماید که همدیگر را امر به معروف و نهی از منکر می کنند. یعنی امر به معروف و نهی از منکر روی چنین نسبت و بستری سوار است. یعنی من تو را دوست دارم، همکار هم هستم و ... حالا تو را امر و نهی هم میکنم.
رابطه بین امام و امت چنین رابطه ای است و چند بخش هم دارد. یک بخش رابطه ای است که امت با خود امام دارد. یک بخش رابطه عرضی است که با هم دارند. یعنی دو نفر با هم دیگر رابطه ولایی دارند. « و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض» اصلا نسبت بعض بعض که می گویند یعنی رابطه دو طرفه است. یعنی دوسویه و رابطه ولایی است. ولایت و رابطه ولایی زمانی که بروز پیدا میکند یعنی یک امر تکوینی در عالم بروز کرده است. این هم نکته مهمی است. هر امر تشریعی در شریعت بروز و ظهور یک امر تکوینی است. ولایت بروز و ظهور چیست؟ این ولایت تشریعی همان بروز دادن ولایت تکوینی الهی است. با ولایت ما آن حقیقت ولایی است که بروز پیدا میکند. « فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا» بارها این آیه را من خواندم. ساختار تکوین و تشریع مطابق همدیگر است. شما در شریعت هر اتفاقی که رقم می زنید یک امر تکوینی که شکل گرفته را یک بار دیگر ظهور میدهید اما این ظهور متفاوت از آن ظهور تکوینی است. ظهور تکوینی یعنی خلق کرد و نشان داد. ظهور تشریعی به دست ما است. همه عالم عبد خداست اما وقتی ما نماز میخوانیم ما این را با رفتار خودمان نشان میدهیم. همان اتفاقی که تکوینی رقم میخورد ما آن را به اختیار خودمان بروز می دهیم. حالا ولایت بروز دادن آن ولایت تکوینی است. و آن ولایت تکوینی ظهور دادن قدرت و توان و اراده الهی است. همه کارها با آن ولایت انجام می شود.
وقتی شما این کار را انجام میدهید این ظهور دادن اراده و تدبیر خداوند در عالم است. لذا این اصل هم هست در دین. پایه اصلی در دین همین است. آن روایت از امام باقر(ع) که فرمود: بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلى خَمْسٍ: حج و زکات و نماز و روزه و ولایت. بعد هم فرمود هیچ کدام این ها مثل ولایت نمی شود. اصل قصه ولایت است. بقیه با این هماهنگ می شوند.
تلاش برای تفسیر حدیث کسا با آن دو گزاره بالا
حجت الاسلام مهدیان: حالا با این دو نکته برگردیم به حدیث کسا ببینیم می توانیم این حدیث را تحلیل کنیم؟ امام جامعه میفرماید در وجود خودم ضعف احساس میکنم. وقتی این ضعف برطرف می شود که این خانواده دور هم جمع می شوند. آن ارتباط و انسجام را نشان می دهند، بروز میدهند. وقتی جمع می شوند آن قدرت الهی بروز پیدا میکند. آن حرکتی که به اینها داده می شود و آن سلوکی که به اینها داده می شود همه ظهور و بروز پیدا میکند. ملائکه نشانه قدرت الهی است. یادتان باشد هرجا ملائکه آمده وسط یعنی قدرت الهی در آنجا عمل میکند. ملائکه آنجا نازل می شود. برگردید یک زمانی این روایات مربوط به جمع شدن مومنان را بخوانید که در کافی شریفه است. همین که یک عده ای از مومنان حول ذکر خدا، دور هم جمع شدند، ملائکه آنجا جمع می شوند. حالا ما با ملائکه چه کاری داریم؟ ببینید ملائکه اگر جایی حضور پیدا کنند یعنی قدرت آنجاست. یعنی ساختار عالم دست شماست. حالا شما بروید و در روایات بخوانید ببینید ملائکه کجاها هستند. اینها همه مهم است و ساختار نظام هستی را در اختیار شما قرار می دهد.
ماجرا این است که همه حول آن حقیقت انسان کامل، ولی الهی، و این خانواده جمع بشوند. حقیقت صلوات بر محمد و آل محمد همین است. هر کسی در هر گوشه هستی که به این امت وصل است وقتی که درود می فرستد این درود به او و آل او فرستاده می شود. ( در بعضی روایات که به طور گسترده همه امت را آل او دانسته اند. برخی هم می گویند فقط این خانواده مد نظر است. واقعا هیچ منافاتی هم ندارد.)
برای حل مشکلات امت و امام باید حول انسان کامل جمع شویم
حجت الاسلام مهدیان: این یعنی برای حل و فصل مشکلاتتان بهم دیگر و حول انسان کامل گره می خورید. اگر میخواهید مشکلی حل بشود ارتباط ولایی حول انسان کامل تشکیل دهید. حتی مشکل خود او (انسان کامل) را هم این ارتباط حل میکند. درد خود او یعنی انسان کامل را هم حل میکند. ما توجه نمیکنیم بعضی وقتها که اگر برای درد امام غمگین می شویم این غمگین شدن باید ادامه داشته باشد و باید کاری کنیم که این درد از بین برود. غصه خوردن سرجای خود اما چه کاری باید انجام دهیم تا این مشکل حل شود؟ اینجا این حدیث کسا مصداقش است. اگر بخواهیم این مشکل را حل کنیم باید این انسجام و اتحاد حول او را شکل بدهیم.
غصه امام، کدام غصه است؟
حجت الاسلام مهدیان: نامه ای هست به شیخ مفید که امام زمان مرقوم کرده اند. میفرماید اگر شیعیان ما حول قرار و عهدی که با ما دارند جمع بشوند این مبارکی دیدار ما به تاخیر نمی افتد. درد امام هم درد امام است. یادمان باشد که اگر خواستیم روضه بخوانیم این جنس روضه، روضه اصلی است. روضه ای که درد امام را می گوید. ببینید مادر کجا درد میکشد؟ مادر درد دستش، درد پایش یا هرچی که باشد این درد خودش است. اما چه زمانی به عنوان مادر درد می کشد؟ این چیزی هست که ماها متوجهش نمی شویم چون مادر نیستیم. درد امام جنس خاص خودش را دارد. اصلا ماها درکی از درد امام نداریم. آن هدف و آن غایت را ما هم باید بخواهیم که انجامش بدهیم. اگر بخواهیم آن کار را انجام بدهیم تازه آن درد را درک میکنیم و تازه میتوانیم روضه اش را بخوانیم. یعنی شما می توانید درد خودش را، درد جسمش را توضیح بدهید اما اصل درد چیز دیگری است. یک زمانی دست پدری زخمی می شود و یک زمانی دست پسرش زخمی می شود. این دو درد یک جور نیست.
درک کنیم درد امام چیست. امام در کربلا آن دردی که حاضر شده است به خاطرش همه دردهای خودش و خانواده اش را تحمل کند چیست؟ اگر این را فهمیدیم می فهمیم کدام درد است که امام را می سوزاند. آن مصیبت اصلی امام است. امروز درد صاحب الزمان چه دردی است؟ درد غربت، درد سرگردانی و ... که البته درست است اما این سرگردانی یعنی چی؟ آن چیزی که باعث شده این تصمیم را امام بگیرد چیست؟ چون تصمیم او باعث می شود تصمیمی در عالم گرفته شود؛ حقیقت غیبت ذیل حقیقت امامت تعریف می شود. امام غیبت کرد، چون امام است و چون امامت کردن در آخرالزمان نیاز به غیبت داشت. چرا غیبت کرده و دردش را تحمل میکند؟ این را باید پیدا کنیم و این را باید از بین ببریم.
جایگاه زن در هستی این چنین جایگاهی است
حجت الاسلام مهدیان: حل و فصل این درد به این انسجام و جمع شدن حول ولی الهی است. این هم درد تو را رفع میکند و هم درد او را رفع میکند. اینجور بهم پیوسته ایم. اینجور مشکل همدیگر را حل میکنیم. و چی این وسط همه را به او وصل میکند؟ یک بو و شمیمی را همه از پیامبر درک میکنند اما این وسط یک کسی کاری انجام می دهد و آخرین نفر می آید ذیل کسا یمانی. آن کسی که همه را به او وصل میکند، خود حضرت زهرا(س) است. جایگاهی که زن در هستی دارد، جایگاه حضرت زهرا به عنوان الگو و نمونه که فعلیت یافته یک زن است، و این جایگاه چنین جایگاهی است. یعنی اگر زن رشد کند و کمال پیدا کند اینچنین می شود. زن به اندازه ای که رشد میکند این ویژگی را پیدا میکند. زن رشد یافته همه را حول او جمع میکند. جمع میکند همه را ذیل او. زن محور می شود برای چنین انسجامی. در خانواده او محور می شود. لذا زمانی که خداوند متعال خواست این خانواده را معرفی کند با او معرفی کرد؛ هُم فاطمه و ابوها و بعلها و ...
اسامی حضرت زهرا چه معنایی دارد؟
حجت الاسلام مهدیان: برگردید به اسما حضرت زهرا و ویژگی های حضرت زهرا که در روایات آمده توجه کنید. همه این اسامی حول همین ویژگی است. اسم فاطمه چرا فاطمه شد؟ برای اینکه از آتش نجات می دهد. اصلا این کسی است که از آتش نجات می دهد. حضرت زهرا کیست؟ ممتحنه! یعنی کسی که امتحان پس می دهد. لذا او انسجام می دهد. محور انسجام و وحدت بخشی و ایجاد ولایت حول امام معصوم او است.
قیامت در تطابق با فهم از حدیث کسا
حجت الاسلام مهدیان: اهل معرفت میگویند کلا قیامت ظهور و بروز آن چیزی است که در دنیا اتفاق می افتد. این فهمی که از قیامت میخواهم عرض کنم ببینید چطور با فهمی که از حدیث کسا گفتیم تطابق پیدا میکند. قیامت که برپا می شود حضرت زهرا با جلال و جبروتی وارد می شوند و همه سرها را پایین انداخته اند. ندا می آید که فاطمه جان وارد بهشت شو. ایشان دم در بهشت می ایستند و وارد نمی شوند. میپرسند چرا وارد نمی شوید؟ میفرماید اول شیعیان ما بروند. قبول می شود. حضرت در صحنه قیامت، شیعیان را انتخاب می کنند و همه را وارد بهشت میکنند. متصل کننده مردم و وارد کننده مردم به بهشت حضرت زهرا است. آورنده تک تک این بچه ها زیر آن کسا چه کسی بود؟ حضرت زهرا. این کاری است که با تک تک امت انجام میدهند. این کاری نیست که فقط با امام حسن(ع) و امام حسین(ع) انجام بدهند. همه را ایشان همینجور وصل میکند. آن بهشت، کسا است و همه به دستان او وارد بهشت می شوند. بعد به حضرت زهرا میگویند وارد بهشت می شوید؟ میفرماید نه، اول محبین محبان ما وارد شود و همینجور هر کسی که به نوعی می تواند وصل شود به واسطه حضرت زهرا وارد می شود و آخر سر خود ایشان وارد بهشت می شوند. آخرین کسی که وارد کسا می شود خود او است.
عبور از هر شبی به مطلع فجری به دست حضرت زهرا(س) است
حجت الاسلام مهدیان: لذا هرجایی که شما از یک شب یلدایی عبور کردید و وارد مطلع الفجری شدید به دستان حضرت زهرا (س) بوده است. مثالی همیشه زدم که بچه رزمنده ها در کربلای5 و شلمچه ذکرشان و رمزشان حضرت زهرا(س) بوده است. شلمچه کجاست؟ شلمچه با موانع خاص خودش شناخته می شود. مثلا موانع مثلثی شکل یا ... همه موانع عجیب و غریبی که شاید در دنیا این شکل از موانع به عنوان موانع سطح اول شناخته می شدند. این موانع را شکستند. اینجاست که بوی حضرت زهرا(س) می آید.
دو نام که بدون برنامه ریزی در انقلاب اسلامی فراگیر شدند
حجت الاسلام مهدیان: این تجربه معنوی را که حضرت آقا به صراحت می فرمایند خیلی مهم است. نقل به مضمون آقا می فرمایند دو اسم بود که در پیروزی انقلاب اسلامی ما هیچ برنامه ریزی برای فراگیری آنها نکردیم اما فراگیر شدند. یکی نام امام زمان(عج) است و دیگری نام حضرت زهرا(س). هر زمانی که یک جامعه از یک شبی عبور می کند و از یک آتشی خلاص می شود و ذیل یک کسا قرار می گیرد و به آن نظام ولایت متصل میشود، آن حقیقت حضرت زهرا است که آنجا عمل کرده است.
حاج قاسم در نقل و روایت جنگ 33 روزه یک باره یک موضوعی را مطرح میکند که عجیب است. حاج قاسم میگوید روز 27 یا 28 جنگ یکی از رزمنده های حزب الله حضرت زهرا(س) را مکاشفه میکند. آنجا حضرت زهرا(س) دستمالی را تکان می دهد و میفرماید قصه تمام شد. حاج قاسم می گوید از آن روز به بعد دور چرخید و اراده ما غالب شد و ما پیروز شدیم. اتفاقات بسیار مهمی به دست او اتفاق می افتد. هرجایی که قرار است ساحتی از ظهور، بروز پیدا کند به دست او بروز پیدا میکند. ظهور را او رقم میزند. رزق انقلابمان را هم از او میگیریم.