روایتی از خاطرات آهنگران با حاج قاسم/ از طلب دعا برای شهادت تا خلوت کردن در کنار ضریح امام رضا(ع)
حاج صادق آهنگران یادگار دوران دفاع مقدس در گفت وگو با خبرنگار بسیج در اهواز اظهار داشت: از سال 59_60 که جنگ تحمیلی شروع شد توفیق آشنایی با حاج قاسم را داشتم. از آن موقع تلاش و دلسوزی حاج قاسم نسبت به جنگ نظام جمهوری اسلامی بی نظیر بود. حاج قاسم در این سالها واقعا پله به پله رشد کردند و نهایتا با شهادت مزد خود را به شکل اعلی گرفت.
یادگار دوران دفاع مقدس اظهار داشت: اخلاص در شهید سلیمانی برجسته بود و همین اخلاص بینظیر و گریه بیشمار رمز نفوذ شهید در بین قلوب ملتها است.هیچ گاه آلوده دنیا نشد و همیشه در مسیر الهی قدم برمیداشت و برای رسیدن به شهادت لحظه شماری میکرد.
آهنگران گفت: یکی از وجوه اخلاقی که کمتر در باره حاج قاسم شاید گفته شده، شوخ طبعی ایشان بود. با بچه ها خیلی گرم و صمیمی و شوخی میکرد و یادم است چند بار زمان جنگ برای مداحی به لشکر کرمان رفته بودم و یکسری نوحه حضرت قاسم را خواندم که بچه های لشکر با انگشت حاج قاسم را نشان میدادند.
وی با اشاره به اینکه طلب شهادت خواسته همیشه حاج قاسم بود، اظهار داشت: خاطره ای که در یادم مانده و مهم است. حاج قاسم همیشه یک خواسته مشترک داشت، زمانی که همدیگر را می دیدم حاج قاسم می گفت برای شهادتم دعا کن. نشد حاج قاسم را ببینم و طلب دعا برای شهادت نکند.
این یادگار دفاع مقدس با اشاره به رفاقت و انس سه فرمانده دوران دفاع مقدس یعنی باکری و کاظمی و حاج قاسم باهم،گفت: حاجی در زمان جنگ خیلی با مهدی باکری و احمد کاظمی رفاقت داشتند و به هم علاقه مند بودند، زمانی که احمدکاظمی را می دیدند هر دوتای آنها از مهدی باکری می گفتند.
آهنگران افزود: زمانی که احمدکاظمی شهید شد دیگر حاج قاسم قرار نداشت.سوز گریه های حاج قاسم چند برابر شده بود و همان اندازه دلبستگیاش به دنیا کم شده بود. وابستگی به رفقای شهیدش بیشتر شده بود و لحظه شماری میکرد تا با همرزمانش بپیوندد. بسیار گریه می کرد.
وی بیان داشت: خودش نوحه و دعا زمزمه میکرد و آرام با سوز و گداز میگریست و از گریههایش معلوم بود این گریه ها الهی و عرفانی است به تعبیر یکی از علما کثیر البکا بود.
این یادگار دوران دفاع مقدس ادامه داد: با حاج قاسم برای مراسم یادواره شهدا به ملایر رفتیم که حاج قاسم سخنرانی و من نوحه خواندم. از ملایر به دلیل نزدیکی به همدان، به پیشنهاد حاجی بر سر مزار سردار همدانی حضور یافتیم. من نوحه ای خواندم همانجا حاج قاسم باز هم به من گفت دعا کن شهید بوم.
آهنگران افزود: از همدان با هم به تهران آمدیم. یکی از دوستان داشت به حاج قاسم گزارش کار می داد که حاج قاسم وسط گزارشها, به من نگاه و گفت: صادق قول بده شهید شدم برایم سنگ تمام بگذاری. معلوم بود در حس و حالی دیگر است و ملکوت سیر میکند.
این مداح اهل بیت ادامه داد: یکبارحاج قاسم به من گفت شب های احیا برای مدافعان حرم بیا مداحی کن و من هم در حرم حضرت رقیه جوشن کبیر و مناجات خواندم و آقا سیدمحمدمیری یکی از خادمین حرم گفت حاج قاسم است ولی بعد مراسم نتوانستم ایشان را ببینم.
وی گفت: متاسفانه حرم شلوغ بود نتوانستم حاجی را ببینم و در همان اتاق خدام رفتم که نصف شب یکی از این خادم حرم گفت حاجی برگشته است و منتظر شما است. من و حاج قاسم دوتایی در حرم بودیم که حاجی گفت میدانم خسته هستی ولی امشب استفاده خوبی نکردم برای من زمزمه کن.
آهنگران گفت: در همان کنار حرم خودم و خودش تنها آامدیم پای ضریح نشستیم هیچ کس نبود فکر کنم شهید پورجعفری هم بود. نشستیم کنار ضریح من هم شروع کردم به خواندن زیارت عاشورا و قران به سر، که حاجی چنان گریه میکرد که گفتم نکند بی هوش شود.
انتهای پیام/