یادداشت/

از غم نبودِ سید روح الله امسال روز مادر کنار هم جمع نشدیم ‌

ما هرسال روز مادر ها شام مهمان سید روح الله بودیم،برایش مهم بود که مارا دور همدیگر جمع کند، او از مدت ها قبل، حقوقش را برای اینکار پس انداز میکرد.
کد خبر: ۹۴۸۳۳۰۴
|
۲۳ دی ۱۴۰۱ - ۱۴:۰۵

به گزارش خبرگزاری بسیج از کرج، مهدیه عطا الهی بسیجی سپاه ناحیه امام حسین(ع) کرج و خبرنگار افتخاری باشگاه خبرنگاران بسیج  البرز در یادداشتی برای این خبرگزای آورده است:

دلگیری غروب پنج شنبه، دست آخر مرا راهی آستان مقدس امامزاده محمد(ع) کرد.
 مزار شهدا را یکی پس از دیگری زیارت کردم، شهیدان سید اکبر سجادی، علی خانبان، مهدی یحیوی و ...

اعتقاد داشتم  نمیشود که آدم همینطور الکی هوای رفتن به جایی به سرش بزند. آرام آرام قدم میزدم و  زیر لب با خود زمزمه میکردم: "ای که مرا خوانده ای، راه نشانم بده". وجودم آغشته به اندوه بود، میخواستم فریاد واحسرتا سر بدهم، که جا مانده ام از شهدا... اما دستِ آخر دل به این خوش میکنم که "زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. "

کمی آن طرف تر، نوشته ای توجهم را جلب میکند! "شهدا را یاد کنید... ولو با یک صلوات "
هنوز و آل محمد را نگفته ام که چشمم به یکی از مزار ها می افتد. چند نفر دورش ایستاده اند و خانم میانسالی مغموم؛ مرثیه خوانی میکند. 
باد گلبرگ های پر پر روی مزار را به بازی میگیرد.
و نوای محزون "روله روله " در آن سرما آتشی سوزان به جانم می اندازد .

گام هایم را طبق خواسته دلم برمیدارم. جلوتر میروم تا بتوانم روی سنگ مزار را بخوانم.
"شهید امنیت وطن، بسیجی سرافراز سید روح الله عجمیان" ناخودآگاه زمزمه میکنم: "السلام علی الاجساد العاریات " او همان است که تکلیفش را حضرت سیدالشهدا(ع) معلوم کرده است.
او را خوب میشناسم ، همان است که در این هیاهو کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا را برایم معنا کرد ، و مظلومیتش... آه که مظلومیتش مرا به یاد ارباب شهیدش انداخت.

دست روی سنگ مزارش می‌گذارم و فاتحه‌ای می‌خوانم.
دست گرمی که روی شانه ام قرار میگیرد مرا به خود می آورد ، دارد برایم دعا میکند‌‌: "انشاالله که عاقبت بخیر شوی‌‌. " و هرچه میگذرد من بیشتر ارزش این دعارا  درک میکنم...

از جا برمیخیزم و تشکر میکنم ،قاب عکسِ سید روح الله را در آغوشش دارد. آرام می پرسم:شما با شهید بزرگوار نسبتی دارید؟ لبخند مهربانش را نصیب جانم می کند و می گوید :" من خواهر سید روح الله هستم." حالا دیگر مطمئن شدم که دستی مرا به آنجا آورده است.
مثل تشنه ای که به آب رسیده، از او میخواهم تا از سید روح الله برایم بگوید بلکه بفهمم چطور میشود که شهدا عند ربهم یرزقون میشوند.

دست مهربانش را پشتم میگذارد و به سمت نیمکتی که چند قدم آنطرف تر است حرکت میکنیم.
تلفن همراهم زنگ میخورد، نگاهی به صفحه گوشی می اندازم "برادر "

عذرخواهی میکنم و پاسخ میدهم. هنوز نتوانسته ایم به تفاهم برسیم که برای روز مادر چه هدیه ای تهیه کنیم . تلفنم که تمام میشود، سر بلند میکنم.
خواهرِ سید روح الله نگاهش را به نقطه ای نامعلوم میدهد. با صدایی مغموم می‌گوید :" روز‌های دوری از  سید روح الله روز‌های سخت و تلخی‌ست که سعی میکنیم با صبوری بگذرانیم."
بغضی که به سختی سعی بر فرو بردنش میکرد، چشمانش را تر و صدایش را لرزان میکند.
او ادامه میدهد :" ما هرسال روز مادر ها شام مهمان سید روح الله بودیم، حقوق کارگریش را از مدت ها قبل برای اینکار پس انداز میکرد و میگفت دوست دارم تا همه خانواده در کنار یکدیگر جمع باشیم. انگار همین دیروز بود که منتظر بودیم تا زنگ خانه به صدا در آید و روح الله با لباس کارهای گچیش بیاید و به رسم هر سال ،همه مارا مرغ کبابی مهمان کند.شکوفه خواهرم ، پیراهنی را برای مادرم بدوزد و باقی خواهر و برادرها هم با یکدیگر پول بگذاریم تا برای مادر هدیه ای تهیه کنیم. آرزوی تکرار آن روزها حسرتیست بر جان های سوخته‌مان."

با خود فکر میکنم که معنای اصالت را سید روح الله با بی توجهی به بلاهت ها معنا کرده است. نه آن هایی که اصالت را در کاخ نشینی با سکه معاویه های زمانه میبینند.

اشک هایش را پاک میکند و آهی میکشد.میگوید:" امسال از غم نبودِ سید روح الله ، دیگر کنار یکدیگر جمع نشدیم. فضای غم آلود خانه قلبمان را به درد می اندازد مخصوصاً که میدانیم دیگر صدای خنده ها و شوخی های سید روح الله باخواهران و برادرانو نوه ها دیگر  در آنجا نمیپیچد."

حالا من هم پا به پای او اشک میریزم. از خواهر شهید والامقام می‌خواهم که کمی بیشتر از رابطه سید روح الله با مادرش بگوید، او پاسخ  می‌دهد:" مادرم او را خیلی دوست داشت، ته تغاری بود و جایگاهش در خانه محفوظ. رابطه شان مثل پروانه و شمع بود. سید روح الله سرش را میگذاشت روی پای مادر و دست مهربان مادرمان ؛ نوازش گونه بر سرش کشیده میشد. اما امسال... خوشحالیم که سید روح الله  سرش را بر دامان مادرِ سادات، حضرت زهرا (س) گذاشته است."

انتهای پیام/ ر
 

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار