خبرهای داغ:

بانـو روایتی از زندگی یک زن خانه‌دار

کد خبر: ۹۵۰۵۴۴۹
|
۲۸ فروردين ۱۴۰۲ - ۰۸:۵۷

 

به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان خبرگزاری بسیج- هر چقدر هم که درباره دنیای زنانه و دغدغه‌های آن صحبت شده باشد، این موضوع همچنان تازگی دارد و مسائل نهان و ناگفته بسیاری را برملا می‌کند. کتاب بانو، نوشته بهناز شاهنده، داستان‌نویس معاصر است. این کتاب با زندگی روزمره و وقایعی آغاز می‌شود که راوی قصه (مریم) تجربه می‌کند.
 

بهناز شاهنده، داستان‌نویس معاصر فارسی در کتاب بانو، داستان زندگی زنی متأهل را روایت می‌کند و تفکرات و صحبت‌های درونی او را به تصویر می‌کشد. این کتاب که از زبان راوی اول شخص روایت می‌شود، سعی دارد کلیشه‌های رایج فرهنگی درباره زنان خانه‌دار را به چالش بکشد و از طریق روایت رویداد‌های زندگی شخصیت اصلی، فشار‌هایی را که این دسته از افراد متحمل می‌شوند بازگو کند.
پس از گذر از چند سطر ابتدایی، خواننده اطلاعات بیشتری درباره این شخصیت کسب می‌کند. او متأهل، خانه‌دار و دارای یک فرزند است. داستان از جایی شروع می‌شود که صبح شده و مریم با صدای زنگ ساعت بیدار می‌شود. در نگاه اول به نظر می‌رسد او در حال ستایش زیبایی‌های کوچک زندگی است؛ باز کردن دوباره پلک‌ها، کنار زدن پرده‌های اتاق، سرمای آب روی پوست صورت و شمردن تار‌های سفید مو جلوی آینه، اما واقعیت این است که چنین مسائلی در نگاه او زیبایی تلقی نمی‌شوند. او از شرایطی که دارد ناراضی است و این امر در لحن کسل و بی‌حوصله او به وضوح آشکار است.
او در حالی که شادی اعضای خانواده همسایه را از پشت پنجره به نظاره نشسته است، خود را بابت حواس‌پرتی‌ها، بی‌دقتی‌ها و اشتباهاتش سرزنش می‌کند و صدای ملالتگر مادرش را در سرش می‌شنود. او بلافاصله خود را توجیه می‌کند که مادر نیت بدی نداشته و صرفاً برای خوشبختی و موفقیت خودم چنین حرف‌هایی زده است.
او همواره جایگاه والای مادر را ستایش می‌کند و در تلاش است وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد. سؤالی که نویسنده در جریان رمان مطرح می‌کند این است که جایگاه مرد‌ها کجاست و چه وظایفی را بر عهده دارند؟ آیا فقط مردانند که کار‌های مهمی بر عهده دارند؟ اگر نه، پس چرا هر روز با عجله صبحانه می‌خورند و بدون هیچ‌گونه نگرانی بابت سایر اعضای خانواده راهی محل کار می‌شوند؟ گویی که هیچ کار و هیچ‌کسی به اندازه آن‌ها اهمیت ندارد.
هدف نویسنده از نگارش رمان بانو، پرداختن به جنبه‌های پنهان زندگی زنان است که از چشم سایرین پنهان مانده. پایمال شدن حقوق و احساسات زنان، به همراه نادیده گرفته‌شدن و کم‌ارزش تلقی‌شدن آنها، شماری از مضامین اصلی این کتاب هستند. بهناز شاهنده، داستان را از نگاه زنی روایت می‌کند که قربانی این دسته از کلیشه‌های فرهنگی شده است. کتاب بانو، رمانی زنانه با درونمایه‌های اجتماعی است و توسط انتشارات آپریس به چاپ رسیده است.
در بخشی از کتاب بانو می‌خوانیم:
به علی گفتم که باید سری به مدرسه تینا بزنم و طبق معمول که بی‌خیال به حرف‌هایم گوش می‌داد و چای را سر می‌کشید، اوهومی گفت و حوله نمناک را از روی پشتی صندلی برداشت و راهی اتاقش شد که آماده رفتن شود.
اصلاً نپرسید که چرا مرا خواسته‌اند مدرسه، گاهی به حال و احوالش، به طرز فکر و آرامشش، به تمرکز و دقتش غبطه می‌خورم. هر اندازه من عجول و کم‌طاقت و پر از ترس و استرس و نگرانی، علی آرام و خندان و بی‌خیال. به همین دلیل است که علی با تمام عیب و ایراد‌ها و کمی‌ها و کاستی‌هایش همواره در زندگی بزرگ‌ترین تکیه‌گاه و باشکوه‌ترین و استوارترین کوه روز‌های تلخ و شیرین و سیاه و سفید بوده، هنوز هم اولین کسی که بهانه‌هایم را، غرولندهایم را، اشک‌ها و ترس‌ها و نگرانی‌هایم را، با صبوری و دقت، با احترام و لبخند می‌شنود و سعی در یاری دارد، علی است.
گاهی همه چیز را به شوخی برگزار می‌کند، درست که تحملش برایم سخت می‌شود، اما درست لحظه‌ای که باید باشد، لحظه‌ای که باید دقت کند، فکر کند، حواسش را جمع کند، اندیشه‌ها و عقل و دل و افکارش را به سمت موضوعی متمرکز کند، می‌شود بهترین یاری‌رسان و حلال مشکلات و راهگشا.
درست زمانی که می‌داند تاب مریم رو به اتمام است و الان است که پخش زمین شود یا گریه سر دهد یا بغض کند و اشک و آه و ماتم صبورانه، اطمینان می‌دهد که هست و حقیقتاً هم هست، هنوز هم روز‌های سخت زندگی و عبور کردن از چاله‌های آن و در کنار علی در نظرم زنده است.
زمانی که تینا تنها دو سال داشت و من مانده بودم و امتحانات ترم پایانی کارشناسی ارشد حالا بماند که درگیر کار‌های طاقت‌فرسا و بی‌حد و حصر پایان‌نامه هم بودم و از کم‌شانسی من در همان زمان خاله علی که در شیراز ساکن بود، از دنیا رفته بود.

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار