به گزارش خبرنگار بسیج، سازماندهی این مقاله بدین شکل است که ابتدا به بررسی نظام بین الملل در نظم نوین جهانی پرداخته و موفقیت و یا عدم موفقیت نظام تک قطبی و هژمونی ایالات متحده آمریکا را بررسی نموده و سپس قدرتهای نو ظهور جدید در شکل گیری قطب بندیها و نظم جدید در نظام بین اللملل و بازیگری آنها در ساختار جهان پسا آمریکا را مورد مطالعه قرار میدهد. مقاله بر این فرض مبتنی است که سیاستهای تک قطبی و استراتژی آمریکا در پروژههای متعدد -۱ اقتصاد برتر جهان -۲ استراتژی ماندن قدرت برتر نظامی -۳ دولت سازی و ملت سازی بر اساس ایدئولوژی لیبرال دمکراسی، در جهان مورد تغییر واقع شده است. فرضیه مقاله بر این است که ظهور قدرتهای نظامی واقتصادی و ایدئولوژیک جدید در نظم نوین جهانی تصویر گذاری درستی در گذار نظام تک قطبی به نظام چند قطبی را نشان دهند. کشورهای روسیه و چین و ایران بعنوان مهمترین و برخی کشورهای دیگر در کنار آنها بدنبال جایگاه و نفوذ خود در نظام بندیهای جدید جهانی هستند که نشانه گذاریهای آنها از همان ابتدای یکجانبه گراییهای آمریکا در زمان بوش متولد و همکنون در درگیری روسیه با اکراین که در واقع بین قدرتهای جهانی رخ داده است نقطه عطف جدیدی از افول جهان تک قطبی به رهبری آمریکا را متصور خواهد کرد.
مفاهیم و رهیافتهای نظری:
در دوران جنگ سرد، نظام دوقطبی برجهان با محوریت دو ابرقدرت شوروی با ایدئولوژی کمونیستی و ایالات متحده آمریکا با ایدئولوژی لیبرالیستی شکل گرفت و پس از آن ایالات متحده آمریکا با فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۰ م توانست خود را قدرت بلامنازع در جهان معرفی و عملا نظام تک قطبی در جهان را شکل دهد و از سال ۱۹۹۱ م به بعد همیشه تلاشش بر این بوده که این هژمونی در ساختار نظام بین الملل حفظ گردد. بطور کلی در نظام بین الملل هژمون قدرت بلامنازع یک کشور، در حوزههای مختلف اقتصادی، ایدئولوژیک، نظامی و زمینههای دیگری که بتواند برتری خود را به کشورهای دیگر نشان دهد نامیده میشود. بطوریکه کشورهای دیگر تحت تاثیر این قدرت برتر بکار گرفته شوند. در مفهوم هژمونی برخی، هژمونی را به نفوذی اطلاق میکنند که یک قدرت بزرگ میتواند در نظام بین الملل بر دیگر کشورها وارد کند و میزان این نفوذ از رهبری تا سلطه در نوسان است (بیلیس و اسمیت، ۱۳۸۳:.) ۳۶۳ برخی دیگر اینگونه مطرح نموده اند، وضعیتی که در آن رقابت میان قدرتهای بزرگ به قدری نامتوازن است که یک قدرت در درجه اول قرار میگیرد و در نتیجه میتواند قواعد و امیال خود را در حوزههای اقتصادی، سیاسی، نظامی، دیپلماتیک و حتی فرهنگی تحمیل کند (مشیرزاده) ۱۹۹:۱۳۸۴
در سطح بین الملل نیز این چنین آورده اند که نظام بین الملل هژمونیک ۱ در اثر ظهور یک قدرت برتر و بلامنازع شکل میگیرد که توانایی هایش از مجموع کشورهای دیگر بیشتر است و این قدرت برتر، هژمون نامیده میشود که به تنهایی بر قواعد و ترتیباتی تسلط و غلبه دارد که روابط سیاسی و اقتصادی بین المللی بر پایه آن هدایت میشود (دهقانی، فیروزآبادی) ۳: ۱۳۹۴
تحول در «ساختار نظام بین الملل» پس از فروپاشی شوروی و بی رقیب ماندن آمریکا در ابعـاد اقتصادی- نظامی، پیشگامی در عرصه دانـش و فنـاوری و فرهنـگ جهـان شـمول، سـبب شـد تـا ایالات متحده آمریکا با طرح تئوری «نظم جدید جهانی»، مدعی جهان تـک قطبـی گـردد (مظفـرپور) ۱۳۹: ۱۳۸۳ و در این خصوص تئوریهای متعددی در بلامنازع نشان دادن قدرت آمریکا نمایان شد که چهره آمریکا را بعنوان هژمون به رخ جهانیان بکشاند:
والتز میگوید با فروپاشی نظام دوقطبی، نظام بین المللی به وضعیت تک قطبی کـوچ نمـوده اسـت، تنهـا ابرقـدرت حاکم و تعیین کنندة نظام بین الملـل جدیـد نیـز ایـالات متحـده آمریکاسـت () Waltz۱۹۹۹:۶۹۳-۷۰۰،
۱. System Hegemonic Internationa فرید زکریا نیز چنین مطرح میکند که در دوران بوش، آمریکا درصد آفرینش جهانی نو به رهبری آمریکا گردید و یازده سپتامپر بهانهای شد که ایدههای خود را به عرصه عمل بیاورد، ما هنوز به جهانی فکر میکنیم که در آن هر قدرت در حال ظهور باید بین دو گزینه همنوایی با نظم غربی یا رد آن، یکی را انتخاب کند اگر رد کند، تبدیل به دولت یاغی میشود و با مجازات طرد مواجه خواهد.) Zakaria ۲۰۰۸:۳۶ (شد در رویداد ۱۱ سپتامبر، بوش با نگرش یکجانبه گرایی مطلق گفت: «ما تمایزی میان تروریستهایی که این اقدامات را انجام میدهند حملات [تروریستی]و آنهایی که به آنها پناه میدهند قایل نمیشویم () Bush, ۱۲ Sep ۲۰۰۱ تئوری پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما، در سال ۱۹۹۲در کتاب پایان تاریخ و آخرین انسان ۱ تشریح شده که امروزه نظام لیبرال دموکراسی به ویژه بعد از فروپاشی اتحاد شوروی به صورت یک جریان غالب و مسلط درآمدهاست که همه کشورها و جوامع باید در برابر آن تسلیم شوند. آخرین حد تلاشها و مبارزات ایدئولوژیهای مختلف در نهایت در قالب ایدئولوژی لیبرال دمکراسی سر برآورده است؛ بنابراین تصور این که نظام سیاسی بهتر و مناسبتری به عنوان بدیل جایگزین این نظام شود وجود ندارد (.) Francis Fukuyama، ۱۳۹۳ و تئورسینهای دیگری که نظام تک قطبی جهان به رهبری ایالات متحده آمریکا را اتمام نظام بین الملل نامیدند. اما با گذشت زمان و به نتیجه نرسیدن مولفههای هژمون، نظام تک قطبی لیبرال دمکراسی آمریکا افول خود را نمایان کرد. ویلکینسون ۲ در سال ۲۰۰۳ چنین میگوید: که اگر چه در حال حاضر ایالات متحده تنها قطب نظام بین الملل است، اما در موقعیت هژمونی قرار ندارد. ((Lahneman,۲۰۰۳:۹۷ اگر بررسی دو دههای از مولفههای هژمون ایالات متحده آمریکا را داشته باشیم علاوه بر اینکه عدم مشارکت آمریکا در پیمان کیوتو، دیوان بین المللی کیفری، کنوانسیون سلاحهای بیولوژیکی، پیمان موشکهای ضدبالستیک ((ABM ۱. The End of History and the Last Man ۲. Wilkinson را شاهد هستیم رهیافتهای اصلی تری از افول هژمونی و هزینههای یکجانبه گرایانه و جنگ طلبانه آمریکا درسیاست خارجی آن را مشاهده خواهیم کرد و به این نتیجه خواهیم رسید که قدرت برتر و بلامنازع بودن آن دچار تحلیل رفت گردیده است:
الف) افول از اقتصاد برتر جهان: قدرت اقتصادی و سرمایه گذاریهای گسترده چین در اقصی نقاط جهان و همکاری اقتصادی قدرتهای نوظهور در قالب سازمان همکاری شانگهای و بریکس، نظام بندیهای جدید جهانی را از همگرایی این قدرتها برای گذر از یکجانبه گرایی آمریکا حکایت میکند. تاسیس این سازمانهای ضد امپریالیستی در جهان از جمله مولفههای دست برتر رقبای آمریکا در معادلات بینالملل به شمار میرود در حال حاضر چین درمعادلات بین المللی دستخوش تحولات گستردهای شده، به گونهای که نمیتوان مانند گذشته به راحتی ساختار نظام بین الملل را ساختاری تک قطبی اقتصادی نامگذاری کرد. در قرن حاضر و به واسطه خیزش گروه بریکس (برزیل. روسیه، هند، چین، آفریقای جنوبی) که متشکل از پنج قدرت نوظهور اقتصادی هستند توجه نظام بین الملل به آنها جلب شده است و در آن تقریباً بیشتر توافقات تجاری ترجیحی در راستای آزادسازی تجارت، بسته میشوند. وکشورها و بلوکهای اقتصادی برای تحقق اهداف تجاری خود با آنها وارد مذاکره میشوند. نهادهای چین محور شامل نهادهایی مثل. سازمان همکاری شانگهای. کنفرانس تعامل و اعتماد سازی، ابتکار کمربند-جاده، بانک سرمایه گذاری زیر ساخت آسیا، و توافق نامه تجارت آزاد چین-آسه آن که هدف چین از ایجاد این نهادها گسترش نفوذ خود در اسیا-پاسیفیک و تاثیر گذاری بر شکل گیری نظم در حال تحول منطقهای است) (He,۲۰۱۹:۱۶۲ الماسی اعتقاد دارد در چرخش قدرت جهانی معاصر، واشنگتن خواهان در دست داشتن رهبری است، در حالی که آسیا در حال رشد سریع بوده و همراه با اقتصاد رو به رشد خود، در حال تبدیل به توان نظامی و سیاسی است... انتقال قدرتاز غرب به شرق در حال وقوع است و به زودی به صورت چشمگیری زمینههای وقوع چالشهای بین المللی و همچنین زمینههای خود چالشها را ایجاد خواهد کرد. (الماسی) ۹: ۱۳۸۳ فرید زکریا در کتاب خود با عنوان «دنیای پساآمریکایی» ۱ به اصطلاح «خیزش دیگران» ۲ اشاره میکند که اشاره به رشد فزاینده چین دارد. برهمین اساس وی توصیه میکند که آمریکا نباید این تحولات مهم را نادیده بنگارد و باید به جستجوی) Rasooli Saniabadi,۲۰۱۸:۱۸۹) راه حلی باشد نعیمی و همکاران در سال ۱۳۹۹ برای نقش چین در آینده اینگونه به نتیجه صحیح دست مییابند، ظهور قدرت چین، فرایندی استاندارد است که بر اساس آن یک قطب اقتصادی جدید تلاش میکند در صحنه بین المللی برای خود، فضایی بیابد تا جهان را به مقیاس وسیع به آغوش اقتصادی خود سوق دهد و در نهایت، با بهبود حمل و نقل، پیوند با دنیا را افزایش داده و اتکای جهان به چین را فزونی بخشد. بی شک طرح و پیگیری پروژه "یک کمربند یک جاده" و برگزاری همایش آن در ۲۵ تا ۲۷ آوریل ۲۰۲۰ از سوی پکن، در واقع تلاش برای ایجاد یک نظم جدید سیاسی و اقتصادی است که قصد دارد دنیا را در مجموعهای از تارهای وابستگی به خود، بدوزد و به آرامی در حیات خلوت قدرتهای دیگر بخزد و برای خود، قدرت سازی نماید. به عبارت دیگر تلاشی است برای افزایش نفوذ ژئوپلتیک و استراتژیک چین، به گونهای که نه تنها علیه واشنگتن بلکه علیه سایر بازیگران سیاسی و اقتصادی جهان است و میخواهد برابری خود با آمریکا را در سالهای به رخ جهانیان بکشاند. با وجود ادعای پکن مبنی بر اینکه پروژهی یادشده، طرحی فرهنگی برای ایجاد پیوند بین کشورهاست، اما واقعیت چیزی دیگری را به نمایش گذاشته است، اینکه چین میخواهد اروپاییها در آینده بیشتر به چین وابسته باشند تا آمریکا؛ این موضوعی است که خود اروپاییها نیز تلویحاً به آن اعتراف میکنند و چین را یک تهدید اقتصادی میدانند، چراکه این کشور در زمینه فناوری که اروپا در راس آن قرار ۱. The Post American World ۲. Rise of the Rest داشت، بسیار پیشرفت کرده است و اروپاییها با دشواری میتوانند در کشورهای جهان سوم معامله نمایند. در حالی که آنان در سالهای نه چندان دور تسلط کامل و مطلقی بر خاورمیانه داشتند. در آفریقا نیز وضعیت بر همین منوال است و چینیها امروزه جای اروپا را در طرحهای نیروگاهی، حمل و نقل و... در آفریقا گرفته اند. اروپاییها نیز این نکته را درک کرده اند که رقابت در جایی که چین در آنجا حضور پیدا کرده است خیلی سخت و دشوار است. با این وجود اروپا ظاهرا حاضر است با وابستگی به چین کنار بیاید و امیدوار است که چین هم تا حدودی به اروپا وابسته باشد. چون اروپا هم مانند چین بخشی از قاره بزرگ اروپا - آسیاست. (نعیمی و همکاران) ۲۱۷: ۱۳۹۹
نتیجهای که میتوان گرفت، تبیین جایگاه ایالات متحده در ساختار نظام بین الملل. به عنوان هژمون جهانی در مولفه اقتصادی ساده انگارانه قلمداد میشود. ب) افول استراتژی ماندن قدرت برتر نظامی: شاید بزرگترین نقطه عطف افول هژمونی برتر نظامی آمریکا را بتوان در درگیری بین روسیه و اکراین جستجو کرد بعد از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۰ م روسیه همواره سعی داشته که به قطب بندی جهانی بازگشت داشته باشد و ایالات متحده آمریکا برای حفظ هژمونی خود و تضعیف روسیه تلاش نموده است در این رابطه برخی از تئورسینها مانند هانتینگتون معتقدند تلاش برای ابرقدرت ماندن سبب تحریک برای افزودن دیگر کشورها برقدرت خود میباشد، کوششهای ابرقدرت برای ایجاد نظام تک قطبی، دیگـر قدرت ها را تحریک می کند که در جهت برقرار سـاختن نظـام چنـدقطبی بـر تـلاش خـود بیفزاینـد. تقریبـاً همـۀ قـدرت های عمده منطقهای هرروز بیشتر دفاع از مناطق متمایزان را که اغلب بیشتر بـا منافع آمریکا در تعارض است، خود به دست میگیرند (هانتینگتون) ۱۳۷۸:۸۴ تحریک روسیه با گسترش ناتو در اکراین و مرزهای روسیه فرصتی شد که روسیه بتواند قدرت نهفته خود را بروز دهد. اهمیت اکراین توسط الکساندروا چنین آورده شده است که از نظر ژئوپلیتیکی و استراتژیکی اکراین با قرارگرفتن در حوزه تماس روسیه و اروپا و عبور خطوط انتقال انرژی اهمیت زیـادی دارد. مهمترین موضوعها در سیاست خارجی اوکراین در دورة پس از استقلال، ایجـاد روابـط چندجانبه با بیـشتر کـشورها و ایفـای نقـش فعـال در سـازمانهـای بـین المللـی بـوده اسـت. ((۲-۱: ۲۰۱۵, Alexandrova جنگ در اوکراین، اگرچه به لحاظ ژئوپلیتیک. جنگ شمال-شمال و اروپا-محور به شمار میآید، اما در عمل درگیری «قدرت جهانی» است که حول محور فروپاشی پیش بینی شده هژمونی جهانی ایالات متحده متمرکز شده و آشکارا صلح آمریکایی را به چالش میکشد (اصفهانی، فرهمند.) ۱۴۰۱:۸۷ روسیه با دارا بودن شاخصههای قدرت مانند سلاح اتمی، تسلیحات پیشرفته، شرایط جغرافیایی و ژئوپلیتیکی و وسعت آن و همچنین صادرات انرژی که همکنون با تحریم کشورهای اروپایی آنها را دچار بحران و مجبور به استفاده از سوختهای سنتی مثل هیزم نموده است باید پذیرفت که درگیری سوریه و اکراین، تحولی مهم در نظام بین الملل با پیامدهای ژئوپلیتیکی گسترده اش ایجاد نموده است. هر چند که هنوز وضعیت این درگیری مشخص نمیباشد، اما هم اکنون نیز شاهد افول هیمنه ناتو و قدرت نظامی آمریکا میباشیم و اگر با برتری روسیه به اتمام برسد میتوان شاهد یک قدرت بین المللی و تاثیرگذار از آن نام برد. روسیه تلاش دارد با طرح مقابله با گسترش ناتو، همکاری اقتصادی، سیاسی و نظامی را با کشورهای خارج از بلوک غرب و ناراضی از نظم نوین، مانند چین که از جایگاه والایی در سیاستهای ضد ناتوی روسیه برخودار است بسط و توسعه دهد چرا که مخالفت با گسترش ناتو بارها از جانب چینیها نیز مطرح شده است و این کشور گسترش ناتو را برنامه جدید غرب برای جلوگیری از ظهور قدرت جهانی چین تلقی کرده که قرار است توسط آمریکا طراحی و به مرحله اجرا گذاشته شود بنابراین آنچه که مواضع سیاسی روسیه و چین را در این سالها بیشتر بهم نزدیک میکند دیدگاه مشترک دو کشور نسبت به نظام بین الملل و مخالفت با نظم لیبرالی آمریکایی و غربی است (ثقفی، عامری) ۱۳۸۳، ۷۵ البته یک از کشورهایی که ناراضیاز گسترش ناتو است جمهوری اسلامی ایران میباشد که همین سبب نزدیکی بیشتر روسیه به ایران نیز گردیده است در گذشته نیز همکاری ایران و روسیه در سوریه توانسته در افول هژمونی نظامی آمریکا نقش پررنگی داشته باشد که مفصلتر به آن پرداخته خواهد شد.
ب) به نتیجه نرسیدن دولت سازی و ملت سازی: استراتژی پیشگیرانه آمریکا برای پروژه دولت سازی و ملت سازی بر اساس ایدئولوژی لیبرال دمکراسی در افغانستان، عراق و سوریه و سودای تسخیر منطقه و تحولات نوین در غرب آسیا علاوه بر اینکه محقق نشد بلکه چالشهای امینتی برای نظام تک قطبی آن به ارمغان آورد.
گفتمان مقاومت توسط انقلاب اسلامی ایران همراه با تشکیل جبهه مقاومت در برابر گفتمان نظام تک قطبی جهان در غرب آسیا گسترش و در قطب بندیهای جدید جهانی جایگاه ویژهای باز کرده است. جمهوری اسلامی ایران با رویکرد اسلام سیاسی، لیبرال دمکراسی آمریکا را به چالش جدی کشیده است و سرسختانه ایدئولوژی خود را در حال پیگیری، و منادی و ترویج دهنده آن در سطح جهانی است. واژهی «اسلام سیاسی» را غرب برای نامیدن انقلاب اسلامی ایران و محصول آن و نیز برای نامیدن جنبشهای اسلامی مشابه و تابع آن ابداع کرد و به کارگرفت. به رغم تنوع بسیار در میان گروههای اسلامگرا و اسلام سیاسی، کماکان انقلاب اسلامی ایران را کانون اصلی و نقطهی مرکزی دایرهی اسلام سیاسی در جهان میشناسند (خرمشاد) ۵۳-۵۰: ۱۳۸۷ اساس ایدئولوژی اسلام سیاسی در اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران میتوان جستجو کرد: جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه -۱ ایمان به خدای یکتا (لا اله الا الله) و اختصاص حاکمیت وتشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او.. ۲وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین. این گفتمان مبنای اصلی اداره حکومت ایدئولوژی اسلامی است. امام خمینی (ره) در ضمن پذیرش مرزهای ملی موجود به عنوان یک ضرورت و ضمن اهتمام به تشکیل حکومت واحده یجهانی صالحان به عنوان یک آرمان، سیاست بینابینی را مورد تأکید قرار میدهد و در این رابطه وحدت جهان اسلام و پیروی آنها از ارزشهای واحد به منظور گشودن جبهه ثالث در جهان را مورد عنایت خاص داشت. امام از وحدت در محور عنصر ایمان سخن میگوید و از عنوان امت واحده اسلا میبهره میبرد که برخی نویسندگان از آن به انترناسیونالیسم اسلامی یاد میکنند. (حسن خانی، محمدی سیرت.۱۳۹۵.) ۹۹ ایشان در کتاب اخلاقی «چهل حدیث» وحدت تمامی انسانها را به عنوان هدف انبیای الهی و ادیان آسمانی میداند و یکی از مقاصد بزرگ ادیان آسمانی که خود هدفی مستقل است و از سویی دیگر موجب پیشرفت و نیل به اهداف عالیه و تشکیل مدنیه فاضله میشود توحید کلمه و توحید عقیده است... و این مقصد بزرگ که مصلح اجتماعی و فردی است، انجام نگیرد مگر در سایه وحدت نفوس و اتحاد همه و الفت و صفای باطنی و صداقت قلبی و ظاهری و افراد جامعه به طوری شوند که نوع بنی آدم تشکیل یک شخص دهند، و جمعیت به منزله یک شخص باشد، و افراد به منزله اعضا و اجزای آن باشند. (امام خمینی (ره))۳۱۰: ۱۳۷۹ این رهیافت از اسلام سیاسی با پایان دادن حاکمیت آمریکاییها در ایران در بدو تشکیل حکومت و صدور گفتمان مقاومت بعد از تشکیل نظام تک قطبی در جهان، رقیبی مقتدر برای از بین بردن هژمونی ایالات متحده آمریکا خصوصا در منطقه غرب آسیا گردید. تجربه عراق نشان داد که یکجانبه گرایی آمریکا در امنیت منطقه ای. مخاطرات زیادی را برای آن کشور ایجاد کرده است. در دورانی که نظم «وستفالی» دچار بحران شده، الگوهای مداخله گرایانه آمریکا با واکنش «گروههای ملی» و «فروملی» ۱ روبرو خواهد شد. نشانه اصلی بحران در نظم «وستفالیا» آن است که مقوله «حاکمیت دولت» ۲ مورد پذیرش بازیگران دولتی، «فراملی» ۳ و فروملی قرار نمیگیرد. میزان تحرک بازیگران کنشگر افزایش یافته است، حتی در بین این بازیگران میتوان به نقش کشورهای منطقهای و گروههای سیاسی خاصی اشاره ۱. Sub Nation ۲. Sovereignty of states ۳. Transnation داشت. آنان قادر خواهند بود تا موضوع حاکمیت ملی واحدهای سیاسی را نقض (Swidler ..۶۹: ۱۹۹۵ (نمایند اوباما در تجربه عراق عملا به شکست خود اعتراف کرده و میگوید: [تجربه]عراق به ما نشان داد دموکراسی نمیتواند به سادگی و با زور بر دیگران تحمیل شود.) Obama ,۲۴ Sep ۲۰۱۳ (بازگشت ذلت بار ارتش آمریکا به عنوان قویترین ارتش دنیا از افغانستان. روند موازنه معکوس ایجاد شده در جنگ نابرابر ائتلاف متجاوز به یمن، ناتوانی رژیم صهیونیستی در حل و فصل مناقشات نظامی خود با گروههای مقاومت در منطقه کوچک و محاصره شده نوار غزه و همچنین شکست طرحهای متعدد در براندازی نظام سوریه تنها چند نمونه از سیگنالهای ناکامی راهبرد آمریکا در منطقه به شمار میرود. پان عربیسم، سوسیالیسم، سرمایه داری، مارکسیسم و پدرسالاری همگی ایدئولوژیهایی هستند که در برآوردن نیازهای مردم شکست خورده و باعث شده اند که بسیاری از جنبشهای فکری در منطقه به سمت الگوهای مذهبی روی بیاورند (نظری و قنبری) ۱۸۰:۱۳۹۳در چنین زمانی انقلاب اسلامی ایران با رویکرد اسلام سیاسی بعنوان الگوی مذهبی قابل قبول جنبشهای فکری در منطقه نقش آفرینی مینماید. انقلابی که الگوی فکری لیبرال دمکراسی را در جهان به مبارزه طلبیده و با ارائه الگوی جدید روز به روز گفتمان خود را گسترش داده است. انقلاب اسلامی با رویکرد انتقادی از ساختار نظام بین الملل کنونی که در اندیشه اومانیستی هضم شده و بعد از فروپاشی شوروی بیشتر تبدیل به ابزاری گردیده که بعنوان اهرم فشار به نفع نظام تک قطبی ایالات متحده آمریکا استفاده میگردد که در واقع چپاول نوینی است که در قالب قوانین بین المللی و با تفسیر آمریکایی برای حفظ هژمون خود در سطح بین الملل نقش گرفته است، اما در این میان ندای مطلقه نبودن قوانین آن، با نگاه ایدئولوژی انقلاب اسلامی الهام بخش عدم الزام در پذیرفتن قوانین ضد انسانی آن گردید. بسیاری از قوانین حقوق بشریکه برای استوار ماندن هژمونی استعمار بوجود آمده نشان از این دارد که علاوه براینکه احقاق حقوق صحیح بشر نیست بلکه بر ضد بشر نیز مصوب گردیده است.
حضرت امام خمینی (ره) در این رابطه میفرمایند ما در عصرى زندگى مىکنیم که مقدرات ملتهاى در بند مظلوم، به دست مشتى جنایت پیشه که خوى سبُعیت بر آنان غالب است مىباشد. دنیا در عصر ما و عصرهایى نظیر آن مبتلا به حکومتهایى بوده است که جز قانون جنگل در آن حکومت نمىکند. ما در عصرى هستیم که جنایتکاران به جاى توبیخ و تأدیب، تحسین و تأیید مىشوند. ما در عصرى به سر مىبریم که سازمانهاى به اصطلاح حقوق بشر، نگهبان منافع ظالمانه ابرجنایتکاران و مدافع ستمکارى آنان و بستگان آنان هستند. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج.) ۵۰۰: ۱۷رویکرد انتقادی یکی از مهمترین خصوصیات انقلاب اسلامی ایران به ساختار و ماهیت نظام حاکم بر روابط بین الملل بوده و این وجه تمایز در حرکت انقلابی ایران در راستای تغییر و تحول در نظام بین الملل مستقر و برقراری نظمی مطلوب در قالب نظم نوین جدید هست (دهقانی فیروزآبادی) ۱۱: ۱۳۸۷ تأثیر انقلاب و توسعه گفتمان انقلاب اسلامی ایران در منطقه و خصوصا در جبهه مقاومت نشان از این دارد که در این تقابل گفتمانی آمریکا مغلوب انقلاب اسلامی در جبهههای مختلف گردیده است هزینههای بالایی که آمریکا در عراق و سوریه انجام داد برای تغییر، جز اعتراف شکست چیزی بدنبال نداشته است. آمریکا
سعی در سقوط دولت بشار اسد در سوریه با تشکیل گروههای تکفیری نمود، اما دولت بشار اسد ماند و با ماندن بشار اسد اتصال جبهه مقاومت به حزب الله لبنان ماندگار شد و علاوه بر آن گروههای عضو جدید به ناتوی مقاومت همچون تیپ فاطمیون افغانستان، تیپ حسینیون آذربایجان، لشکر زینبیون پاکستان، جبهه مقاومت جهانی، حشدالشعبی عراق، نیروهای دفاع ملی سوریه، به آن اضافه گردید؛ و نتیجه آن باعث قدرتمندتر شدن جبهه مقاومت به رهبری ایران گردید از طرفی انصارالله یمن هم بعنوان به ستوه آورنده عربستان سعودی بعنوان هم پیمان آمریکا، بعد از سالها تحمیل جنگ نابرابر نشان دیگری از موفقیت ایران در گفتمان مقاومت ذکر گردید. راکل در این رابطه اینگونه میآورد که انقلاب اسلامی در ایران موجب شد تا سیاست خارجی برقراری روابط مناسب با آمریکا، اسرائیل، اروپا و رژیمهای دوست آمریکا در خاورمیانه به سیاست خارجی تقابل با غرب و اسرائیل تبدیل گردد و حمایت از حرکتهای انقلابی و اصلاحی در منطقه خاورمیانه که دولتهای طرفدار غرب و حکومتهای سکولار را مورد هدف قرار داده بودند، در دستور کار قرار دهد (راکل).۱۸۶: ۲۰۰۷ پولاک نیز از ناتوانی آمریکا در برابر ایران در منطقه چنین میآورد، ناتوانی امریکا و متحدانش در کاهش نقش ایران در منطقه و شکست در تحقق تغییرات دلخواه غرب، به ویژه در سوریه و در مرتبه کمتری در عراق، نشان از کاهش نفوذ و اثرگذاری جدی امریکا بر موازنه قدرت در منطقه و ناکامی در شکل دهی به نظم مدنظر غرب در غرب آسیا دارد (.).Pollack, ۲۰۱۲: ۱
بحث و نتیجه گیری:
در این پژوهش پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۰ م، دو دهه نظام تک قطبی و قدرت بلامنازع بودن ایالات متحده آمریکا مورد بررسی قرار گرفته که بر پایه تکنیک سناریو نویسی، پژوهش در سناریوهای مولفههای اصلی هژمونی نظام تک قطبی انجام گرفته است که در تمامی مولفهها نشان دهنده این است که قدرتهای نوظهور مانند روسیه و چین و ایران با بازیگری در مولفههای قدرت اقتصادی، نظامی و ایدئولوژی نقش اساسی را ایفا و نظام تک قطبی کنونی را به سمت قطب بندیهای جدید کشانده و نظم آینده جهانی به سمت تضعیف هژمونی ایالات متحده آمریکا سوق میدهند در بررسی بعمل آمده -۱ هژمونی اقتصاد برتر جهان: امروزه با تشکیل پیمانهای بریکس و شانگهای دست برتر اقتصادی دیگر در انحصار آمریکا نیست. تاسیس این سازمانهای ضد امپریالیستی در جهان رقبای برتر آمریکا را در صحنه نشانده است. در حال حاضر چین درمعادلات بین المللی دستخوش تحولات گستردهای شده، به گونهای که نمیتوان مانند گذشته به راحتی ساختار نظام بین الملل را ساختاری تک قطبی اقتصادی نامگذاری کرد. -۲ استراتژی ماندن قدرتبرتر نظامی: هرچند که نقطه شروع افول قدرت نظامی آمریکا از همان ابتدای قرن حاضر میباشد، اما درگیری روسیه و اکراین نقطه عطفی بر دوران گذار از هژمون برتر نظامی آمریکا و گسترش ناتو میباشد. -۳ دولت سازی و ملت سازی بر اساس ایدئولوژی لیبرال دمکراسی: استراتژی پیشگیرانه آمریکا برای پروژه دولت سازی و ملت سازی بر اساس ایدئولوژی لیبرال دمکراسی در افغانستان، عراق و سوریه و سودای تسخیر منطقه و تحولات نوین در غرب آسیا محقق نشد و علاوه بر آن گفتمان مقاومت و تشکیل جبهه مقاومت توسط جمهوری اسلامی ایران در منطقه چالشهای جدی برای نظام تک قطبی ایالات متحده آمریکا به ارمغان آورد. در پایان با بررسی همه جانبه گذار از نظام تک قطبی به قطب بندیهای جدید در نظم آینده بین الملل با بازیگری قدرتهای نوظهور به افول روز به این هژمونی اشاره میکند.
منابع و ماخذ:
- دهقانی فیروزآبادی، سیدجلال ۱۳۹۴ نظام بین الملل آینده و پیشرفت جمهوری اسالمی ایران «چهارمین کنفرانس الگوی
اسلامی ایرانی پیشرفت.
- مظفرپور نعمتاالله، ((» ۱۳۸۳ نظم بـ ینالملـل در دیـدگاه ا یـالات متحـده آمریکـا» فصـلنامه مطالعات منطقهای:
اسرائیلشناسی- آمریکاشناسی، سال پنجم، شماره.۲
- فرید زکریا - ۲۰۰۸ کتاب جهان پسا آمریکایی ص ۳، ۶
- فرانسیس فوکویاما () ۱۳۹۳پایان تاریخ و انسان واپسین
- نظری، علی اشرف و قنبری، لقمان () ۱۳۹۳شکافهای فرهنگی و منازعات ایدئولوژیک در کشورهای عرب خاورمیانه با تأکید بر
تحوالت سیاسی، ۲۰۱۰-۲۰۱۴فصلنامه پژوهشهای جهان اسلام، سال چهارم، شماره ۱۶۳-۱۸۴، ۴ صص، حسن خانی، محمدی سیرت () ۱۳۹۵ فصلنامه پژوهشهای سیاسی جهان اسالم، سال ششم، شماره چهارم، زمستان ۱۳۹۵،
۹۱-۱۱۷، صص
- امام خمینی (ره). ۱۳۷۹چهل حدیث، تهران: مرکز حفظ و نشر آثار امام خمینی (ره (- امام خمینی (ره). ۱۳۸۹صحیفهی امام، تهران: مرکز حفظ و نشر آثار امام خمینی (ره) ج ۱۷
_ر. ک: انریک اوجلی و کریگ مورفی، «کاربرد دیدگاه گرامشی در روابط بینالملل»، ترجمه حمیرا مشیرزاده، فصلنامه راهبرد.
شماره، ۵ زمستان ۱۳۸۳ و جوزپه فیوری، آنتونیو گرامشی؛ زندگی مردی انقلابی، ترجمه مهشید امیرشاهی، تهران، خوارزمی،
۲۹۵ ص ۱۳۶۰
_بیلیس، جان و استیواسمیت، جهانی شدن سیاست، ترجمه ابوالقاسم راهچمنی و دیگران، هران: ابرار معاصر، ۱۳۸۳
_ نعیمی، میرکوشش، محمد زاده. فصلنامه علمی مطالعات روابط بینالملل، سال سیزدهم، شماره، ۵۲ زمستان ۱۳۱۱ صص
۲۲۲-۲۰۶
- اصفهانی، فرهمند () ۱۴۰۱ فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز سال بیست و هشتم، شمارۀ، ۱۱۱ تابستان، صص ۱۱-۱۸- ثقفی، عامری، () ۱۳۸۳ گسترش ناتو به شرق در حرکت دوم، مرکز تحقیقات استراتژیک، دوره، ۱
شماره.۱۰۲
-Obama, Barack (۲۰۱۳) Remarks by President Obama in Address to the United Nations General
Assembly, The White House, ۲۴ Sep,
http://www.whitehouse.gov/the-pressoffice/۲۰۱۳/۰۹/۲۴/remarks-president-obama-address-unitednations-general-assembly
- Bush (۲۰۰۱) "A day Of Terror; Bush's Remarks to the Nation on the Terrorist Attacks", New
York Times, September ۱۲, http://www.nytimes.com/۲۰۰۱/۰۹/۱۲/us/a-day-of-terror-bushs-remarks-to-the-nationon-the-terrorist-attacks.html
− Dehghani Firoozabadi, Seyed Jalal (۲۰۰۸) , "The Islamic Republic of Iran and the Optimal
International Order", Political and International Approaches, No.۱۶. (In Persian)
Lamy, Steven, "Contemporary mainstream approaches: neo-realism and neo-liberalism", The
−Globalisation of World Politics, Smith, Baylis and Owens, OUP, ۴th ed, pp.۱۲۷
−.Swidler, A (۱۹۹۵) “Cultural Power and Social Movements”, in H.Johnston and
B.Llanderman, eds. , Social movements and Culture. Minneapolis: University of Minnesota Press
− Rasooli Saniabadi, E. (۲۰۱۸) , Compararive Analysis of U.S. ۲۰۱۷ National
Security Starategy Document towards China and Iran, Geopolitics
Quarterly,Vol۱۴,No ۴.PP:۱۸۸-۲۰۸. [In Persian]−Rakel, E.P. (۲۰۰۷) , "Iranian Foreign Policy since the Iranian Islamic Revolution: ۱۹۷۹- ۲۰۰۶", PGT۶:
pp.۱۵۸-۱۸۹
− Pollack, Kenneth M. (۲۰۱۲) , "Shifting Sand in Middle East", Brooking Institute, ۱۴ Feb accessed.
www.brokings.edu
−-.Lahneman, W. (۲۰۰۳) , Changing Power Cycles and Foreign Policy Role–
Power Realignments: Asia, Europe, and North America, International
Political Science Review, Vol ۲۴, No. ۱,PP:۹۷-۱۱۱
−He, Kai, and H. Feng. (۲۰۱۹) “Leadership Transition and Global Governance: Role
Conception, Institutional Balancing, and the AIIB. ” Chinese Journal of International
Politics ۱۲, no. ۲: https://academic.oup.com/cjip/article/۱۲/۲/۱۵۳/۵۴۷۵۸۱۶
محقق: مهدی فرهنگ دوست-کارشناس ارشد مسائل سیاسی