بازخوانی جامعهشناختی نهضت کربلا/۵ عاشورا از زبان امام حسین(ع)
به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان-خبرگزاری بسیج:ابوالقاسم فاتحی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، همزمان با دهه اول ماه محرم به بازخوانی جامعهشناختی نهضت کربلا و نقش امام حسین(ع) در احیای اسلام نوپا پرداخته و در اختیار ایکنا قرار داده است که به صورت روزانه برای مخاطبان منتشر میشود. در ادامه بخش پنجم از این سلسله یادداشتها از نظر میگذرد.
بیتردید یکی از معتبرترین اسناد در عاشوراپژوهی و فهم فلسفه عاشورا، سخنان امام حسین علیه السلام از آغاز حرکت خود تا پایان آن در گودال قتلگاه است که آن حضرت در مناسبتهای گوناگون مستقیم و غیر مستقیم بدان اشاره فرمودهاند. امام از همان ساعات و روزهای اولیه که ولید، فرماندار مدینه شبانه ایشان را برای بیعتی سری با یزید به فرمانداری فراخواند تا آخرین لحظات حیات خود در گودال قتلگاه سخنانی فرمودهاند که مطالعه و بررسی این سخنان میتواند معتبرترین اسناد عاشورا پژوهی باشد.
آن امام با رفتن کنار مضجع شریف پیامبر(ص) دلیل خروجش را از مدینه فرمودهاند و همینطور در اثنای راه از مدینه تا مکه و ناتمام گذاشتن اعمال حج و حرکت از مکه و آمدن به سمت کوفه بنا بر دعوت کوفیان و در نهایت اجبار امام به رفتن به سرزمین کربلا توسط حر بن یزید ریاحی و ناگزیر شدن امام به نبرد نابرابر با آن سپاه ۳۰ هزار نفره، امام در جای جای این هجرت فلسفه قیام خود را بیان فرمودهاند که معتبرترين منبع دست اول از چرایی و چیستی قیام امام حسین (ع) است.
قیامی که به نظر میرسد فلسفه آن چند وجهی و چند بعدی است که مهمترین آن اصلاح دین جدشان از انحرافات بنیادین است. انحرافاتی که خاندان سفیانی و اموی و مروانی و به ویژه معاویه، به تدریج با زمینههایی که عثمان، سومین خلیفه بستر آن را فراهم ساخته بود، اما آرام آرام در طول ۶۰ سال پس از رحلت پیامبر، در دین جدشان ایجاد شده بود و از اسلام ناب محمدی پوستهای بیمحتوای و مناسکی بیهدف باقی نمانده بود. امام میخواست با قیام خود ولو به کشته شدن خود و یارانش و اسارت خاندانش منجر شود، این انحراف بنیادین را اصلاح کند.
در این مطلب کوشش میشود که تا آنجا که در فهم و درک ما میگنجد، نه در حدی که باید و شاید و حق مطلب اقتضاء میکند، از فحوای کلام امام به فلسفه قیام امام پی ببریم. کلام امام، امام کلامها است که اگر به درستی فهم شود، میتواند مهمترین دلالتهای هستیشناختی، معرفتشناختی، ارزششناختی، انسانشناختی، جامعهشناختی و سیاسی حرکت امام را از زبان خودشان، کشف و آشکار سازد.
امام که خود در مهد، متن و کانون اصلی بعثت پیامبر متولد شدند، بزرگ شدند و پرورش یافتند، طبعاً بهترین شارح برای فلسفه بعثت پیامبر و بهترین مفسر برای دین جدشان هستند. بیشک کلام و سخنانشان در جریان عاشورا از ابتدا تا انتها، میتواتد بهترین ترجمان فلسفه عاشورا و بهترین نشانه برای فهم وضعییت اجتماعی و سیاسی جامعه اسلامی در سال ۶۱ باشد. به همین دلیل تا روز دهم محرم، مستند به کتاب مقتل الحسین از علامه مرحوم سید مرتضی عسکری، چاپ اول، سال ۱۳۹۳، انتشارات علامه عسکری، کوشش میشود این دلالتهای یاد شده از سخنان آن حضرت استخراج شود. ترتیب این نشانه شناسی و کوشش برای فهم زبانی، همان ترتیب سخنان امام به نقل از روایت علامه عسکری در کتاب مقتل الحسین است.
اولین سخنان در مدینه
اولین سخنان کوتاه امام حسین(ع) در نزد ولید حاکم مدینه که مردی عافیت طلب بود، همان شبی که ولید بنعتبه به دستور کتبی یزید امام حسین را شبانه برای بیعتی خصوصی و دور از چشمان مردم به فرمانداری مدینه دعوت کرد تا مخفیانه و محرمانه و یواشکی در جلسهای محدود چند نفره که ولید و مروان و امام حسین از جمله آنان بودند، بیعت با یزید را از امام حسین بگیرد و به زعم خودش هم فرمان یزید خلیفه وقت جامعه اسلامی را اجرا کرده باشد و هم خونی ریخته نشود و بی سروصدا ماجرا فیصله یابد.
و اما بشنویم پاسخ امام حسین را؛ امام پس از جاری ساختن کلمه استرجاع: «انا لله و انا الیه راجعون» در سخنی کوتاه اما معنیدار که اولین نشانههای فلسفه تمام عیار عاشورا است، فرمودند: «کسی چون من، هرگز بیعت سری و پنهانی نمیکند، چنان که تو نیز بیعت سر و نهان مرا کافی نمیدانی تا آنگاه که آشکار و عیانش گردانی و فراروی مردمش بستانی (عسکری، مرتصی، ۱۳۹۳:۱۱). نکات قابل استخراج از این سخن کوتاه امام و بررسی مقایسهای و الگویی آن با اولین سخنان امام خمینی در آغاز نهضت انقلاب اسلامی در سال ۱۳۴۲
امام، امام جامعه، امام مردم، امام مسلمانان و امام شیعیان است و موضوع هم بسیار مهم و آن مشروعیت دادن به تداوم نظام حکمرانی آل معاویه است که اکنون یزید، سمبل فسق و فجور آن را نمایندگی میکند.
اولاً بزرگان و رهبران سیاسی و مذهبی کلمه استرجاع را در زمانی بکار میبرند که با رخدادی بس مهم و تعیین کننده سیاسی و اجتماعی روبرو میشوند که مرگ و زندگی مکتب و هدفشان را در بر دارد که اگر ساکت بنشینند و فریاد نزنند و قیام نکنند، بیشک اصل و اساس دین و تمامی هویت و فرهنگ دینی و رسالت حقیقی آنان از بین میرود و دین و اسلامی وارونه شده تثبیت میشود.
امام خمینی(ره) نیز در طول نهضت خود چند بار کلمه استرجاع را بکار برد که اولین آن در سخنرانی خود در جریان ماجرای کاپیتولاسیون و مسائل پس از آن بود که فاجعه خونین مدرسه فیضیه و کشتار مردم ورامین بخش مهم آن بود.
امام خمینی(ره) به پیروی از سنت سیاسی جدشان، سکوت در برابر حق کاپیتولاسیون را که حقارت مردم ایران و آقایی آمریکاییها را قانونی و حقوقی کرده بود، جایز ندانست و یک تنه و با دست خالی در برابر رژیم تا دندان مسلح شاه که در اوج قدرت و استحکام بود، ایستاد و فریاد وا اسلاما داد.
کاپیتولاسیون (به فرانسوی capitulation)) یا قضاوتسپاری سپردن حق رسیدگی قضایی به جرایم اتباع و شهروندان یک کشور خارجی به نمایندهٔ حقوقی آن کشور است؛ این حق نخستین بار توسط خلفای عباسی و بعدها دولت عثمانی به تجار و زائرین مسیحی داده شد تا با جرایم آنها بر اساس قوانین دینشان برخورد شود.
پیشنهاد تصویب کاپیتولاسیون در ایران، در اسفند ۱۳۴۰ از سوی سفارت آمریکا به دولت امیراسدالله علم داده شد. این پیشنهاد در ۱۳ مهر ۱۳۴۲ در کابینه علم و در مرداد ۱۳۴۳ درمجلس سنا به تصویب رسید. سپس در ۲۱ مهر ۱۳۴۳ حسنعلی منصور نخست وزیر وقت این لایحه را به مجلس شورای ملی برد و به تصویب نمایندگان مجلس رساند. امام خمینی پس از تصویب این قانون اولین و مهمترین سخنرانی تاریخی خود را انجام دادند و در آن سخنرانی ضمن بیان کلمه استرجاع، تصویب این قانون را آغازی برای نابودی فرهنگ و هویت اسلام و حاکمیت تفکر و تمدن غرب به رهبری آمریکا، به دست شاه بیان فرمودند.
دومین سخنان امام حسین(ع)
نقل کردهاند، امام همان شب پس از بیرون آمدن از فرمانداری مدینه، نزد قبر پیامبر اکرم(ص) رفتند و پس از سلام بر پیامبر فرمودند: «... ای نبی خدا گواه آنها (امت) باش که مرا واگذاشتند و رهایم ساختند و حمایتم نکردند. این شکوای من است به تو تا گاه دیدار فرا رسد »
در این سخن کوتاه امام اما شکوا آمیز، از مهمترین وظیفه مردم که حمایتگری آنان از رهبری جامعه است، سخن به میان آوردهاند که نشانه آن است که مسلمانان عصر پیامبر که هنوز خاطره پیامبر و سفارشات پیامبر را درباره امامحسین در ذهن اجتماعی و سیاسی خود دارند، چگونه امام و رهبر خود را تنها گذاشتند و از رهبری کسی چون معاویه و یزید پیروی کردند.
پس اولین درس عاشورا، حمایت مردم مسلمان از رهبری شایسته، عادل، حکیم و فرزانه است که درد دین و درد مردم دارد. ببینیم چقدر نظام رسانهای زمانه معاویه و یزید با محدویتهایی که رسانه آن زمان داشت، اما با سلطه بر مساجد و منابر و مکتب خانهها و مراکز علمی زمان خود و با تهدید و تطمیع و تزویر، چگونه بلایی بر سر ذهنیت اجتماعی مردم آورده است که امام حسین این فاصله، جدایی و این بریدگی مردم از امام عادل و شایسته خود را با پیامبر خود مطرح میسازد.
و آیا امروز در ایران ۱۴۰۲ نسبت ما محبان، ما عاشقان و شیفتگان به مجالس امام حسین(ع) و به خود امام حسین با مقام معظم رهبری چیست؟ آیا چقدر گرفتار تحلیلهای ضعیف و گاه سخیف میشویم؟ و آیا چقدر با جهاد تبیین خود در دفاع از رهبری که امروز مصداق کامل دفاع از انقلاب و نظام و اسلام است از خود مایه میگذاریم و حاضریم هزینه بپردازیم.
جابجایی مفهوم امامت با خلافت
یکی از دلایل مهم قیام امام حسین(ع) از جا در رفتگی مفاهیم بنیادین دین بود، همانند پاشنه دری که از جای خود درآمده و تا بر جای اول خود برنگرد، این در، در نمیشود. یکی از این مفاهیم بنیادین جابجایی مفهوم امامت با خلافت بود. یکی دیگر از این تحریفها، تغییر در دین به نام تاویل بود. علامه عسکری در صفحه ۷۰ کتاب خود در این باره آورده است که حتی برخی از معاصران امام حسین که خبر شهادت امام حسین را در عراق از قول پیامبر شنیده بودند، اصرار داشتند که امام حسین قضای الهی را با نرفتن به عراق تاویل کند، یعنی تغییرش دهد، حتی برخی فراتر رفته از امام حسین میخواستند که با بیعت خود با یزید شهادت خود را تغییر دهد مانند عمربن علی که میگفت چرا تاویل و بیعت نمیکنی تا قضای الهی تغییر کند و کشته نشوی؟ همین معنا از گفتوگوی محمد بن حنفیه با امام حسین نیز اگر چه با صراحت بدان اشاره نشده است، اما فهمیده میشود. در واقع با استحاله مفاهیم کلیدی مانند تاویل، به دنبال تغییر به نفع دستگاه خلافت یزید بودند.
حال در این جا این پرسش پیش میآید که آیا کسانی که سالهاست در رسانههای خود با انواع تاویلات سیاسی، جامعه شناختی، اقتصادی و ... خود میکوشند تا آمریکا را دوست و خیرخواه واقعی مردم معرفی کنند که با دادن دست دوستی همه مشکلات اقتصادی و معیشتی و سیاسی و روانی جامعه تغییر میکند، آیا واقعا اینان نمیخواهند با این تاویلات نابخردانه که تجربه تاریخی معاصر خلاف آن را ثابت کرده است، آیا این تاویل گرایان سیاسی به دنبال تغییر بنیادین انقلاب و نظام از ارزشها و اصالتهای خود نیستند ؟!!
کسانی که امروز در حوزه و دانشگاه و در عرصه سیاست و روشنفکری و در فضای مجازی با شگرد انقلاب و دین و مردم، از طریق تاویلات سیاسی و اجتماعی و روانی خود، در حقیقت به دنبال تغییر مسیر اصلی انقلاب و نظام هستند، مگر راهی بجز راه تنها گذاشتن رهبری و تشدید اختلافات داخلی و جسور شدن دشمنان بیرونی و سختتر شدن وضعیت اجتماعی و اقتصادی مردم را میپیمایند؟!!
بیشک اینان که با آگاهی و اراده و عامدانه آب در آسیب آمریکا میریزند را نمیتوان در دسته سینه زنان و زجیرزنان و محبان و دوستان عاشورا دانست، اگر چه از بانیان این مجالس باشند. ان شالله در روزهای آینده ابعادی از نشانههای معنایی از مهمترین فرازهای سخنان امام حسین(ع) را که ترجمان وضعیت اجتماعی و سیاسی و فرهنگی زمانه خود است و در خلال آن آشکار و پنهان خود از فلسفه عاشورا و قیامش پرده برداشتهاند، بیشتر میگوییم.
انتهای پیام