گفتوگوی با مدیرعامل گروه پژوهشی تحقیقات نساجی یک مؤسسه درباره نقش مد و لباس در مدیریت فضای عفاف و حجاب فقدان شاخصهای روشن حجاب، طراحان را سردرگم کرده است
مقوله عفاف و حجاب در جامعه از آن دست اموری است که دستهای از علل و عوامل بر آن اثرگذارند و برای رسیدن به وضع مطلوب در این حوزه نیازمند توجه به موضوعات مختلف هستیم. یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر مسئله عفاف و حجاب، مد و طراحی لباس است. براین اساس اگر کمی دقیقتر به فضای اجتماع و نوع پوشش زنان و دختران در سطح جامعه نگاهی بیندازیم یا به بازارهای پوشاک اجتماع سری بزنیم به روشنی خلأهای حوزه مد و لباس را در مییابیم. به بیان دیگر اگر ما بتوانیم بر مبنای مطالعات روانشناختی و جامعهشناختی، ذائقهشناسی کرده و بر مبنای این ذائقهشناسی و با عنایت بر اصول زیبایی شناختی در صنعت مد و پوشاک حرکت کنیم، در ادامه با رعایت اصول تبلیغات وارد حوزه ذائقهسازی میشویم و به طور یقین میتوانیم بخشی از فضای مد و لباس را در جامعه مدیریت کنیم. شاهد این مدعا نوع پوششهایی است که در مقاطعی از زمان و با عنایت به پوشش قهرمان اصلی برخی از سریالهای تلویزیونی پرمخاطب در سطح جامعه به یک مد فراگیر تبدیل شده است. در عمل کمکاری در این حوزه و رهاشدن آن به حال خود امری کاملاً مشهود است و به همین خاطر مدهای اجتماعی ما در عمل در اتاق فکر و جریانهای مد و لباس میلان و پاریس طراحی و عرضه میشود. برای واکاوی نقش مد و لباس در مدیریت فضای پوشش و حجاب جامعه به سراغ دکتر سمیه علی بخشی مدیرعامل گروه پژوهشی تحقیقات نساجی حصان و از فعالان حوزه مد و لباس و طراحی رفتهایم تا در این باره با وی به گفتگو بنشنیم.
خانم دکتر علیبخشی! نخستین سؤال من در رابطه با نقش مد و لباس و طراحی متناسب با ذائقه و صدالبته ذائقهسازی در راستای مدیریت فضای عفاف و حجاب جامعه است. شاید بخشی از مشکلات عفاف و حجاب در جامعه به این دلیل باشد که ما ذائقه نسل جوانانمان را با تناسب شرایط فرهنگیمان پرورش ندادهایم و برای آن برنامه نداشتهایم. شما به عنوان کارشناسی که در این زمینه فعالیت دارید چه نگاهی به این موضوع دارید؟
ما در حوزه مد و لباس مطالبات و کم و کاستیهایی داریم و هنوز هم خلأهایی که در این حوزه وجود دارد پر نشده است. متأسفانه با توجه به چالشهایی که وجود دارد، تولیدات و همینطور طراحیها در حوزه مد و لباس شاید خیلی با ذائقه و سلیقه نسل جوان یکی نباشد. علت هم این است آن کار فرهنگی که باید از ابتدا در این راستا شکل میگرفت و از دل آن تئوریها، عوامل و پارامترهای مؤثر در طراحی و ذائقه و از همه مهمتر مسائل روانشناختی مخاطبان و جوانها، خصوصاً خانمها مطرح به درستی پایهریزی نشده تا بتوان براساس آن طراحی داشته باشیم و جریان مد و لباس را پیش ببریم. همه اینها باعث میشود تا تبلیغاتی که ما تحت عنوان حجاب، عفاف و پوشش ایرانی و اسلامی مطرح میکنیم، چندان مورد استقبال واقع نشود، چراکه زیرساختی باید از ابتدا برنامهریزی میشد و بعد به سراغ اصل موضوع که محصول نهایی است، میآمدیم. بنابراین در این خصوص کوتاهی شده و این نقطه ضعفی است که ما داریم و باید بپذیریم جامعه و جوانان بیشتر به سمتی گرایش پیدا میکنند که تبلیغات بیشتری روی آن وجود دارد. این تبلیغات هم یک شبه ایجاد نشده و قطعاً از سالها قبل روی آن فکر و برنامهریزی شده است که چگونه و در چه زمانی و به چه صورتی تبلیغاتشان را اعمال کنند تا بتوانند بیشتر اقشار جامعه را تحت تأثیر قرار داده و سبک لباس پوشیدن و نوع زندگی آنها را به سمتی که خودشان میخواهند پیش ببرند. این خلأهای پیش آمده نیازمند تلاش بسیار زیادی است تا رفتار و مسیری که در آن رفتهایم را بازگردیم و در مسیر درست قرار بگیریم.
در بحث طراحیها درست است که براساس معیار و مدلهای روز و جوان پسند انجام میشود، اما وقتی میخواهیم تولید انجام دهیم و در حجم انبوه این تولیدات برای استفاده مردم قرار بگیرد، امکانپذیر نیست.
چه اشکالی در کار وجود دارد؟
ببینید طراح ما باید به شاخهای برود که برای تولیدکننده به صرفه باشد. اینجا بحث موضوعات اقتصادی در میان است و تولیدکنندگان با توجه به ذائقه کسانی که در جامعه دغدغه حجاب دارند، کارشان را تولید نمیکنند، بلکه براساس بازار، کشش و نیاز آن رفتار میکنند و چیزی که در جامعه مورد استقبال است را مد نظر قرار میدهند. به همین خاطر هر قدر طراح تلاش کند تا طرحی به سرانجام برسد، چون تولیدکننده سودش را در طرحهایی که مورد پسند اجتماع است میبیند، خیلی تمایلی ندارد به سراغ کارهایی برود که استقبال اجتماعیاش مشخص نیست. بنابراین زمانی ما میتوانیم آن چیزی را که میخواهیم به دست بیاوریم که دو طرف همسو با همدیگر حرکت کنند. در حال حاضر هم درست است که خیلی از مؤسسات و جاهای مختلف تلاش میکنند تا مدهای مناسبی در سطح جامعه تولید و عرضه شود، اما واقعیت این است که تعداد این گروهها بسیار کم است و در مقایسه با حجم تبلیغاتی که در جبهه مقابل وجود دارد، فعالیت اینها تقریباً هیچ است.
یعنی معتقدید تبلیغات فرهنگی که باید از یک پوشش مناسب و یک طرح خوب اتفاق بیفتد، خیلی کم است؟
بله دقیقاً همینطور است و این باعث میشود خلأیی ایجاد شود. افرادی هم که طراح طراحان و تولید کنندگان خوبی هستند و دغدغهشان این است که تولید درست داشته باشند با توجه به محدودبودن تعداد و مشکلاتی که پیش رویشان وجود دارد، نمیتوانند بدون فراهم شدن زیرساختهای فرهنگی کارشان را پیش ببرند. واقعیت این است جامعه طراحان و کسانی که در این زمینه فعالیت میکنند، بیکار ننشستهاند و تمام تلاششان را در این زمینه به کار میبرند، اما سخت است که شما کار فرهنگی نکرده باشید و انتظار داشته باشید این خلأ و نقصی که وجود دارد یا به وجود آمده، بخواهد خود به خود برطرف شود! کار سخت است و نیاز به همفکری و مشارکت همه دستگاهها و ارگانهای مختلف دستاندرکار دارد. بخش خصوصی نمیتواند چالش و مشکلاتی را که ایجاد شده حل کند. باید بخشهای دیگر هم به کمک بیایند. هر کسی هر کاری که در توانش است را باید به میدان بیاورد. به خصوص در حوزه کار فرهنگی و تبلیغاتی، چراکه همیشه بحثهای مالی وجود ندارد و خیلی وقتها کمکهای معنوی و حمایتی از مؤسسات و تولیدکنندهها میتواند بسیار تأثیرگذار باشد. همه تلاش کسانی که در مؤسسات و حوزه مد و لباس کار میکنند، این است که میکوشند تا آنچه که در خور و شأن یک جامعه ایرانی است را تولید و عرضه کنند، اما این مسئله نیازمند زمان و کار فرهنگی و فراهم کردن زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی و ذائقهسازی مناسب و کار سختی است.
شما به زیرساختها اشاره میکنید، این زیرساختها شامل چه مواردی میشود؟
زیرساختهایی که بر پایه دانش به وجود آمده باشد و براساس نظرهای شخصی نباشد. این مستلزم آن است که مطالعات زیادی در این زمینه صورت بگیرد و بحث تحقیق و پژوهش اولویت کار قرار داشته باشد. هر کاری میخوایم انجام دهیم باید پیشینه و زمینه آن را در بیاوریم و ببینیم راهکار آن چیست. اگر هیچ عقبهای درباره آن وجود ندارد و صرفاً به خاطر اینکه جامعه به شکل هیجانی آن را میپسندد وارد کار شویم، قطعاً به نتیجه نمیرسیم و خیلی زود شکست میخوریم. با ایجاد زیرساخت حتی اگر ما خودمان هم نباشیم، کار به درستی پیش میرود. ما برای حوزه پوشش نیازمند آن هستیم که مخاطبانمان را همهجوره بشناسیم؛ از نظر روانشناسی، موقعیت اجتماعی و مسائل دیگر.
جریان مد دنیا هم به سمت تولید لباسهای پوشیده پیش میرود تا بازار مسلمانان را به دست بگیرد. درست است در کشور ما بخشی از افراد با مسئله حجاب چالش دارند و به خاطر برخی سیاستگذاریهای غلط، ما با مشکلاتی در این زمینه مواجهیم، اما در مقابل آن افراد خواهان لباسهای پوشیده را هم کم نداریم و بخش قابل توجهی از زنان ما را تشکیل میدهند که این افراد اتفاقاً برای پیداکردن لباس موردپسندشان با چالش مواجه اند. در مقابل ما میبینیم برخی از انواع پوششها مانند چادرهای عربی یا عباها به واسطه زیبایی و راحتی در استفاده مورد استقبال قرار گرفتهاند. این نشان میدهد که اگر مد زیبا و متناسب با نیازهای مردم طراحی شود، مورد استقبال هم قرار میگیرد. پس با وجود آنکه شما معتقدید طراحان تلاش خودشان را میکنند، اما به نظر میرسد ما در حوزه طراحی لباس هم ضعفهایی داریم و شاید طی سالهای اخیر تنها مدلهای طراحی و عرضهشدهای که با اقبال اجتماعی مواجه شد، چادرهای ملی و دانشجویی بودند که ماندگار شدند. پس به نظر میرسد ما یک خلأ در جریان طراحی هم داریم که البته شاید این هم در دسته زیرساختها جای بگیرد. شما چه پاسخی به این انتقادها دارید؟
ببینید ممکن است در قسمت طراحی هم مانند سایر قسمتها مشکل و کاستی وجود داشته باشد، اما واقعیت این است که ما طراحان خوبی داریم و اگر به آنها خط درست داده شود و چیزی را که مدنظر جامعه است به آنها انتقال دهیم، میتوانند طراحی خیلی خوبی داشته باشند، اما متأسفانه شاخصه و معیار مشخصی وجود ندارد. ما اصول و چارچوب خاصی برای مسئله مد و لباس در نظر نگرفتهایم و این مسائل همه و همه بر مبنای ذائقههای شخصی افراد است و کاملاً سلیقهای است. مثلاً شاخص مشخصی برای موضوع حجاب وجود ندارد که چه حدی از حجاب مدنظر ماست. اگر ما شاخصههایی را به طراح بگوییم، طراح براساس نیازمان طراحی میکند. من مطمئنم اگر نیازسنجی شود و این نیازسنجی و شاخص طراحی آن به خوبی به طراحان منتقل شود، طرحهای بسیار خوبی را تولید میکنند.
یعنی شما معتقدید طراحان ما هم به نوعی سردرگم هستند؟
بله، چون نمیدانند شاخصهای مورد نظر ما چیست. وقتی نمیدانند جامعه از آنها چه میخواهد چگونه میتوانند طرح خوبی را ارائه دهند؟ اما وقتی شما نیازها و شاخصهایتان را به طراحان ارائه بدهید، آنها بر مبنای آن برای شما طراحی میکنند.
همانطور که میدانید از سال ۸۵ قانون ساماندهی مد و لباس را داریم که برای آن ستاد و دبیرخانهای تشکیل شده و همه ساله جشنوارههایی برگزار میشود و برگزیدگانی دارد. همچنان تلاش میشود ارتباط بین صنعت، تولید کنند و طراحان برقرار شود. با تمام اینها چرا ما هنوز موفق نبودهایم این زیرساختهایی که شما به آنها اشاره داشتهاید، رخ نداده است؟
وقتی میگوییم زیرساختی وجود ندارد به این معناست که مثلاً تولیدکننده پوشاک خیلی نمیتواند نیاز افراد شاغل را از افردا دانشجو تفکیک کند. زیرساخت با پژوهش و علم ساخته میشود و براساس نیازسنجی و مطالعات روانشناختی حاصل میشود. ما زیرساخت را پژوهش، تحقیق و شناخت کامل راجع به خصوصیات فردی و خصوصیات اجتماعی براساس مشاغل، حرفه و کارایی میدانیم. مباحث روانشناختی در حوزه مد و لباس بسیار مهم است، اما خیلی کم در این حوزه کار کردهایم. حالا یا بحث جامعه شناسی آن را نمیدانستیم یا برایمان هزینه داشته و آن را کنار گذاشتهایم، اما نیاز است در این زمینه بیشتر کار شود. اگر کسانی که در زمینه مد و لباس کار میکنند با علم و دانش و با نگاه کردن به عقبه هر چیزی وارد کار شوند، میتوانند موفقتر عمل کنند.
ما نیاز داریم تاریخ را مرور کنیم، پیشینهها را دربیاوریم و نیازسنجی داشته باشیم و براساس نیازسنجی که کردهایم، طراحیهایمان را انجام دهیم. گاهی طرحهای خوبی را میبینیم که در جوامع مختلف استفاده میشود در حالی که حتی مسلمان بودن و پوشش برای آنها مطرح نیست، اما طرحهای خوبی ارائه دادند که ما هم در جامعه خودمان از آنها استفاده کردهایم. به خاطر این است که آنها به زیر دنبال زیرساختها رفته و شاخصها را درآوردهاند و براساس شاخصهای خودشان طراحی و تولید میکنند.
ما هم باید نیازسنجی کرده و براساس شاخصهای ایرانی و اسلامی طراحیهایمان را داشته باشیم، اما به دنبال آن نرفتهایم و تمام کارهای ما یا کپیبرداری بوده و در مواردی هم که تحقیقاتی انجام شده به دلیل حمایت نکردن رها شده است. مواردی هم که به نتیجه رسیده تعدادشان خیلی کم است، در حالی که برای موفقیت در حوزه مد و لباس، نیازمند آن هستیم که هم طراح بتواند طرحهای مورد تأیید تولیدکننده را بزند و هم تولیدکننده بتواند نیاز و خواسته اجتماع را تأمین کند. وقتی اینها با هم هماهنگ نباشد با چالش مواجه میشویم. اینها یک زنجیره به هم پیوستهاند که باید با رعایت پیش زمینههای آن جلو بروند.