خبرهای داغ:
داستان مادری که نگاه امام مهربان، او را دوباره به زندگی بازگرداند...
این داستان، بخشی از زندگی زنی است که به دلیل بیماری روزهای سختی را گذراند و لطف امام مهربان، شامل حالش شد.
کد خبر: ۹۵۳۹۲۶۶
|
۲۵ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۲

قزوین_به گزارش بسیج،هنوز هم بعد از گذشت سال ها از آن شب روشن، تمام ماجرا ثانیه به ثانیه برایم تداعی می شود و من که غرق مهربانیش شده بودم، جز اشک و آه دل توان کار دیگری ندارم....

اینها را گفت و یک ریز و بی امان گریه کرد و حجم دلتنگی و صفای ضمیرش به حدی بود که گریه، مهمان چشمان همه شده بود و صدای آرامی که میان گریه با سوز دل می گفت؛ یا امام غریب، شفای هر دو جهانم باش...

 رخساره، زن هفتاد ساله ای است که از کرامت امام رضا(ع) ماجرایی خواندنی را روایت می کند... حدود ۳۲ سال پیش بود. پسرم که فرزند ته تغاری خانه بود حدود چند ماهی بود که به دنیا آمده بود و آغوش مادر نیاز و پناه کودکم بود. مدتی بود که درد عمیقی سمت چپ بدنم را درگیر کرده بود و امانم را بریده بود. اوایل درد را تحمل می کردم اما آن روزها دیگر توان تحمل نداشتم و همین موضوع باعث شد تا پیگیر درد بدنم باشم.

پس از انجام آزمایش های لازم، به تشخیص پزشک حاذق و بااخلاقی که درمانگر من بود، متوجه شدیم که کلیه سمت چپم دچار نارسایی شده و همین امر موجب شد تا تحت درمان باشم.

روزها و ماه ها برای درمان به بیمارستان مراجعه می کردم اما دیگر این درد به مرحله ای رسید که مدام در بیمارستان بستری بودم. 

آن روزها فرزندانم کوچک بودند و همگی نیاز به مادری برای رسیدگی به امور خانه و مدرسه داشتند و من زنی بیمار و ناامید بودم که روی تخت بیمارستان برای سفر آخرت لحظه شماری می کردم. 

خوب یادم هست که مهدی، فرزند آخرم، شش ماهه بود و رسیدگی به یک نوزاد شش ماهه زمان و صبر و حوصله می خواهد. دختران بزرگترم به بچه ها در منزل رسیدگی می کردند و من، ناتوان از هر کاری دور از فرزندانم روی تخت بیمارستان بستری بودم.

تمام آن روزها، کار من گریه و توسل به ائمه و توکل به خدا و پذیرش قضای الهی بود. به دلیل بستری طولانی مدت در بیمارستان، پرستاران ارتباط خوبی با من داشتند و هر زمان که فرزندانم برای دیدنم به بیمارستان مراجعه می کردند، کسی مانع آنها نمی شد. 

اما کم کم شرایط جسمی من بسیار بد شد و امیدم را از دست می دادم. برای چندمین بار جراحی شده بودم و شرایط به مرحله ای رسید که داشتم هر دو کلیه ام را از دست می دادم. قرار بود آخرین جراحی را انجام دهند. یادم هست دکتر برای معاینه روزانه به اتاقم آمد و گفت که فردا آخرین جراحی را انجام می دهیم. من وسیله هستم و از خدا بخواه که کمکت کند و به پرستاران گفت که برای انجام آخرین آزمایش های پیش از جراحی مرا آماده کنند.  

بعد از انجام آزمایش های لازم، شنیدم که دکتر به پرستاران می گفت؛ اصلا اوضاع خوبی ندارد و امیدوارم برای جراحی دوام بیاورد. دیگر ناامید شده بودم و تمام روز را گریه کردم. فکر فرزندانم مرا دیوانه می کرد. اینکه اگر من نباشم چه بلایی بر سرشان می آید. مدام با خدا صحبت می کردم که؛ خدایا این چه سرنوشتی است. مگر بچه های من چه گناهی کرده اند که در کودکی باید مادرشان را از دست بدهند. 

پنجره اتاقم باز بود و می توانستم ماه را در آسمان ببینم. نگاهم که به ماه افتاد تمام درونم ناخودآگاه، امام رضا را صدا زد و نام امام غریب بی امان و با اشک و آه بر زبانم جاری شد. گریه می کردم و از امام رضا کمک می خواستم. 

نمیدانم چه ساعتی از شب بود که اتاقم منور به نور میهمانی بهشتی شد و مرا غرق کرامت خود کرد.....

در رویایی صادقه، خابم برد و وقتی بیدار شدم پرستاران مرا برای اتاق عمل آماده کردند. گریه می کردم بی امان، اما اینبار نه برای این دنیا، برای تمام آنچه که شب قبل بر من گذشت و من کرامتی از کرامات امام مهربانی را با تمام وجود درک کرده بودم.

 چند ثانیه قبل از اینکه مرا به اتاق عمل ببرند، دکتر از پرستاران خواست که یکبار دیگر سونوگرافی انجام شود و.....

کمی بعد صدای گریه و یا امام رضا و رضا گفتن پرستاران و بیماران و همراهانشان تمام فضای بخش را برداشته بود. از همه بخش ها پرستاران و خدمه بیمارستان روی سرم هوار شده بودند و صدای صلوات در فضا پخش بود. 

بعد از انجام سونوگرافی، دکتر از جواب سونوگرافی شوکه شده بود و آخرین سونوگرافی در آخرین ساعات شب قبل و سونوگرافی امروز صبح، برایش باور نکردنی بود. دکتر گفت دستی شفاگرتر از دست پزشکان و پرستاران تو را به زندگی و فرزندانت بخشید و من همچنان غرق ساعاتی بودم که در محضر یک دنیا مهربانی گذشت.

سالهاست از آن روز می گذرد و من بیش از هرزمان دیگری عاشقانه تر و دلبسته تر به مهر مهربان علی بن موسی الرضا(ع)، روانه مشهد الرضا می شوم.

السلام علیک یا صابِر، یا فاضِل، یا رَضیّ، یا زَکیّ، یا صِدّیق و سِراجُ‌الله و قُرَّةُ عَیْنُ الْمُؤْمِنین، یا امام رضا.

 

 

 

انتهای پیام

ارسال نظرات
پر بیننده ها