اکسیری که دفاع ما را مقدس کرد

ساختار و پیامدهای جنگ و مناقشات نظامی در همه عالم توام با تشنجات و ناملایمات، عسرت و اسارت، آزردگی و آوارگی، عصیان و اختلالات، مرگ و مهاجرت است، اما اکسیر عقیده، ایمان و اخلاص رزمندگان اسلام، دفاع هشت ساله ما را مقدس کرد.
کد خبر: ۹۵۴۰۴۱۶
|
۳۰ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۸

به گزارش خبرگزاری بسیج به نقل از ایرنا از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۹۲ ( پایان جنگ جهانی دوم ) جهان شاهد وقوع ۱۴۹ جنگ مخوف و فراگیر بوده که علاوه بر کشته شدن ۲۳ میلیون نفر در این مقاتله نامتقارن بیشتر از ۲۰۰ هزار نفر نیز در اثر مین‌های مخفی و مواد منفجره بجای مانده از جنگ جان خودرا از دست داده و جمع زیادتری نیز مجروح و معلول شده اند.

در تنهاترین صبح و آشفته ترین شب مولود انقلاب اسلامی که همه در تدارک و تهنیت این نوزاد نورانی و این خلعت خدایی بودند، تا بستری آرام و گهواره ای امن برایش به پا کنند، ناگهان خزان دلتنگی فرا رسید و انقلاب اسلامی ایران مورد هجوم نا مرسوم و خصومت خونین کرکسان خرابه نشین واقع و این نخل نو نهال در محاصره آتش و نهیب نفرت شرق و غرب قرار گرفت.

در این عرصه پرآشوب و در اوج تاراج زهاک و افراسیاب های دوران که جز خود و خدای عالِم، عادل، جمیل و جلیل یاوری نداشتیم، شهرهایمان خاموش و آسمانمان با شلیک شراره تفنگ های غیرت و توپهای زمین به هوا روشن بود.

غرش طیاره های تجاوز گر، ریزش راکت‌های مخرب، صفیر آژیرهای خطر، جولان آمبولانس‌های امداد رسان و صدای سکوت بی کسی، نفس در قفسمان را حبس و رنگین کمان گلوله های رسام، قلب تاریک شب را شکافته و فریاد و فغان ملتی مستقل و مظلوم را به آسمانها می‌برد.

در این سرای بی کسی که هیچ پرنده ای هم پر نمیزد، این رزمندگان روشن ضمیر بودند که در پر تو خِرد و اندیشه ای نیک با توکل بر خدای جبار و غفار مهر مهتاب در دل و عشق ایثار در" سر" در سرا پرده حریم حُریت زینت‌ بخش زمین و امید افزای زمان شدند و با قلبی آباد و بدور از وابستگی و گویا چون عروس عجل رهسپار حجله هجرت و شاهراه شهادت و آغوش بندگی گردیدند تا ناموس ایران فرش پای تاتاران نشود.

این داروغه داران دردمند و مه رویان مهر گستر، عنان عمر و کمان دل را به ملک الموت سپردند و چون پیک حقیقت و حافظ کرامت، جان را به پیشواز مرگ فرستادند.

در شام بی ستاره و بام بیقرار روزهای نفس‌گیر ملت ایران، درفش داران دانائی بخوبی دریافتند که مقاومت در راه حق، بهترین نوع شکرگزاری از انعام الهی است و پاداش آن نیز با خالق کردگار است.

رزمندگان راه رهایی که به تعبیر حضرت امام علی(ع)، پناهگاه استوار مردم، زینت زمامداران، شکوه دین، تامین کننده امنیت عمومی و باعث قوام جامعه می‌باشند در وانفسای هجوم ناجوانمردانه استکبار جهانی به خاک پاک ایران بزرگ در ۳۱ شهریور ماه سال ۵۹ با هفت خان خدمت و چهل چراغ چالاکی چون اسطوره استوار، نمادِ نجابت خود را به موج مرگ و خوف خطر سپردند و فارغ از محاسبات مادی، جان را تقدیم جانان کردند و مُلک و مکتب را از دست بُِرد متجاوزان مصون کرده تا بر خلاف قواعد مرسوم جهان، نگاره های نیکو و مزیت‌های مقدس این مجاهدان بر لوح جان و تارَک تاریخ ملت سر افراز ایران منقوش و مکتوب گردد.

دفاع مقدس در جمهوری اسلامی ایران عرصه اعجاز مردان خدا و زنان عفیف و شریفی بود که بعنوان یک خیر مطلق و شاه بیت شفق باید در کمال خرد و معرفت و دانایی و زکاوت سینه به سینه به نسل‌های آینده منتقل شود تا قدر و منزلت و مجاهدت بی بدیل بسیجیان خاک نشین و مدافعان مملکت و حافظان امنیت در حافظه زمان و آیینه اعصار جاودانه گردد.

بی مناسبت نیست که امام اول شیعیان جهان خطاب به مالک اشتر چنین می‌فرمایند: "ای مالک " آرزوی سربازان را برآورده و آنان را ستایش بنما، عمل آنان را بیان کن تا شجاعان بشاش و برانگیخته و ترسوهای بی تفاوت نیز به تلاش و تقلا وادار شوند.

" ای مالک " عنایت ویژه ای به سربازان و رزمندگان بنما و مشکلات مالی خود و خانواده هایشان را برآورده کن و با آنان مهربان باش زیرا که" غفلت از این مدافعان و عدم اکرام و احترامشان؛ فروپاشی و عدم بقاء و استواری کشور را در پی خواهد داشت.

و به همین منظور نیز امام سجاد(ع) به حاکمان گوشزد میکند که همه سونگر و فرا گیر و بدور از دنیای نیرنگ و فته اموال از رزمندگان اسلام تجلیل کنند و خود نیز با زبان دعا و هدیه حکمت و عزت الهی آنان را تکریم می‌کند.

رزم آورانی که در اوج خباثت و بی رحمی جهان سلطه و در موسم غربت و بحران تنهایی نظام مقدس جمهوری اسلامی با نگرشی آسمانی و تحفه تقوا و با سیمایی سرخ و صلابتی سبز، تنفر و تباهی جنگ ما را به تقدس و طهارت تبدیل و اقتدار و عظمت ملت بزرگ ایران را به رخ ابرقدرت‌ های عالم کشیدند و هیبت پوشالی صدام نادان و اربابانش را به حقارت تبدیل کردند.

مجاهدان دیروز و مظلومان امروز نام قشنگ حسین ابن علی(ع) را توشه و جان خویش را هم با خیال کربلا تبرک نموده و دل را به دریای دادار وصل و به امید صعود به کوه بیقراری و سلسله زلف یار یک چمدان گریه نذر ارباب بی کفن نمودند تا در کشتی شوق و شرف و شادکامی متنعم گردند.

این دلدادگان کوی حسین(ع) که در جام جهان بین خدا؛ شهره شهر شده و آغازی را یافتن که پایانش در ملکوت بود و به طلوعی دل بستند که غروبش میهمان آفتاب ابدیت شد.

شاهدانِ شهیدی که چون نقطه تسلیم در دایره تقدیر هنرمندانه سر را به سردار هدیه کردند و سعادتمند شدند.

آری؛ بگذار صاحبان مُکنت و منزلت به این ولی نعمتان ایران بی مهری کنند اما آنان همچنان ساکنان دائمی قلوب مردمند و اکنون نیز دهلیز دنیای ما مدیون روشنایی آنان و امید آخرتمان هم وابسته به رحمت این عزیزان فداکار است، بدان جهت که شاید دنیای ما به حرمت رزم راستین این سربداران عین دفاعمان مقدس وماندگار شود.

ارسال نظرات
آخرین اخبار