حضور عکاس زن در ۲۰ منطقه عملیاتی / نگاتیوهای زیادی از جنگ برای چاپ کردن دارم
به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج برای بررسی قسمتی از زندگی فرهنگی هنری این خانم بسیجی، گفتگو کردهام با سرکار خانم مظاهری که توجه شما مخاطبان عزیز را به آن جلب میکنم.
لطفا در ابتدا کمی خود را برای مخاطبان خبرگزاری ما معرفی کنید؟
مهناز مظاهری هستم متولد ۱۳۴۶ اهل تهران هستم دارای دکترای هنر. عموماً در مناطق عملیاتی مختلف در جنوب کشور مثل بستان، خرمشهر، شادگان، آبادان حضور داشتم و مشغول کار عکاسی بودم.
آیا از ابتدای جنگ در این مناطق حضور داشتید؟
از یکی دو سال بعد از جنگ در این مناطق حضور داشتم.
عکسهایی را که میانداختید کجا منتشر میکردید؟
من هرچند با معرفینامه جهادسازندگی یا سپاه و یا بسیج در این مناطق حاضر میشدم، اما تمام هزینههای عکاسی بهعهده خودم بود لذا مالکیت معنوی و مادی آن برای خودم میباشد، اما کمی از آن در برخی از روزنامهها و مجلات داخلی و خارجی چاپ میشد من، چون مدت طولانی در مناطق جنگی حضور داشتم عکسهای زیادی گرفتم آن موقع، چون فیلم و نگاتیو بود هزینه ظهور آن را میتوانستم بپردازم، اما هزینه چاپ آن را قادر نبودم و هیچ نهاد و سازمان دولتی هم تا الان از من حمایت نکرده است که بتوانم این مجموعه عظیم را چاپ کنم مثلاً مواردی بوده در خرمشهر یا آبادان زیر شلیک توپ داشتم عکاسی میکردم و از وجب به وجب آنجا نیز عکس گرفتهام، ولی تاکنون هیچ سازمانی حاضر نشده است هزینه چاپ و اسکن عکسها را بپردازد تا آنها را چاپ کنم، اما تعداد اندکی را خودم با هزینهی شخصی چاپ کردم. یادم میآید هنگام عکاسی در جنگ، تعدادی از عکاسان خارجی از من که یک زن و در حال عکاسی بودم عکاسی کردند و نمایشگاهی در خارج کشور برقرار کردند. وقتی خبرنگاران خارجی میآمدند من بیشتر مواقع با آنها به مناطق مختلف جنگی میرفتم و عکس میگرفتم.
هزینه اسکن عکسها را چقدر برآورد میکنید؟
چون تمام این فیلمها باید حرفهای اسکن و دیجیتال و سپس چاپ شود بالاست، اما قیمت دقیق آن را ندارم. تمام عکسها تبدیل به نگاتیو شده، اما چاپ نشده است عکسها هم سیاه و سفید و همرنگی میباشند.
اگر الان این مراحل بخواهد طی شود تا عکسها چاپ شود آیا از کیفیت لازم و مطلوب برخوردار خواهد شد؟
فیلم تنها چیزی است که میتواند حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ سال بدون تغییر بماند لذا با توجه به این موضوع هم اکنون میتوان فیلمهای زمان ناصرالدینشاه را مشاهده کرد.
تعداد این عکسها و فیلمها چقدر است؟
خیلی زیاد است، اما عدد دقیق آن را ندارم آن موقع فیلمهای عکاسی در ابعاد ۱۲ یا ۲۴ یا ۳۶ عددی بود حتی زمانی پیش آمد که فرش زیر پایم را فروختم و رفتم ۴۰ تا ۵۰ فیلم خریدم و با خود به جبهه بردم یادم میآید رزمندهای وصیت کرده بود که پس از شهادت، در خرمشهر دفن شود لذا پس از شهادت به علت بمباران و حملات توپخانهی صدام، خانواده شهید ایشان را سریع دفن کردند، اما من توانستم از تمام مراحل تشییع و تدفین عکس بگیرم همچنین جا دارد بگویم از آن ۶ عکسی که بر مسجد جامع خرمشهر نقش بسته است دو عکس را ما بهاتفاق چند خانم دیگر نقاشی کردیم.
تعداد این فیلمها را حدوداً چه مقدار برآورد میکنید؟
بالغ بر چند هزار عکس.
اگر دستگاهی اقدام برای چاپ این عکسها کند آیا شما آماده همکاری با آنها هستید؟
بله اگر قراردادی منعقد کنند که در قالب برگزاری نمایشگاه یا چاپ آنها در کتاب و همچنین به رسمیت شناختن مالکیت معنوی و مادی آن آماده همکاری میباشم.
کمی درباره رشته تحصیلی و شغلی خود بگویید؟
من دانشجو رشته فیلم دانشکده صدا و سیما بودم بعد مستندسازی کردم و مدتی هم داور جشنوارههای مستند متعددی شدم جالب است برایتان بگویم من یکبار سوالات امتحانات دانشآموزانم را از محل خرابههای خرمشهر نوشتم و ارسال کردم و وقتی سر جلسهی امتحان بچهها متوجه این وضع شدند کلی متأثر شدند.
سرکار خانم مظاهری از چند سالگی شروع به کار هنری کردید؟
من پدرم کثیر الحج بود و هر وقت از حج میآمد برای من دوربین میآورد لذا من همه گونه دوربین از عکاسی تا فیلمبرداری داشتم و به قولی اسباببازی من دوربین بود لذا از آن زمان به عکاسی علاقمند شدم.
آیا خانواده با شما همکاری لازم را میکردند که بتوانید بهراحتی عکاسی کنید؟
خیر من با زور میرفتم کارهای خود را انجام میدادم.
درباره دیگر فعالیتهایی که در زمان جنگ انجام دادهاید بفرمایید؟
در یک دورهای تعدادی از زنان استان خوزستان را جمع کردم و برای آنها کلاسهای هنری و عکاسی گذاشتم باید بگویم کسانی که الان شعار زن زندگی آزادی سر میدهند اول بیایند مراحل و سختیهایی را پشتسر بگذارند و بعد اینگونه شعار سر دهند ما با اعتقاد و تفکری که داشتیم تا خط مقدم جبهه هم جلو میرفتیم.
ما همچنین نمایشگاهی از خدمات بانوان فعال در پشت جبهه با آن عشق وافری که داشتند برگزار کردیم و کلی از اعضای سفارتخانهها آمدند و از آن دیدن کردند.
از چند منطقه عملیاتی عکاسی کردهاید؟
بیشاز ۲۰ منطقه عملیاتی.
یعنی در عملیاتها شرکت داشتید؟
نه اینگونه نبود بلکه یکی از کارهایی که میکردم این بود، چون من فیلمنامهنویس هم بودم مینشستم پای تلفن عمومی و وقتی رزمندگان زنگ میزدند و با خانواده هاشون صحبت و بهاصطلاح خداحافظی میکردند و نمیخواستند آنها متوجه آغاز عملیات شوند بهنحو خاص و با یک ادبیات نوینی صحبت میکردند و من اینها را جمعآوری میکردم و از آنها در فیلم نامه نویسی بهره میبردم.
نخستین منطقه عملیاتی که رفتید کدام بود؟ ما اول رفتیم غرب کشور اما گفتند اینجا خطرناک است لذا برگشتیم و رفتیم منطقه جنوب. البته در غرب هم از مناطق جنگی عکاسی کردهام بهعنوان راهبه و با یک کشیش مسیحی رفتیم که شناسایی نشویم و حتی تا کلیسای شرق هم رفتیم و عکاسی کردیم و برگشتیم.
شما کلا تنها برای عکاسی می رفتید یا همراه چند نفر دیگر؟
برخی موارد تنها برخی موارد هم با گروههای دانشجویی یا خبری می رفتم یکبار یک خبرنگار خارجی به من گفت در این شرایط جنگ و بمباران تو چطور نمیترسی گفتم من اللهاکبر میگویم و با آن آرام میگیرم تو هم بگو و آرام شو.
تعامل خانواده با شما چطور بود؟ من چون در مناطق جنگی و زیر بمباران دشمن هم عکاسی می کردم انها ۳ تا ۴ بار حتی برای من حجلهی شهادت نصب کردند اما زنده برگشتم. من چون از تظاهرات قبلاز انقلاب با آن همه حواشی هم عکاسی میکردم هر موقع می امدم خانه با دست و سر و پای شکسته بر می گشتم لذا آنها مقداری آمادگی روحی داشتند حتی خانواده ام میگفتند هرچقدر دیگران به تو پول میدهند به تو میدهیم و در خانه بمان اما نمیدانستند که از پول و مادیات هیچ خبری نیست.
در تهران در کدام منطقه ساکن بودید؟
سمت میدان آزادی.
آیا خاطرهای شیرین از دوران ۸ سال دفاع مقدس به یاد دارید؟
یکبار برای درمان پایم که دچار آسیب شده بود رفتم بیمارستان اهواز. همزمان خلبانان عراقی قطار مقصد هفت تپه خوزستان را بمباران کرده و کلی شهید و زخمی شده بودند و من با این که همیشه دوربین عکاسی همراه داشتم اما دیگر نتوانستم عکاسی کنم و دوربین را کنار گذاشتم و چون قبلا کمکهای اولیه را آموخته بودم رفتم به کمک مجروحین و به درمان آنها پرداختم حتی درد پای خود را فراموش کردم .
آیا تابهحال شده عکسی انداخته باشید که مشکلی از کسی برطرف کند یا منجر به یک جریان سازی شده باشد؟
بله. یکسری عکس گرفتم از بچههای ایزوله و در موزه هنرهای معاصر نمایش دادم خیلی خیلی روی مخاطبین تأثیر گذاشت مخاطبین با دیدن این عکس ها داشته های خود را بهتر درک میکردند و قدر آن را بیشتر حس می کردند. بچههای ایزوله انسانهای نباتی هستند بچههایی که هیچ حسی ندارند اما ما دارای هوش و ذکاوت هستیم اما بهخوبی متوجه این نعمتها نیستیم با دیدن این عکس ها احساس میکردم انها قدر داشتههای خود را بهتر خواهند دانست.
غیر از مناطق جبهه و جنگ ایا در بخشهای دیگر مثل طبیعت و ... هم عکاسی کردهاید؟
بله در بخش زنان روستایی ،در بخش طبیعت در بخش شخصیتها و در بخش بینالملل هم عکاسی کردهام.
جذابترین عکاسی شما مربوط به کدام برهه و یا بخش میباشد؟
هر لحظه برای من دنیای جدیدی است. عکاسی مفهومی را خیلی دوست دارم من وقتی آموزش عکاسی به دیگران می دهم جذابیت زیادی برای من دارد.
غیر از حرفهی عکاسی، مشاغل دیگری هم دارید؟
من تهیهکننده و کارگردان تلویزیون بودم الان مستندسازی میکنم رئیس کانون بازنشستگان سازمان صداوسیما هم هستم.
آیا دانشگاه هم تدریس میکنید؟
تا قبلاز کرونا بله اما الان خیر. علاوه بر آموزش عکاسی و فیلمبرداری تعمیر دوربین هم انجام میدهم.
تابهحال چند نمایشگاه عکاسی برگزار کردهاید؟
حدود ۱۲ نمایشگاه
آیا در خارج کشور هم نمایشگاه برگزار کردهاید؟
خیر اما در کنفرانس جهانی زن در چین فعالیتهای نمایشی و همایشی برای معرفی زن ایرانی داشتیم البته وقتی برگشتیم سر و صورت ما توسط مجاهدین خلق و چریکهای فدایی شکسته شده بود چون آنها آنجا تجمع میکردند و مانع فعالیتهای ما میشدند اما ما کار خود را پیش بردیم و به اهداف آن همایش رسیدیم.
آیا شما آموزشگاه عکاسی هم دارید؟
بله
تعداد هنرآموزان شما چند نفر است؟
هر دفعه سعی میکنم زیر ۱۰ هنرآموز بگیرم.
اگر مطلبی باقیمانده که به آن اشارهای نداشتهاید در خدمت شما هستیم؟
جمهوری اسلامی ایران امکانات فراوانی برای حضور زنان و بالندگی و تحصیل آنها فراهم کرده است اما پس از این باید امکان شغل و کار هم برای آنها ایجاد کند و به آنها امکانات مدیریت و سیاستگذاری بدهد همچنین باید توجه کنیم برای زنان، زنان بهتر می توانند تصمیم بگیرند مثلاً در موضوع عفاف و حجاب، تصمیم گیرندگان آن آقایان هستند اگر زنها تصمیمگیرنده باشند چون به خصوصیات مختلف زنان آشنایی دارند بهتر میتوانند تصمیم بگیرند. لذا باید بگویم «برای» حجاب کار کردن تا «درباره » حجاب کار کردن تفاوت زیادی وجود دارد.
با اینهمه فعالیتی که دارید آیا زندگی از لحاظ مادی به قول معروف برقرار هست؟
مثل بزرگان تاریخ ایران که همیشه میگفتند به اندازهی یک شهر قرض داریم ما هم همیشه بهاندازه یک شهر قرض داریم و بهدنبال صفر کردن آن میباشیم من برای پول هیچ وقت کار نکردم، ولی پول کارم را میگیرم، چون من یکسری مسئولیت دارم و حامی هستم و چون هر کسی برای انقلاب اسلامی بخواهد کار کند من سعی میکنم به اندازه خودم کمکش کنم لذا باید پول داشته باشم که بتوانم خرج آنها کنم ما انقلاب، کشور و مردم را فرزندی مانند فرزندان خودمان میدانیم و روحیه مادری داریم خودمون نمیخوریم، اما میدهیم به دیگران تا مصرف کنند تا میوه انقلاب اسلامی نخشکد.
خیلی ممنون از شما بابت این گفتگو.
یاعلی