خبرهای داغ:
حجت الاسلام دین دار می‌گوید با برگزاری فعالیت‌های جهادی و فرهنگی و ورزشی و تربیتی از جمله جام جهانی فوتبال در محله فلاح تهران تاکنون توانسته ایم حدود ۵۰۰ نوجوان را جذب مسجد و فعالیت‌های جهادی و فرهنگی کنیم.
کد خبر: ۹۵۴۵۴۷۸
|
۱۵ مهر ۱۴۰۲ - ۱۶:۰۵

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج، برای بررسی قسمتی از تلاش‌های گروه جهادی حیات طیبه گفتگو کرده ام با بسیجی فعال و مسئول این گروه که توجه شما مخاطبان عزیز خبرگزاری بسیج را به آن جلب می‌کنم.

 

با سلام. لطفا در ایتدا کمی خود را معرفی کنید؟

سلام علیکم. مهدی دین‌دارمتولد ۱۳۷۸ هستم.

در سطح ۴ حوزه علمیه تحصیل می‌کنم. دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق دانشگاه تهران و استاد حوزه علمیه حاج‌آقا مجتهدی و مدیر گروه معارف دبیرستان استعداد‌های درخشان علامه حلی یک هستم.

دانشگاه هم قبلاً تدریس می‌کردم، اما هم‌اکنون خیر. ساکن محله فلاح تهران هستم.

همچنین خدمت تان بگویم پارسال و سال قبل ان با شهید آرمان علی وردی کلاس داشتیم. سیوطی و نحو را پیش بنده خواند. همچنین هنگامی که مشغول تحصیل جواهرالبلاغه بود که در فتنه پارسال به شهادت رسیدند.

 

لطفاً کمی درباره گروه جهادی‌تان بفرمایید؟

گروه جهادی ما به اسم حیات طیبه است که در مسجد ابوذر در محله فلاح فعال است.

این مسجد پشتوانه چند دهه کار فرهنگی دارد آقایانی مثل حجت الاسلام رضا مطلبی، غلامرضا کارکن، محمدعلی رمضانی، مرتضی بهبودی و حاج‌محمد مطلبی از فعالان قدیمی مسجد بودند و نسل اولیه را این عزیزان تشکیل می‌دهند و بچه‌های زیادی را تربیت کردند.

بعد‌ها آقایانی مثل محسن حاجبی، امین و علی پژمان و شاهین خسروی فعال بودند و ما نسل سوم هستیم که هم‌اکنون در این مسجد فعالیت می‌کنیم.

درحالی‌که کار‌های تربیتی در مسجد ابوذر ادامه داشت گروه جهادی را تأسیس کردیم که فعالیت‌های خارج از مسجد را انجام دهد.

حیات طیبه از نخستین گروه‌های جهادی تهران است و از سال ۹۷ اردوی جهادی داشت که به استان قزوین رفت و خانه چند مادر شهید را رنگ آمیزی و مزار شهدا را بازسازی کرد و همچنین مقداری کار فرهنگی و تربیتی نیز انجام داد.

 

درباره فعالیت‌های عمده‌ای که انجام اده اید کمی بگویید؟

از پارسال دو رویداد بزرگ انجام دادیم که باصطلاح خیلی سروصدا در کشور کرد. نخست برگزاری مسابقات جام جهانی فوتبال در محله فلاح بود آن‌هم در اوج اغتشاشات پارسال.

با فراخوانی که به تمام مدارس مقطع متوسطه اول دادیم حدود ۴۵ تیم اعلام آمادگی کردند و این مسابقات در ایام دهه فجر برگزار شد. دراین باره با شهردارمنطقه، بسیج و سپاه رایزنی کردیم که در نهایت برنامه خوب و جامعی شد.

هر تیم یک سرپرست داشت ابتدای مسابقه سرود ملی می‌خواندند و با پرچم کشورمان عکس می‌گرفتند و بنده هم در هر مرحله یک صحبت کوتاه ورزشی - مذهبی با موضوعاتی درباره اسلام - انقلاب، مثلل احترام به پدر و مادر و... انجام می‌دادم که یک فضای فرهنگی جذابی شکل گرفت.

این رویداد، بی‌نظیر بود. دومین دوره این برنامه هم ان‌شاءالله قرار است در ایام دهه فجر امسال برگزار شود.

رویداد دوم، مسابقه بزرگ رایانه‌ای جام آرمان بود که اردیبهشت ۱۴۰۲ برگزار شد. این رویداد، مسابقه پلی‌استیشن بود با شرکت حدود ۱۷۰ نفر. قبل از مسابقه، رویدادی برگزار کردیم مثل اتاق فرار که افراد باید وارد آن می‌شدند و کسب مجوز می‌کردند. مجوز هم درباره ویژگی‌های شهید آرمان علی وردی از شهدای اغتشاشات سال ۱۴۰۲ بود که در قالب ۱۰ ویژگی طراحی شد که هدف آن بود که با این کار، بچه‌ها با این شهید بزرگوار بیشترآشنا شوند.

مسئولان بنیاد ملی نخبگان و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وقتی آمدند و این کار را دیدند از آن استقبال و حمایت کردند و همچنین یک کار جدید در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به ما سپردند تا یک اتاق فرار که یک محل تفریحی و سرگرمی است برای این مجموعه طراحی کنیم.

 

جایزه‌ای که به برندگان دادید چه بود؟

برای جام جهانی فوتبال، ساک ورزشی با دو مدل توپ و لباس و محتویاتی از این‌دست، به‌علاوه یک مجموعه از محصولات فرهنگی مثل کتاب و پرچم و... اهدا کردیم و برای جام آرمان نیز ساعت هوشمند، پاوربانک و... به اضافه لوازم فرهنگی دادیم. اختتامیه جام آرمان نیز با حضور پدر و برادر شهید آرمان علی وردی برگزار که از آن عزیزان نیز تجلیل شد.

 

در گروه جهادی شما چند نفرعضو هستند؟

حدود ۶۰ عضو فعال داریم که با احتساب افراد کم فعال حدود صد و خورده‌ای نفر می‌شود.

همچنین یک موکب هم به‌نام حضرت ام الائمه سلام الله علی‌ها داشتیم که در خیابان بغداد کربلا فعال بود. شعار این موکب " اربعین ادامه دارد " می‌باشد لذا در این قالب نوجوانان و جوانان ما در برنامه جشن بزرگ عید غدیر امسال که از میدان امام حسین علیه السلام تا میدان آزادی برگزار شد چند غرفه داشتند و حدود ۱۶ هزار پرس غذا و برای جشن ولادت امام رضا علیه السلام که در میدان خراسان تهران برگزار شد نیز حدود ۶ هزار پرس غذا و در مجموع حدود ۲۲ هزار پرس غذا توزیع کردند.

 

تا بحال گروه جهادی حیات طیبه در چند اردوی جهادی شرکت داشته است؟

در زلزله خوی و در سیل لرستان فعال بودیم همچنین در سیل امامزاده داود (ع) تهران نیز گروه شناسایی ما در آن‌جا حاضر شد.

 

شما و دوستان تان تابه‌حال موفق شدید چه تعداد نوجوان و جوان را جذب کار‌های فرهنگی کنید؟

از ابتدا تاکنون بیش‌از ۵۰۰ نفر را جذب کرده ایم.

 

کمی درباره این کلاس‌ها و برنامه‌ها توضیح دهید؟

برنامه‌های متنوع از جمله ورزشی، فرهنگی، تربیتی، تفریحی و آموزشی و با کیفیت بالا داریم. مثلاً برای بچه‌ها کلاس نجوم داریم که نفر المپیاد نجوم ایران و برخی از همکارانش در این باره با ما همکاری می‌کنند.

 

برنامه‌هایتان تا پایان سال شامل چه مواردی می‌شود؟

برای بچه‌ها ورزش باستانی را ۲ بار در هفته برگزار می‌کنیم همچنین کلاس نجوم را تداوم خواهیم داشت.

 

این کلاس‌ها برای چند نفر برگزار می‌شود؟

برای حدود ۱۰۰ نفر ثابت.

 

رضایت شرکت کنندگان تا چه حدی است؟

بچه‌ها راضی هستند و برگزاری این برنامه‌ها را خیلی پیگیری می‌کنند و و فوق‌العاده از ان استقبال می‌کنند و کلی پیام می‌دهند و از زمان و چگونگی آن سوال می‌کنند.

 

کل فعالیت شما در مسجد ابوذر است؟

پایگاه متمرکز نیروسازی و کار برای نوجوانان در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام برقرار است.

 

آیا نکته یا مطلبی باقی‌مانده است که بخواهید توضیح دهید؟

کار ما ایجاد زیست‌بوم فرهنگی در منطقه فلاح است، اما به بقیه گروه‌ها در هر کجای ایران که به کمک و پشتیبانی نیاز داشته باشند از جمله کمک‌های فکری، طراحی و اندیشه‌ای کمک می‌کنیم؛ لذا در بخش هم افزایی در ۵ مرحله در خدمت آن‌ها هستیم: رصد، اشراف، تعامل، هم‌افزایی و جهت‌دهی.

 

درباره وضع زندگی‌تان هم اگر دوست دارید کمی توضیح دهید؟

متاهل هستم و دو دختر دارم یکی ۲۱ ماهه و دیگری ۳ ماهه.

 

چه سالی ازدواج کرده اید؟

سال ۹۸

پس به موضوع جهاد فرزند آوری هم به خوبی توجه داشته اید؟

بله سعی کرده ایم.

 

آیا همسرتان در این فعالیت‌هایی که دارید با شما همراهی می‌کنند؟

هر فعالیتی که دارم ناشی از حمایت‌های همسرم است. ما در هفته چند شب و بعضا تا ساعت ۲ یا ۳ بامداد مشغول طراحی و برنامه ریزی و تجزیه‌وتحلیل کار‌های فرهنگی وتربیتی هستیم تا آن را بتوانیم به‌نحو خوبی اجرا کنیم. با توجه به اینکه هم مشغول درس خواندن هستم و هم مسئولیت‌های مختلف دارم این همه کار و تلاش موجب فشار بر من می‌شود لذا اگرهمسر و پدر و مادرم نباشند واقعاً کار‌ها بر من سخت خواهد شد.

 

تحصیلات همسرتان تا چه حدی است؟

ایشان در کنار خانه‌داری و فرزندپروری، طلبه سطح ۲ علوم دینی نیز هستند.

 

با شهید آرمان علی وردی هم مانوس بوده اید و شاگرد شما بوده اند لطفا کمی درباره خاطرات و ویژگی‌های ایشان بفرمائید؟

۱۰ ویژگی شهید آرمان عزیز که عموما ویژگی شهداست و رهبر معظم انقلاب هم بسیاری از این ویژگی‌ها را برای شهدا نام می‌برند شامل این موارد می‌باشد:

1- ایثار، از خودگذشتگی و دل بریدن از عواطف و خواسته‌های شخصی

  • خاطره: ماه رمضان سال ۱۴۰۰ حوزه آیت الله مجتهدی میزبان یکی از علمای ربانی برای افطار بود طلبه‌ها دور ایشان مشغول عکس گرفتن و گفتگو با آن عالم بودند. اما شهید آرمان با اینکه خیلی آن عالم را دوست داشت، در آشپزخانه مشغول آماده کردن افطار برای باقی رفقا بود.
اگر این ایثار‌های کوچک در کسی نباشد معلوم است که نمی‌تواند از بزرگترین داشته خود یعنی جان بگذرد.

2- اخلاص و حرکت فی سبیل الله

هر عملی برای داشتن اثر دنیوی و اخروی باید با خداوند متعال پیوند بخورد.

  • خاطره: آرمان در کانون تربیتی حوزه مشغول کار فرهنگی و تربیتی بود، اما هیچوقت برای کسی بازگو نمی‌کرد به نحوی که خیلی از دوستان شهید مطلع نبودند حتی در عکس‌ها هم معمولا حضور نداشت و سعی می‌کرد خودش عکس بگیرد که حتی در عکس هم نباشد.
  • خاطره: یکی از دوستان شهید نقل می‌کند زمانی که آرمان مسئول هماهنگی هیئت شباب المهدی (عج) بود، یکی از جلسات هفتگی تعداد کمی برای شرکت در هیئت آمده بودند، یعنی چهار پنج نفر، آرمان می‌گفت هیچ مشکلی نیست و باید به هرصورت هیئت را برگزار کنیم.
حاج قاسم عزیز چه خوب فرمود که برای شهید شدن ابتدا باید شهیدانه زندگی کرد.

این ویژگی‌ها مخصوص آرمان نیست و هرکس دلداده این راه باشد هم می‌تواند مثل آرمان حرکت کند و در آشنایان خودتان هم می‌توانید نمونه‌هایی پیدا کنید.

3- ایمان و تقوا

  • خاطره: شب آخر به فرمانده گردان گفت: کل گردان را ببریم مسجد برای نماز، فرمانده گفته بود با این تجهیزات و لباس نظامی و... نمی‌توانیم برویم مسجد لذا همین جا نماز بخوانیم. آرمان هم گفت پس اگر اشکال ندارد من با موتور میروم مسجد نماز و برمی گردم.
  • خاطره: فاصله منزل آرمان تا حوزه علمیه خیلی زیاد بود، اوائل، آرمان با موتور پدرش رفت و آمد می‌کرد که بعد از مدتی آن را دزدیدند و مجبور بود برای این فاصله با اتوبوس و وسایل نقلیه عمومی رفت و آمد کند که خیلی طولانی و طاقت فرسا بود. می‌خواست با پس انداز و وام یک موتور بخرد و تو فکر بود که انگشترش هم برای این کار بفروشد، ولی دلش نیامد، می‌گفت این انگشتر را در خیلی از حرم‌های معصومین علیهم السلام تبرک کردم، دلم نمی‌اید بفروشم.

4- آرمان گرایی و جهان بینی الهی

  • خاطره: متعدد آرمان درد و دل می‌کرد و غصه می‌خورد که خیلی از جوانان حزب اللهی نسبت به مبانی و اصول انقلاب اسلامی نا آگاه هستند و سیر مطالعه ندارند بعضا حتی طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن حضرت آقا را هم نخوانده اند. این در حالی بود که آرمان برای کتاب‌های شهید مطهری و هم برای کتب حضرت آقا و... سیر مطالعه داشت و حتی برای پیگیری بهتر آن‌ها کلاس هم می‌رفت.

5- پیشتازی در دین فهمی و دین‌داری

مهمترین علتی که آرمان، دانشگاه را رها کرد و وارد حوزه شد همین بود که می‌گفت می‌بینم این دین داری و دین فهمی فعلی در جامعه ما سظحی است و من باید بروم دین را خوب و عمیق بفهمم، درک کنم و برای دیگران توضیح دهم.
خاطره: سال‌های آخر برای سوالی که چند دانش آموز راهنمایی از او پرسیده بودند و پاسخ خوبی برای آن نداشت، با پیگیری و مطالعه مفصل در آن زمینه، مقاله‌ای نوشت و به خوبی به آن شبهه پاسخ داد.

6- الگو گیری از معصومین علیهم السلام

طلبه‌ها سنت حسنه‌ای به نام مباحثه دارند یعنی بعد از درس استاد چند نفری دور هم می‌نشینند و درسی که استاد داده است را به هم ارائه می‌دهند، اشکال فهم همدیگر را می‌گویند و اگر اشکالی به ذهنشان برسد فردا به استاد ارائه می‌کنند.

هم مباحث آرمان نقل می‌کند آرمان اصرار داشت درابتدای مباحثه‌ها جملاتی از نهج البلاغه و صحیفه سجادیه بخوانیم وسپس دروس خودمان را شروع کنیم.

7- آرمان بسیار با شهدا ارتباط داشت

عاشق شهید قطاسلو بود و الان هم با فاصله کمی از شهید در همان قطعه دفن شده است.

  • خاطره: داخل قفسه کتاب حجره، یک عکس از حاج قاسم داشت، یک روز هم حجره‌ای آرمان برای شوخی آن عکس را پنهان می‌کند تا واکنش آرمان را ببیند، آرمان وقتی وارد حجره می‌شود مثل همیشه اول به عکس حاج قاسم نگاه می‌اندازد و همین که متوجه نبود عکس می‌شود خیلی نگران و مضطرب می‌شود و دنبال عکس می‌گردد تا اینکه بالاخره دوستش عکس را به او پس می‌دهد.
  • خاطره: آخرین پیام آرمان در گروه طلاب مدرسه شان درباره طلبه بسیجی شهید تازه تفحص شده عبدالله پولادوند بود که در آن نوشته بود چقدر خوبه هم طلبه باشی هم بسیجی و هم شهید، خوش بحالش!
  • خاطره: ارتباط با شهدا و آرزومندی شهادت در آرمان مشهود بود.
رفیق آرمان نقل می‌کند آخرین باری که دو سه هفته قبل شهادتش بود گلزار شهدا بالای مزار شهید سجاد زبرجدی رفتیم آرمان گفت چقد خوب است من شهید شوم و اینجا دفنم کنند. همان هم شد، الان مزار آرمان دقیقا چسبیده به مزار شهید سجاد زبرجدی است.

8- عقلانیت و منطق‌گرایی

آرمان وقتی در بعضی هیئت‌ها شرکت می‌کرد غصه دار می‌شد. یکی از مسئولین حوزه می‌گوید دوشنبه قبل از شهادتش به من گفت بچه‌های بزرگسال مسجدمان بعضی هیئت‌ها را شرکت می‌کنند که فقط شور دارد وآن هم به سبک غلط و خبری از معارف اهل بیت (ع) هم در آن‌ها نیست و من می‌ترسم بچه‌های کوچک‌تر (که آرمان مسئولیت مربی گری آن‌ها را در مسجدشان داشت) از آن‌ها تاثیر بگیرند. اینطوری عقلانیت و دلایل قیام حسینی (ع) برای این بچه‌ها هیچوقت مشخص نمی‌شود.

9- تکلیف‌گرایی در کنار برنامه‌ریزی برای رسیدن به اهداف

ما سه دسته آدم داریم: انسان‌هایی که تکلیف گرای مطلق هستند، یعنی تحت هر شرایطی فقط دنبال وظیفه لحظه‌ای خود هستند و هیچ برنامه‌ای برای آینده خودشان نمی‌ریزند، برنامه‌ای ندارند که اگر بخواهند به عنوان دانشمند هسته‌ای یا عالم دینی به مردم خدمت کنم باید چه مسیری را طی کنم.

دسته دوم فقط برنامه ریزی می‌کنند و در مسیر هدف خودشان تلاش می‌کنند، ولی هر وظیفه جزئی در مسیر پیش بیاید به آن بی توجه هستند.

اما دسته سوم هر دو را باهم دارند یعنی هم برنامه ریزی می‌کنند هم به وظایف جزئی در مسیر دقت دارند. آرمان اینگونه بود.

آرمان برای عالم شدن برنامه مفصل داشت، وارد حوزه شد و خوب درس می‌خواند، سیر مطالعاتی کتب مختلف از جمله کتب مرحوم آیت الله مصباح (ره) را دنبال می‌کرد و آن سیر را هم ارائه می‌داد. اما در عین حال شما دیدید که در حین وظیفه در بسیج و تامین امنیت جانش را گذاشت و شهید شد.

خاطره: یکی از رفقا نقل میکند که روز آخر دیدم دارد آماده می‌شود برای رفتن، گفتم کجا میروی؟ گفت سمت اکباتان شلوغ شده است برای حفظ امنیت آن جا باید برویم. گفتم نرو، تو برای چی می‌خواهی بروی؟ یک نگاهی کرد و گفت آدم نباید سیب زمینی باشد! تو هم پاشو با هم برویم. این عین جمله آرمان بود. من گفتم حالا ان شاء الله دفعه بعد میایم.

10- ولایت مداری

خاطره: یکی از رفقا می‌گفت همه اول مذهبی می‌شوند، نماز خوان می‌شوند، هیئتی می‌شوند بعد به ولایت فقیه و نظام اسلامی می‌رسند، اما آرمان برعکس بود. اول عاشق حضرت آقا شد بعد ذیل آن نمازش مرتب شد، اول وقت شد، مظلومیت حضرت آقا را دید بسجی شد و ...

خاطره: آرمان در کمک‌های مؤمنانه زمان کرونا در پخش بسته‌های معیشتی و حمایتی فعال بود. یکی از رفقایش می‌گوید: اواسط کرونا گوشی جدید گرفته بودم، به آرمان گفتم بیا نخستین عکس گوشی را باهم بگیریم. گفت باشد گفتم پس ماسک را در بیار دیگه! گفت من ماسکم را برنمی دارم. تا اواخر عمرهم ماسک می‌زد و می‌گفت هنوز حضرت آقا ماسک می‌زنند. این مقدار از تبعیت و گوش به فرمان حضرت آقا بودن برای رفقایش هم عجیب بود.

خیلی ممنون از شما بابت این گفتگو. یاعلی

ارسال نظرات
پر بیننده ها