۱۳ / خرداد / ۱۴۰۴ - 03 June 2025
05:49
کد خبر : 9552665
۰۷:۵۹

۱۴۰۲/۰۸/۱۸
هر روز با شهدای گلستان؛

زندگینامه شهید علیرضا خدامی

سردار شهيد عليرضا خدامي در سال 1336 در يك خانواده مذهبي و مستضعف در شهرستان كردكوي پا به عرصه وجود گذاشت و در تاريخ 13/12/1365 به آرزوي ديرينه اش كه همان شهادت در راه خدا بود رسيد.

زندگینامه شهید علیرضا خدامی

به گزارش خبرگزاری بسیج از گلستان؛ سردار شهيد عليرضا خدامي در سال 1336 در يك خانواده مذهبي و مستضعف در شهرستان كردكوي  پا به عرصه وجود گذاشت و تحصيلات ابتدايي خود را در كردكوي به اتمام رسانيد و به همراه خانواده اش جهت ادامه زندگي به گرگان آمدند و سردار شهيد در همان دوران نوجواني به مسائل ديني و اخلاقي توجه خاصي داشت و مقيد انجام فرائض ديني بود و جهت كمك اقتصادي و كسب در آمد به خانواده گامهاي بلندي برداشت و بعد از تعطيلي كلاس درس بي صبرانه به دنبال كار مي رفت و از تمام فرصت به نحو شايسته استفاده مي نمود .

شهيد عزيز مدتي را به طور شبانه درس مي خواند تا روزها بيشتر بتواند منبع در آمدي براي خانواده باشد و با اراده قوي خود ديپلم را اخذ كرد در همين زمان زمزمه هاي انقلاب و طغيان بر عليه رژيم طاغوت به گوش مي رسيد و پيام انقلاب را با جان و دل پذيرفت و در تظاهرات و راهپيمايي ها شركت فعال داشت تا اينكه انقلاب به پيروزي رسيد . شهيد پس از پيروزي انقلاب مدتي را در نهضت سواد آموزي مشغول خومت شد و شهيد بزرگوار جزء اولين كساني بودند كه آموزش بسيجي را ملي كرد و به جبهه اعزام گرديد و شجاعت و ايثارگري شهيد زبانزد همگان بود و شهيد بزرگوار در هواي گرم خوزستان ماه مبارك رمضان را روزه مي گرفت و در عملياتهاي بيت المقدس و تنگه چزابه و پاك سازي ها شركت مستقيم داشت و چند بار مجروح گرديد و تا اينكه بهبودي خود را بازيافت و از انجايي كه به سپاه علاقه زيادي داشت در تاريخ 16/5/1361 به عضويت سپاه در آمد و كار و فعاليت خود را در اين نهاد مقدس شروع كرد . سردار شهيد عاشق جبهه بود و هميشه اسرار به اعزام داشت و تا اينكه به سوي جبهه رهسپار گرديد و در عمليات والفجر8 حماسه آفريد و از فرط خستگي چشمانش قرمز بود و چند بار مجروح شيميايي شدند.

تمام بدنش تاول زده بود و تا حدودي بينايي خود را از دست داده بود و كمتر به منزل براي مرخصي مي آمد و دوست داشت در آن هواي گرم خوزستان در كنار ديگر رزمندگان حضور داشته باشد و باشناختي كه سردار قرباني ، سروان نوريان و ديگر مسئولين به ايشان داشتند مسئوليت فرماندهي گردان به ايشان واگذار كردند و با اين سمت در عمليات كربلاي 5 با رشادت تمام انجام وظيفه كرد تا اينكه در تاريخ 13/12/1365 به آرزوي ديرينه اش كه همان شهادت در راه خدا بود رسيد.

گوشه اي از وصيت نامه شهيد بزرگوار :

آري بار ديگر نداي هل من ناصر ينصرني امام حسين (ع) از كربلاي ايران بلند است كه حبيب ابن مظاهر و حنظله و علي اكبر و علي اصغر طلب مي كند كه مرحبا به شما امت حزب الله كه به اين ندا پاسخ مثبت داده ايد و خداوند هر قومي را به يك وسيله آزمايش مي كند كه به قول شهيد بهشتي بهشت را به بها مي دند نه به بهانه كه وسيله آزمايش ما اين انقلاب و جنگ و مسائل آن است كه نكند از اين آزمايش الهي سرفراز و موفق بيرون نياوريم و امام عزيزمان را تنها بگذاريم .

انتهای پیام/

مهدی قوانلو
خبرنگار: مهدی قوانلو

گزارش خطا
ارسال نظرات شما
x

عضو کانال روبیکا ما شوید