قمشروعیت رژیم صهیونیستی مغایر قوانین بینالمللی است
به گزارش خبرگزاری بسیج، رژیم صهیونیستی یک رژیم جعلی است که خواستگاه آن هم از منظر حقوقی غیرقانونیاست به همین دلیل این رژیم هیچگونه پایه و اساسی ندارد.
در این نوشته اجمالاً به بررسی و خواستگاه غیرقانونی کشوری بیهویت باتکیهبر تعاریف قانونی و حقوقی با تأکید و بهره جستن از مفاهیم جغرافیایی سیاسی بهمنظور تسهیل در فهم و شناخت ترکیبی علوم بر مبنای استدلالهای علمی میپردازیم.
ابتدا با توصیف اینکه اقدامات وقیحانه رژیم صهیونیستی در کشتن کودکان و مردم بیدفاع، مهمترین عامل و پروژه مظلومنمایی آن را در دیدگاه و مجامع بینالمللی مورد تردید اساسی قرارداد است به همین دلیل مصاحبهای داشتیم با مجتبی پنجعلی زاد مدرس دانشگاه و دبیر انجمن سواد رسانهای شهرستان سیروان
غصب قدرت سیاسی و سرزمینی
اعلامیه لرد بالفور و غصب فلسطین در سال ۱۹۴۸ و تشکیل رژیم صهیونیستی در خاک این ملت چیزی نبود جز نتیجه یک سلسله بیعدالتی، قانونشکنی، تجاوز و تخلف از اصول و مقررات حقوق بینالملل، نادیدهگرفتن علم جغرافیای سیاسی و قطعنامههای سازمان ملل متحد، تجاوز به حقوق طبیعی و انسانی و آزادیهای واقعی و مشروع مردم مظلوم وبی دفاع فلسطین است.
امروزه اظهارنظرهای زیادی درباره مشروع نبودن رژیم صهیونیستی بهعنوان یک کشور از جانب عالمان منصف به علم سیاسی صورت میگیرد که به نظر میرسد باتوجهبه فاکتورهایی که در حقوق بینالملل برای تشکیل یک کشور در نظر گرفته شده این استدلال بسیار محکم و متقن است.
کشور و تعریف آن
کشور از نگاه جغرافیای سیاسی و حقوق بینالملل «اجتماع دائمی و منظم گروهی از افراد انسانی است که در سرزمین معین و مشخص به طور ثابت سکنی گزیده و مطیع یک قدرت سیاسی مستقل باشند.»
با این توصیف عناصر تشکیلدهنده دولت در جغرافیای سیاسی شامل جمعیت، سرزمین مشخص و حکومت یا حاکمیت است. تعریف ارائه شده از دولت درباره صدق نمیکند؛ درباره عنصر اول یعنی جمعیت باید گفت که یهودیان موجود در فلسطین متعلق به آن نبودند، بلکه آنها بیگانگانی بودند که از نقاط مختلف جهان بر خلاف میل مردم بومی فلسطین به آن منطقه آورده شده بودند.
درباره عنصر دوم (سرزمین) نیز باید گفت که مرزهای مشخصی ندارد بر سر تمامیت ارضی سرزمینهای اشغالی نیز با مردم اصلی فلسطین و سایر کشورهای عربی همجوار در حال منازعه است. درباره عنصر سوم (حکومت) روشن است که حکومت باید نماینده مردم کشور باشد درحالیکه کاملاً محرز و مبرهن است که نهتنها حکومت نماینده مردم فلسطین نیست، بلکه به آوارگی و بیخانمانی آنها نیز منجر گردیده است.
با عنایت به توضیحات و دلیلهای قانونی فوق در حکمرانی سیاسی ثابت میشود که در فلسطین هم غصب قدرت سیاسی و هم غصب سرزمین صورتگرفته است و همچنین هیچ مأخذ حقوقی در حقوق بینالملل برای تأسیس آن بهعنوان یک کشور وجود ندارد.
تعریف حقوقی از کشورها
در حقوق بینالملل درباره شناسایی کشورها، دو نظریه تأسیسی و اعلامی مطرح است. طبق نظریه اعلامی، چون کشور یک پدیده سیاسی، اجتماعی و تاریخی است که از قواعد عادی حقوقی بهدور است، و حکمرانی در چهارچوب علم ژئو پولتیک برای اداره بهتر صورت میگیرد و بهمحض اجتماع سه عامل تشکیلدهنده آن (جمعیت، قلمرو سرزمین و قدرت سیاسی) ایجاد خواهد شد و در این حالت صرف شناسایی عامل تشکیلدهنده کشور محسوب نمیشود. ازآنجاییکه فاقد عناصر فوقالذکر بوده؛ پس موجودیت آن کشور مطابق این نظریه بیاعتبار است.
نظریه تأسیسی یا ایجادی به پیروان مکتبهای ارادی برمیگردد. مطابق این نظریه اراده موافق و خاص کشورهاست که بهصورت شناسایی تجلی میکند و به جامعه سیاسی جدید موجودیت و شخصیت بینالمللی میبخشد، بنابراین برخی شناسایی این رژیم را توسط تعدادی از کشورها دلیل بر مشروعیت آن میدانند و برخی دیگر پذیرش عضویت آن را در سازمان ملل متحد، بهحساب اعتبار قانونی آن میگذارند؛ درحالیکه شناسایی نه دلیل بر مشروعیت و نه وسیلهای برای توجیه قانونی یک کشور است، بنابراین شناسایی از سوی دولتها نمیتواند دلیلی بر محقبودن بر سرزمینهای اشغالی باشد. شناسایی یک کشور توسط کشور دیگر نمیتواند اثر گناهی را که از طریق تجاوز و مظلومنمایی به وجود آمده است، از بین ببرد چنانچه «کتان» در این باره مینویسد: شناسایی بهوسیله دولتها ازنقطهنظر حقوقی نمیتواند به اشغال اعتبار بخشد.