به گزارش خبرگزاری بسیج از قم، مرکز بسیج اساتید، نخبگان و مدیران حوزه علمیه قم بهمناسب روز وحدت حوزه و دانشگاه در یادداشتی آورده است:
وحدت حوزه و دانشگاه؛ عامل شکست توطئه استکبار
وحدت حوزه و دانشگاه که امام به عنوان یک شعار مطرح کردند، اغلب از واقعیت تلخی در جامعه ما و یا همه جوامع اسلامی منشأ میگرفت که آن واقعیت تلخ، ساخته و پرداخته مستقیم و حساب شده استعمار بود. آن واقعیت این بود که وقتی استعمارگران نقشههای فتوحات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خود را طراحی میکردند، به یک مانع عمده برخورد کردند و آن اعتقادات دینی ملتها بود. اعتقادات دینی که مزاحم تجاوز طلبی استعمارگران بوده و هست.
از این رو استعمار در کشورهای اسلامی به این نتیجه رسید که باید نسلهای روبه رشد شده این کشورها، از دین جدا بشوند و برای این کار دو راه باید پیموده میشد: یک راه اشاعه شهوات و باز کردن راه شهوت رانی بود. همه ادیان عالم نه فقط دین اسلام، منتها دین اسلام منظمتر و دقیقتر از سایر ادیان با عنان گسیختگی شهوات انسانها مخالفند. ادیان برای شهوات، ضابطه و قاعده و حد و قیود دارند. پرورش روح انسان بدون محدود کردن شهوات امکانپذیر نیست. وقتی که شهوات انسان عنان گسیخته باشد، همان حیوان و بهایم است و رشد انسانی امکان ندارد و لذا ادیان با شهوات و عنان گسیختگی آن مخالفند.
جریان دیگر، جریان علمی و فکری بود. یعنی با ورود تفکرات علمی جدید به کشورهای اسلامی که قهرا جاذبه داشت و طبیعی بود که پیشرفتهای علمی که اروپا به آن دست یافته بود، جاذبه داشته باشد. این پیشرفتهای علمی را وسیلهای برای بی اعتقادی به دین و خاموش کردن شعله ایمان دینی در دلها و از بین بردن بیداری وجدان دینی در آحاد مردم قرار دادند. لذا دانشگاهها را از اول بر پایه بیاعتقادی گذاشتند. نه تنها دین را در دانشگاهها ضعیف کردند، بلکه به معارضه با آن پرداختند.
هدف معارضه با دین به عنوان دین نبود؛ هدف، این بود که بتوانند بر کشورهای اسلامی سلطه پیدا کنند. برای این کار مجبور بودند نسلی را پرورش دهند و تربیت کنند که آینده کشور را چه از لحاظ اداره و چه از لحاظ سازندگی کشور به دست بگیرد و به دین اعتقاد نداشته باشد و به ایمان مذهبی پایبند نباشد و بتواند در تصرف آنها واقع شود.
رهبر کبیر انقلاب این واقعیت را بهتر از همه مشاهده میکردند، از ریشههای قضیه نیز آگاه بودند، مظاهر آن را در دوران سلطه حکومت پهلوی مشاهده کرده بودند و علاج مشکلات ایران و بقای استقلال و شعار نه شرقی و نه غربی در کشور را در این میدانستند که روشنفکران و تحصیل کردگان جدید، حقیقتاً با دین و ایمان مذهبی آمیخته باشند و روحانیون ما که از آن طرف بر اثر عواملی از جمله همین عواملی که گفته شد ار پیشرفتههای علمی و حوادث جهان و رویدادهای مهم کشور به دور مانده بودند و بعضاً دچار جمود شده بودند، مسائل جدید و پیشرفتهای علمی و حوادثی که در دنیا میگذرد، ببینند و با آنها آشنا بشوند و روشهای تازه را تجربه کنند. این، همان وحدت حوزه و دانشگاه است.
وحدت حوزه و دانشگاه یعنی وحدت در هدف
وحدت حوزه و دانشگاه یعنی وحدت در هدف. هدف این است که همه به سمت ایجاد یک جامعه اسلامی پیشرفته مستقل، جامعه امام، جامعه پیشاهنگ و الگو، ملت شاهد ملتی که مردم دنیا با نگاه به او جرات پیدا کنند تا فکر تحول را در ذهن خودشان بگذرانند و در عملشان پیاده کنند و حرکت نمایند. در راه ایجاد چنین کشور و جامعه و ملتی، علاجی جز این نیست که دانشجو و طلبه، حوزه و دانشگاه، روحانی و روشنفکر تحصیل کرده در کنار هم، دوش به دوش هم و با هم به سمت یک هدف حرکت کنند؛ بدون این نمیشود.
لزوم اسلامی شدن روشها و روابط دانشگاهها
نکته مهم در دانشگاهها، روش حاکم بر دانشگاه است. در دانشگاهها، روشها و روابط باید ۱۰۰ اسلامی بشود. مدیریتها باید برای اسلام در دانشگاهها، اصالت قائل بشوند. مادامی که دانشگاه، پرورشگاه متخصصان مسلمان و متعهد نباشد، دانشگاه مطلوب انقلاب نخواهد بود و این نمیشود، مگر اینکه اساس و روش و سیستم در دانشگاهها اسلامی باشد.
ضرورت مسابقه دانشگاهیان در ارزشهای اسلامی
ارزشهای اسلامی در دانشگاه باید مورد مسابقه قرار بگیرد، اسلام در دانشگاه قریب نباشد عمل و تعهد اسلامی یک چیز انگشت نما نباشد، نماز، امانت، صدق گفتار، صفا، برادری، عمل جهادی، درس خواندن از روی علاقه و صمیمیت، کمک به یکدیگر در فراگیری، تلاش برای تعمق در معلومات و دانشهای مختلف رایج باشد.
لزوم احساس مسئولیت داشتن دانشگاه نسبت به انقلاب
نکته دیگری که در دانشگاه ما باید مورد توجه باشد، این است که این قشر جوان بایستی همیشه نسبت به مسائل انقلاب احساس مسئولیت کنند و خودش را از مسائل انقلاب برکنار نداند.
انتهای پیام/