به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان خبرگزاری بسیج؛ فاطمه کریمی، نویسنده و پژوهشگر حوزه زن و خانواده در یادداشتی به مسئله حضور زن در جامعه پرداخته است. مشروح این یادداشت را در ادامه میخوانید.
زن در اجتماع، وظیفهای دارد که از مرد ساخته نیست؛ نقشش بیهمتاست و بدون شک، بقای زندگی و نسل بشر محتاج وجود وی است. به بیان دیگر، او نیمی از پیکر جامعه است و نمیتوان از او و نقش سازندهاش چشم پوشید؛ اگرچه کجاندیشان روزگار و دایگان دلسوزتر از مادر به بهانه حمایت از حقوق زن، او را از حق واقعیاش محروم میکنند. میپرسند: وظیفه زن چیست؟ نقش بیهمتای او کدام است؟ آنها که نمیدانند یا خود را به ندانستن زدهاند، بدانند که وظیفه زن، تربیت است؛ او مربی است و اولین کلاس جامعه، دامان اوست. در دامان اوست که کودک مهر و محبت را میآموزد؛ صفا و صمیمیت را میآموزد و به خود میبالد و شکوفا میشود. از دامان اوست که انسانهای بزرگ پیدا میشوند؛ از دامان اوست که سازندگان جامعه پا به اجتماع میگذارند و از دامان اوست که سعادت برمیخیزد. او مادر است و وظیفه مادری و انسانپروری بر دوش دارد و چه وظیفهای بالاتر از آن؟ چه نقشی والاتر و ارجمندتر از آن؟ کدام مرد میتواند چنان باری را بر دوش گیرد؟! مسئولیتی که نظام طبیعت و خلقت بر دوش زن نهاده است.
ناگفته نماند که اسلام با حضور زن، کار و تلاش و فعالیتهای وی در صحنه اجتماع و بستر جامعه مخالف نیست؛ آن را منع نکرده است، بلکه وظیفه اصلی او را مادری و تربیت و پرورش انسانهای بزرگ و وارسته میداند. در کنار آن نیز به زن اجازه میدهد تا با حفظ حریم، عفت، پاکدامنی و در پوششی محفوظ از تیر زهرآلود نگاههای هوسآلود آلودهدلان، در اجتماع حضور یابد و سرنوشت خود را برگزیند.
اسلام به منظور پایداری و استحکام خانواده و جامعه، وظایف اقتصادی و تأمین معاش خانواده را بر عهده مرد و وظیفه همسرداری و مادی را بر عهده زن گذاشته است. زن تا زمانی که از سوی شوهر تأمین میشود برای کار در خارج از خانه باید از وی کسب اجازه کند؛ اما در صورتی که تأمین نشود، نیازی به اجازه او ندارد. شاید برخی بپرسند: چرا مرد مسئول تأمین معاش است و زن نه؟
در پاسخ باید گفت: این تقسیم کار، براساس نقش طبیعی آنهاست. نظام خلقت، رنجها و دشواریهای بارداری و فرزندداری را بر شانههای زن گذاشته است و او ناچار است به طور طبیعی، حدود ۹ ماه طفل را حمل کند و پس از آن علاوه بر همه دردها و رنجهای طاقتفرسای بارداری، شب و روز به مراقبت و نگاهداری از نوزاد خود بپردازد و از شیره جان خود در کام وی ریزد تا او رشد کند و در عین حال، تربیتش را نیز عهدهدار باشد. با این همه مشقتی که تحمل میکند و رنجهایی که میبیند دیگر تاب و توانی نمییابد که تأمین معاش خانواده را نیز بر عهده گیرد؛ لذا اولین وظیفه زن، مادری است.
اما این که چرا بحث زن که مطرح میشود، افکار متوجه خانواده میشود، دلیلش مشخص است، زیرا رکن و دوام خانواده به زن وابسته است و وابستگی کودک به مادر حیاتی است، البته هر خانوادهای پدر یا مادر را از دست بدهد ضربه میخورد، اما خانواده با وجود مادر بیشتر دوام دارد و غالباً این گونه است که هنگامیکه مادر از بین میرود، خانواده به سرعت نابود میشود.
خانواده منهای زن تقریباً امکان بقا ندارد، اما با فقدان پدر با وجود مشکلات، خانواده دوام پیدا میکند. اگر در جامعهای پایههای خانواده سست و نابود شد، باید بدانیم که دیگر راه برگشت نداریم، برخی چیزها را نمیشود آزمایش کرد و یکی از آنها مسائل خانوادگی است. نباید با سرنوشت خانواده بازی کرد و نباید تحت پوشش مدرن شدن پایههای خانواده را از بین برد.
به نظر میرسد نقش زنان در تمدن اسلامی، هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم جدی بوده است، البته منظور از تأثیر غیرمستقیم آن نیست که وجود زنها نقشی ثانوی در تمدن داشته است، بلکه همان طور که میبینیم، تلاشها و فداکاریهای آنها در آماده کردن امکانات و زمینههای خانوادگی و تعلیم و تربیت فرزندان، با انگیزه معتقدات اسلامی بسیار فراوان بوده و حتی در آن مورد که مادران در این جریان مسامحه میکردهاند، به عنوان اینکه آنها از انجام وظیفه مادری کوتاهی کردهاند، مورد توبیخ قرار میگرفتهاند و بالعکس در صورت انجام این وظیفه مذهبی مورد تحسین و تمجید بودهاند و اما نقش زنان در تمدن اسلامی هم، به طور مستقیم اساسیترین نقش زنها در تمدن اسلام از مسیر علم و ادب و فرهنگ به معنای عام آن بوده است.
انتهای پیام