یادداشت امام حسین(ع)؛ پرچمدار هدایت و باب حکمت الهی
به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان خبرگزاری بسیج-زهرا کاظمی، استاد حوزه علمیه خواهران در یادداشتی نوشت: از ابن عباس روایت است که، چون زمان ولادت حسین(ع) رسید، حقتعالی رضوان را که خازن بهشت است، فرمود که بهشت را بیارای که محمد را فرزندی در وجود خواهد آمد و مالک دوزخ را فرمود که آتش را فرو نشان و در بهشت حوری هست نامش «لعبا» که از جمله حوریان بهشت نیکوتر است و او را هفتاد هزار کنیزک است. فرمود که پیش فاطمه(س) شو و انیس وی باش و تولای کار وی کن و جبرئیل را فرمود که با هزار گروه از فرشتگان به نزدیک محمد شو و تهنیتش بگو.
جبرئیل رو به حضرت رسول(ص) آورد و در وقت فرود آمدن به فرشتهای رسید که نام وی صلصائل و در روایت دیگر دردائل بود، که حقتعالی بر او خشم گرفته بود و از صف فرشتگان رانده؛ به سبب اندیشهای که به خاطرش در آمده بود. آن فرشته، چون جبرئیل را بدید با چندین فوج از ملائکه که تسبیح و تهلیلکنان میرفتند، گفت که چه حادثه است، مگر قیامت برخاسته است؟ گفت: نه، محمد را فرزندی در وجود خواهد آمد. حق تعالی ما را بفرمود تا برویم و وی را تهنیت گوییم از برای کرامتش.
ای جبرئیل؛ محمد را از من سلام برسان و از وی درخواست کن تا از برای من شفاعت کند تا حقتعالی از من خشنود شود، گفت: درخواهم گذشت و از وی درگذشت و به جزیرهای رسید. در آن جزیره فرشتهای را دید، نام او فطرس بود، پر و بالش سوخته که پادشاه عالم وی را کاری فرموده و وی در آن کار تأخیری کرده بود، آتش درآمده و پر و بالش سوخت، ۷۰۰ سال در آن جزیره افتاد بود و خدای را عبادت میکرد. جبرئیل را گفت: کجا خواهی شد؟ وی را خبر داد و گفت: توانی که مرا با خود ببری، باشد که رسول خدای مرا شفاعت کند.
جبرئیل وی را با خود برد و به حضرت رسول(ص) آورد و لعبا با آن کنیزکان پیش فاطمه(س) رفتند و بر وی سلام کردند و وی را انیس میبود تا وقت سحر، حسین(ع) در وجود آمد، لعبا وی را در حریری پیچید که از بهشت آورده بود و پیش رسول فرستاد، رسول وی را بوسه داد و آب دهن خود در دهنش کرد، پس جبرئیل سلام حق تعالی را برسانید و تهنیتش گفت و تعزیتش داد.
رسول(ص) آب در چشم گردانید و فرمود که از امت من کسی وی را بکشد؟ گفت: آری، جماعتی از بدبختان. رسول فرمود: من از ایشان بیزارم و خدای نیز از ایشان بیزار است. پس جبرئیل گفت: یا رسولالله، پیش فاطمه شو و سلام حق تعالی را برسان و سلام من برسان و تهنیتش و تعزیتش نیز بده. رسول به نزدیک فاطمه شد و سلام حقتعالی را به وی رسانید و سلام جبرئیل را و تهنیت و تعزیت او را و، چون تعزیت بداد فاطمه و لعبا و کنیزکان همه بگریستند.
امام حسین(ع) و رسیدن به درجه یقین و شفاعت
فاطمه گفت که ای پدر! از جبرئیل بپرس که وی را در کودکی شهید خواهند کرد یا در وقتی که بزرگ شود؟ فرمود: وی را شهید نکنند تا وقتی که از صلب او امامی در وجود آید که پدر امامان و معصومان و حجت خدای در زمین باشد، پس جبرئیل حال فطرس بگفت، رسول(ص) گفت: ای فطرس! خود را در حسین بمال. فطرس خود را در حسین مالید. حقتعالی بالهایش بداد.
رسول(ص) هر دو دست حسین برداشت و گفت: خداوندا؛ اگر این مولود را به نزدیک تو قدری و منزلتی هست، از دردائیل خشنود شو. حقتعالی دعای وی اجابت کرد و مقام وی از صف فرشتگان به وی داد، جبرئیل گفت که یا رسولالله، چون حسین را شهید کنند، آن فرشته فرود آید و خود را در خون وی مالد و بر سر تربت وی باشد و بگرید تا روز قیامت.
اگر قرآن «سیدالکلام» است، امام حسین(ع) «سیدالشهداست»، اگر در صحیفه سجادیه درباره قرآن میخوانیم که «و میزانُ القسط»، امام حسین(ع) میفرماید که «أمِرتُ بالقسط»، اگر قرآن موعظه پروردگار است «مَوعظةٌ مِن ربّکم»، امام حسین(ع) در عاشورا فرمود که عجله نکنید تا شما را به حق موعظه کنم «لا تعجَلوا حتی أعِظُکُم بالحق».
اگر قرآن مردم را به رشد هدایت میکند؛ «یَهدی الی الرُشد»، امام حسین(ع) نیز میفرماید که من شما را به راه رَشاد دعوت میکنم «أدعوکم الی سبیل الرَشاد»، اگر قرآن عظیم است؛ «والقرآنُ العظیمُ» امام حسین(ع) نیز سوابق عظیمی دارد «عظیمُ السوابق».
اگر قرآن حق و یقینی است؛ «وإنّه لَحَقُّ الیقین» در زیارت امام حسین(ع) نیز میخوانیم که «حتی أتاکَ الیقین» یعنی آنقدر صادقانه و خالصانه عبادت کردی که به درجه یقین رسیدی، اگر قرآن مقام شفاعت دارد؛ «نِعمَ الشفیعُ القرآنُ» امام حسین(ع) نیز مقام شفاعت دارد «وارزُقنی شفاعةَ الحسین».
اگر در دعای چهل و دوم صحیفه سجادیه درباره قرآن میخوانیم که پرچم نجات است یعنی «عَلَمُ نَجاة» در زیارت امام حسین(ع) نیز میخوانیم او نیز پرچم هدایت است، «إنّه رایَةُ الهُدی»، اگر قرآن شفادهنده است؛ «و نُنَزّلُ مِن القرآن ما هو شِفاءٌ...» خاک قبر امام حسین(ع) نیز شفاست «طینُ قبرِ الحسین شِفاءٌ».
امام حسین(ع) لحظهای از حق به باطل گرایش پیدا نکرد
اگر قرآن «منار حکمت» است، امام حسین(ع) نیز باب حکمت الهی است: «السلام علیک یا بابَ حکمة ربّ العالمین»، اگر قرآن امر به معروف و نهی از منکر میکند؛ «فالقرآنُ آمِرٌ و زاجرٌ» امام حسین(ع) نیز فرمود که «أریدُ أن آمرُ بالمعروف و أنهی عن المنکر» یعنی هدف من از رفتن به کربلا امر به معروف و نهی از منکر است.
اگر قرآن نور است؛ «نوراً مبیناً»، امام حسین(ع) نیز نور است «کنتُ نوراً فی الأصلاب الشامِخة»، اگر قرآن برای تاریخ و همه مردم است؛ «لم یجعل القرآنَ لِزمانٍ دونَ زمانٍ و لا لِلنّاس دونَ الناس»، درباره امام حسین(ع) نیز میخوانیم که آثار کربلا از تاریخ محو نخواهد شد «لا یُدرسُ أثرهُ و لا یُمحی اسمُه».
اگر در قرآن هیچ انحرافی نیست؛ «غیرَ ذی عِوَج» درباره امام حسین(ع) نیز میخوانیم که لحظهای از حق به باطل گرایش پیدا نکرد «لم تَمُل ِمن حقِ الی الباطل»، اگر قرآن کریم است؛ «انّه لَقرآنٌ کریمٌ»، امام حسین(ع) نیز دارای اخلاق کریم است «و کریمُ الخلائق».
اگر قرآن عزیز است؛ «إنّه لکتابٌ عزیزٌ»، امام حسین(ع) فرمود که «هَیهاتَ مِنّا الذلّةُ» هرگز زیر بار ذلت نمیروم، اگر قرآن ریسمان محکم است «إنّ هذا القرآنَ ... العُروةُ الوُثقی»، امام حسین(ع) نیز کشتی نجات و ریسمان محکم است «إن الحسینَ سفینةُ النجاة و العُروةُ الوُثقی».
اگر قرآن بیّنه و دلیل آشکار است؛ «جائکم بینةٌ مِن ربّکم»، امام حسین(ع) نیز اینگونه است «أشهد أنک علی بیّنة مِن ربّک»، اگر قرآن را باید آرام و با تانی تلاوت کرد؛ «و رَتّل القرآنَ ترتیلاً» زیارت قبر امام حسین(ع) را نیز باید با گامهای آهسته انجام داد «وَ امشِ بمَشی العبیدِ الذلیل».
اگر تلاوت قرآن باید با حزن باشد؛ «فَاقرَؤوهُ بِالحُزن» زیارت امام حسین(ع) نیز باید با حزن باشد «و زُرهُ و أنتَ کئیبٌ شَعِثٌ»، آری، امام حسین(ع) قرآن ناطق و سیمایی از کلام الهی است.
امام حسین(ع)؛ روح مقدس و مقام فناء فی الله
امام حسین(ع) با مجاهدتهای خود در مقام فناء فی الله قرار گرفت، دارای روح مقدس شد، این مقام مقامی است که در انسان ذرهای خودخواهی و حب نفس باقی نمیگذارد و تمام وجود انسان خدا خواهی میشود، هرچه خدا بخواهد و امام هر چه انجام میدهد، همه اراده خدا و خواست خداست.
سیره امام حسین(ع) همان سیره رسولالله(ص) است، بر مبنای حلالخوری و حلالخواهی، هر کجروی ناشی از لقمه حرام است چنان که فرمود: «میدانید چرا هر آنچه میگویم در قلب شما نفوذ نمیکند به دلیل این است که شکمهای شما از حرام پر شده است.»
به واقع امام مبنای زندگی پاک و ناپاک را مطرح کردند، خوب است خانمهایی که کشف حجاب کردهاند، زیر نظر دستگاههای مربوطه بررسی شود که خودشان، همسرانشان، پدرانشان از چه راهی ارتزاق میکنند حتی حکومت امام زمان(عج) نیز براساس کسب لقمه حلال و از بین بردن راههای کسب حرام بنا نهاده میشود، جامعهای که ذرهای لقمه حرام و حتی شبهناک در آن پیدا نشود، جسم پاک، نفوس پاک به ساحل آرامش میرسد و امام در آن جامعه ذبح نمیشود.