یادداشت

رسم آزادگی و درس آزادگان

همزمان با ۲۶ مرداد ماه ایام ورود آزادگان سرافراز ایران اسلامی به میهن، غلامرضا بنی اسدی کارشناس و تحلیلگر دفاع مقدس یادداشتی به دفتر خبرگزاری ارسال کرده است که در ادامه می‌خوانیم...
کد خبر: ۹۶۲۱۰۴۹
|
۲۵ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۰

 

 

 

یادداشت_غلامرضا بنی اسدی

 آیه "من المومنین رجال صدقوا..." از آن نه شاهکار که "خداکار" هایی است که خط حقیقت را در رفتار اهل حق تا همیشه امتداد می بخشد.

از عهدی می گوید که با خدا می بندند و در این راستا" فمنهم من قضی نحبه" در شکوه شهادت، ظهورات متعدد خود را نشان می دهد و چراغ راه می شود که اوجش را در عاشورا می بینیم. این عهد اما ادامه ای پر شکوه هم دارد که "ومنهم من ینتظر" جلوه های تابناکش را تعریف می کنند. "وما بدلوا تبدیلا" هم شرح حقیقت پایبندی بر عهد است.

همین است که هرچه باطل خاکریز خود را امتداد دهد، خاکریز حقیقت از دوسو آن را احاطه می کند و شکست اش را به قطعیت می رساند. از شهدا فراوان گفته ایم و فراوان تر هم خواهیم نوشت.

امروزمی خواهم از کسانی بنویسم که میانه دو انتظار شرحِ "و منهم منینتظر" شدند.میانه انتظار شهادت و انتظار فرج. لحظه به لحظه زمان در اختیار را هم مختاروار در پی احیای مکتب حسینی بودند و هستند تا زمانی که زنده اند.

 از آزادگان می خواهم بنویسم که با اراده الهی از دل اسارت به اوج حریت رسیدند. ناگفتنی ها به تحریر در آمد از چشمان و نگاه شان. می دانستند و می دانیم همه چیز را که نباید فریاد زد. تبیین هم فقط به زبان نیست که رفتار خود بهترین بیان و مجاهدانه ترین رفتار است که می تواند از انسان سر بزند. از این منظر است که می توان آزادگان ما را در واپسین لحظه رزم و آغازین لحظه اسارت، در لباس جهاد تبیین دید. تفنگ از دست شان می افتد اما رسالت از شانه اشان، نه. دست هاشان بسته می شود اما اندیشه شان نه. جسم شان به اسارت می رود اما روح شان نه. آنان جبهه، نو می کنند و لباسی دیگر می پوشند اما خط تکلیف شان همان است که بود. چه کسی می تواند میان رسالت حضرت سجاد(ع) و بی بی زینب(س) با سید الشهدا(ع) تفاوت قائل شود؟ ادامه هم هستند و در یک خط نورانی. ما هم در حماسه دفاع مقدس، این خط را بازخواندیم. یک روز در گودال قتلگاه و با تجلی شهادت و دیگر روز، در کاروان اسرا. دست هامان بالا رفت اما نشان تسلیم نبود بلکه بسان بالارفتن دست هنگام تکبیره الاحرام، تکلیف را آغازی پرشکوه بود. به سان پرچمی در اهتزاز می توان تعبیر کرد آن دست ها را. باد هم اگر در آن می وزید، روح اقتدار می یافت. چنین بود که اسارت را به کلاس آزادگی بردند و زندگی را با روح رهایی و جوانمردی، جانی و معنای دیگر بخشیدند. فکر می کنم اگر بتوانیم به زبان آمار وضعیت آزادگان خودمان را با اسرای دشمن و دیگر اسرا در جنگ های مختلف بررسی کنیم به روح بلند و کرامت به تجلی رسیده در وجود فرزندان وطن پی خواهیم برد. کرامتی که برکت ایستادگی شد. برکتی که ارزش افزوده بسیاری ایجاد کرد برای مجاهدان همواره ایستاده که تا همیشه انسانیت را پشتوانه ای سترگ شدند. آنان از تهدید اسارت، یک فرصت بی بدیل برای خود سازی ایجاد کردند. چه می دانستند فردای ایران به انسان هایی نیاز دارد که اول خود را ساخته باشند بعد برای ساختن وطن همت کنند. کسانی که بدون خودسازی بخواهند وطن سازی کنند مصداق همان ضرب المثل معروف خواهند بود که می گوید؛ ذات نایافته از هستی بخش، کی تواند که شود هستی بخش. اول باید ذات یافت از حضرت هستی بخش و در این نیز به شناخت رسید. این فرصت هم آدم را به عبودیت می رساند تا به مثل خدا تبدیل شود که هرچه بگوید بشود، حتما بشود. این سخن خداوند در حدیث قدسی است که "بنده‌ام، به من اطاعت كن تا تو را مانند خود سازم. همان طورى كه من زنده هستم و نمى‌ميرم تو هم هميشه زنده باشى. همان طورى كه من غنى هستم فقير نمى‌شوم تو هم هميشه غنى باشى. همان طورى كه من هر چه را اراده كنم مى‌شود تو را هم همين طور سازم." باری؛ آزادگان ما با زیستن به منهج نورانی حضرت سجاد(ع) به عبودیت رسیدند. در بندگی خدا را یافتند، خلیفه الله شدند. در این شان، شهادت را استمراری روز آمد گردیدند. چنین است که در چشمان شان می شود شهادت را خواند و به شهود رسید. تبیینی روشن تر از این و بیانی شکوفاتر از رفتار شان یافت نمی شود پس به جرات می توان آنان را مجاهدان جهاد تبیین دانست که از دیروز تا امروز و تا فردا، پای پرچمی می ایستند که حجت مبین تبیین امام زین العابدین برافراشت. باز هم از جان مایه می گذارند تا جهان به ولایت حق ایمان آورد. راهی که همه ما نیز به تاسی از آزادگان باید برویم تا آزادگی را به اسارت نبرند نوادگان شیطان که برای به بند کشیدن انسان هزار رسن می بافند.....

 

 

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار