به گزارش خبرگزاری بسیج از همدان، شهید اروجعلی اسدی منش در اول مرداد ماه ۱۳۴۷ در روستای حسین آباد عاشوری از توابع شهرستان بهار دیده به جهان گشود. پدرش اسماعیل و مادرش خانم سلطان نام داشت و سوم مهر ماه ۱۳۶۶ در آبادان به شهادت رسید. پیکر این شهید بزرگوار در گلزار شهدای زادگاهش مدفون است.
در وصیت نامه این شهید میخوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
اى کسانی که فرزندان خود را در راه اسلام میدهید مگوئید که چرا فرزندم رفت و کشته شد فرزند شما در راه اسلام و در راه قرآن و در راه حسین ابن على(ع) کشته میشود، میروند تا کربلا را آزاد نمایند و در این راه شهید میشوند به هر حال پیروزند چه بکشند و چه کشته شوند.
*نگذارید پشت سر امام و حزب الله حرفی بزنند
اى پدر و مادر مهربانم اگر بعضى از شایعه پراکنها و منافقان کوردل به شما گفتند که چرا پسرت را گذاشتى رفت کشته شد پاسخ دندان شکنى به او میدهى و نمىگذارى پشت سر امام و پشت سر حزب الله و پشت سر شهیدان نق بزنند.
*با رعایت حجاب مشتی به دهان منافقان بزنید
اما پیامى دارم براى خواهران عزیزم؛ خواهران عزیزم امیدوارم که زینب گونه رفتار کنید و با رعایت کردن حجاب خود مشت محکمى به دهن منافقان کوردل بزنید، هر کس پشت سر امام و حزب الله و بسیج نق مى زند با مشت گره کرده به دهان آنها بکوبید انشاءالله.
اما وصیت و پیامى دارم براى یک به یک برادران بسیج پایگاه ۹ شهید رحمانى، برادران عزیزم امیدوارم مثل همیشه که مشت محکمى به دهان یاوه گویان آمریکا و منافقان کور دل زده باشید و آرى اى برادران عزیزم شما ادامه دهندگان راه سرخ شهیدان مثل رجایى و باهنر، بهشتى، رضائى، گوهر رحمانى و هزاران هزار شهیدان، دیگر مطمئن باشید که پیروزید اگر چه کشته شوید یا بکشید نگذارید بعضى از شایعه پراکنها و منافقان کوردل پشت سر شهیدان امام امت و حزب الله و بسیج نق بزنند و امیدوارم مرا حلال کنید و از شما برادران عزیزم یک به یک عاجزانه تقاضاى حلالیت مىطلبم امیدوارم از اینکه همیشه پیش هم بودیم و الان پیش هم نیستیم ناراحت نباشید امیدوارم حلالم کنید و، اما وصیتى دارم براى دوستان و آشنایان و فامیلها از شما تقاضا مىکنم که یک به یک مرا حلال کنید و اگر ناراحتى دیده اید و از من ناراحت بودید مرا حلال کنید.
آرى اى پدر عزیزم، اى مادر مهربانم دوست داشتید پسرتان مثل پسرهاى دیگر داماد شود و عروس به خانه بیاورد، اما پسر شما در سنگر اسلام نبرد با متجاوزین و دشمنان اسلام در سنگر عشق داماد شد مادر با یک دست سلاح و با دست دیگر قرآن کریم را.
*خانه من وطنم است
مادر عزیزم با دستم به جاى سیب در دامادى در اینجا نارنجک پرت مىکنم اگر در آنجا باید لباس دامادى مىپوشیدم در اینجا لباسى مىپوشم که این لباس هم لباس دامادى است و هم کفن جبهه اسلام و خانه من وطن من است، لباس اسلام کفن من است، آنان که رفتند کار حسینى کردند و آنان که ماندند باید کار زینبى بکنند وگرنه یزیدیند.
اگر حسین ابن على (ع) در عاشورا با هزاران هزار نیرو میخواست بجنگد عباى خود را به سرش کشید و گفت هر کس اینجا بماند شهید مىشود، اما بیش از ۷۲ تن نماند براى یارى حسین(ع) و آنان نیز شهید شدند، اما الان در کربلاى خمینى هزاران هزار نفر مىروند تا اسلام را پیروز کنند و شهید مىشوند.
امام حسین(ع) عزیز اگر در روز عاشورا این ملت حزب الله در آنجا بود به یاریت مىشتافتند و شما را یارى مىدادند همچنان که امام امت خمینى بت شکن را یارى میکنند.
انتهای پیام/