خشونت در نقاب ظاهری آراسته!
به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان-وقتی بحث خشونت علیه زنان پیش میآید، نخستین تصویری که به ذهن اکثریت ما متبادر میشود تصویری از زنی است که از سوی یکی از اعضای خانواده مورد آزار و خشونت جسمی قرار گرفته است؛ زنی که پای چشمانش کبود است و آثار ضرب و جرح به وضوح در صورتش دیده میشود. این در حالی است که خیلی وقتها خشونت علیه زنان بسیار فراتر از خشونتهای جسمی و ضرب و شتم آنهاست. از همه مهمتر اینکه خشونت علیه زنان در محیطهای خارج از خانواده بسیار جدیتر، مهمتر و چالشبرانگیزتر از خشونت علیه زنان در فضای خانه و خانواده است. خشونت اجتماعی علیه زنان، خشونت در محیطهای کار یا در سطح جامعه رخدادهای تلخی است که نمیتوان وقوع آن را انکار کرد. همچنان که وقوع خشونتهای خانگی به رغم آنکه در کشور ما نسبت به سایر نقاط دنیا بسیار کم و ناچیز است، اما در اصل ماجرا غیرقابل انکار است. چه در بحث خشونتهای خانگی و چه در بحث خشونتهای اجتماعی باید سراغ ریشهها و عوامل بروز چنین فجایعی رفت و با شناسایی علل و عوامل با نگاه پیشگیرانه فضا را به سمت مدیریت، تعدیل و حذف خشونت علیه زنان پیش برد. در غیر این صورت صرف صحبت درباره مسئله خشونت علیه زنان و حفظ امنیت آنها خودش نوعی خشونت ظلم به حقوق زنان محسوب میشود چراکه به شکل واضحی نگاه شعاری به موضوع خشونت علیه زنان و برجسته سازیهای رسانهای بدون تحلیل علل و تدبیر برای مدیریت، حکایت از استفاده ابزاری از موضوعاتی همچون خشونت علیه زنان، امنیت و حمایت از آنها دارد و همین نگاه استفاده ابزاری در طول تاریخ موجب شده است زنان در اقصی نقاط دنیا هرگز به حق و حقوق خودشان دست پیدا نکنند. بر این اساس اگرچه قوانینی همچون قانون حمایت از زنان در برابر خشونت و معطل ماندن آن در دولتها و مجالس گوناگون موضوع مهمی است که باید هر چه سریعتر به سرانجام برسد، اما به بهانه حمایت از زنان در برابر خشونت خانگی نباید گستره خشونت اجتماعی علیه زنان را نادیده گرفت و بر عوامل آن چشم بست.
تصویری فراتر از تصور
قاب بندی ذهنی ما به گونهای شکل گرفته که شاید وقتی از کنار دختری جوان با ظاهری آراسته و موهای بلندی که دورش ریخته و چهرهای که تداعی کننده حضور در یک مهمانی رسمی است، عبور میکنیم، اصلاً به ذهنمان نرسد این دختر میتواند نمادی از خشونت علیه زنان باشد! در واقع خشونت علیه زنان یک شکل و یک فرم ندارد و آزارهای روانی و فشارهای روحی که در دنیای امروز پیرامون ظواهر زنان و دختران شکل گرفته، نوع دیگری از خشونت علیه آنها به شمار میرود که حیطهای به مراتب بسیطتر از خشونتهای جسمانی علیه زنان را شامل خواهد شد. نکته قابل تأمل اینکه حضور زنان و دختران با این شکل و شمایل در سطح جامعه خودش میتواند یکی از عوامل گسترش خشونتهای اجتماعی علیه آنها باشد.
به نظر میرسد زنان و دختران غربی با چهره هایشان به استانداردهای زیبایی ارائه شده از سوی صنعت زیبایی و سینما نزدیکتر باشند، اما انگار آنها خود را در معرض خشونتی شدید احساس میکنند؛ خشونت نه به معنای معمول خشونتهای خانگی و اجتماعی در غرب و مرگ، تعرض و تهاجم که در اغلب کشورهای غربی به اخبار هر روزه و هر ساعته تبدیل شده بلکه این بار پای فشارهای روانی و اجتماعی در میان است.
اوج یأس زنان و دختران
براساس آخرین نظرسنجی نگرش سالانه مؤسسه خیریه «گرلگایدینگ» (Girlguiding)، دختران جوان از هر زمان دیگری مأیوسترند.
ایندیپندنت در گزارشی که یکی دو ماه پیش منتشر شد نوشته است: ترکیبی از معیارهای غیرواقعی زیبایی در رسانههای اجتماعی و نبود آینده شغلی موجب افسردگی دختران جوان شده است.
میزان خوشحالی دختران نسبت به ۱۵ سال گذشته به پایینترین سطح رسیده و عمدهترین دلایل آن ترس از آزار جنسی، بچهدار شدن و توقعات غیرواقعی زیبایی است.
کمتر از یکپنجم ۲هزارو۶۱۴ نفری که در این نظرسنجی شرکت کردند خود را بسیار خوشحال توصیف کردند و ۸۹درصد گفتند درمجموع نگران و مضطرب هستند.
تعداد افراد ۱۳ تا ۲۱ ساله که به صورت آنلاین نظر (کامنت)های جنسیتی دریافت کردهاند از سال ۲۰۱۸ تاکنون بیش از دو برابر شده است و تعداد غریبههایی که به صورت آنلاین با آنها تماس میگیرند نیز تقریباً دو برابر شده است.
سایر دختران گفتند که تحت تأثیر جراحی زیبایی افراد مشهور در رسانههای اجتماعی و افراد سرشناس شاید در آینده این کار را انجام دهند.
به گفته پژوهشگران، بیشترین کاهش شادی بین دختران جوان هفت تا ۱۰ ساله رخ داده است و فقط ۲۸درصد آنها در سال جاری گفتهاند که خوشحالند، درحالیکه در سال ۲۰۰۹، ۵۷درصد از دختران (همین رده سنی) اظهار خوشحالی کرده بودند.
بحث ظاهر که به میان آمد، بیش از دو سوم دختران (۶۷درصد) ۱۱ تا ۲۱ ساله گفتند گاهی از ظاهرشان خجالت میکشند، چون به دختران و زنانی که در رسانههای اجتماعی و آنلاین میبینند شباهت ندارند.
شارلوت ۱۶ ساله گفت: «اکنون دختران بیش از هر زمان دیگری از ظاهر خود ناراضی هستند. به این دلیل که تعداد بیشتری از آنها درباره ظاهرشان نظر منفی دریافت میکنند و با معیارهای زیبایی بالاتری مواجهند. این یعنی دختران بیشتری به تغییر ظاهر خود فکر میکنند یا رژیم میگیرند. متأسفانه افزایش این تعداد را مشاهده میکنیم و به نظرم باید کارهای بیشتری انجام دهیم تا دختران دوباره از ظاهرشان راضی باشند.»
در سال ۲۰۰۹ تقریباً سهچهارم تمام افرادی که بررسی شدند گفتند از ظاهرشان راضی هستند، اما این میزان در سال جاری به ۵۹درصد کاهش یافت.
آنجلا سالت، مدیر اجرایی گرلگایدینگ گفت: «شنیدن این خبر که میزان خوشحالی دختران در طول ۱۵ سال گذشته مرتباً کاهش یافته واقعاً ناراحتکننده است. بدیهی است دخترها از همه طرف تحت فشارند؛ از آسیب آنلاین گرفته تا فشارهای ظاهری و آزار جنسی در مدرسه.».
اما فضای مجازی و شبکههای اجتماعی موجب شدهاند فضای مسلط فکری- فرهنگی در محدوده جغرافیایی خاصی باقی نماند و به تمام نقاط دنیا تسری پیدا کند. همچنانکه همین القائات رسانهای و فشارهای روانی روی ذهن و روان زنان و دختران کشور ما نیز آثار روانی خودش را بر جای میگذارد. اما این مسئله چگون اتفاق میافتد؟
خشونت سوار بر امواج رسانهای
درک محتوای پیامهای رسانهای به کاربران کمک میکند چگونه پیامهای موردنیاز خودشان را از میان انبوهی از اطلاعات انتخاب کنند. مطالعات نشان میدهد زنانی که از سواد سلامت بالایی برخوردار نبودهاند، نتوانستهاند از منابع و امکانات موجود در رسانهها و فضای مجازی در جهت ارتقای کمی و کیفی زندگی خود استفاده کنند.
نظریه شناختی اجتماعی بندورا، به رسانهها اهمیت ویژهای میدهد و تأکید میکند که قرارگرفتن در معرض پیامهای رسانهای میتواند تصاویر غیرواقعی از الگوهای سلامت افراد ارائه دهد. بهعنوان مثال تصاویر تحریف شده در خصوص تصویر بدن و ظاهر افراد نگرانکننده است، زیرا میتواند به نارضایتی از بدن و اختلالات خوردن، مانند کماشتهایی و کمخوری منجر شود. خطرهای خودافشاگری اعم از ظاهری، جسم، افکار و احساسات کاربران بهویژه نوجوانان و جوانان و عوارض و خطرات ناشی از آن، مشروعیتزدایی از گروه یا گروههای مختلف از خلال مقایسه آنها با تصور آرمانی نحـوه رفتار آدمها، نمایش محدود و ثابت و پایدار رفتار گروهی خاص، تبلیغات اغواکننده تهدیدهای ناشی از تأثیر منفی رسانهها و شبکههای اجتماعی، شبکههای ماهوارهای و فضای مجازی در زمینه موضوعات سلامتی برای زنان و دخترانی است که نقش مادرانه آنها میتواند اهمیت سلامت روانی و اجتماعی آنها را به مراتب بیشتر کند، بنابراین هر چقدر قدرت تجزیهوتحلیل جامعه زنان در پیامهای رسانهای و مفاهیم ارسالی بیشتر شود، آن جامعه از سلامت بیشتر و از توسعه انسانی بالاتری برخوردار خواهد بود.
این درست یکی از چالشهای جامعه امروزی ماست که سواد رسانهای و قدرت تجزیه و تحلیل پیامهای آن متناسب با سرعت انتشار پیام بهروزرسانی نمیشود و همین مسئله نوعی از فشار روانی و به تعبیر دیگر نوعی از خشونت را به زنان و دختران در جامعه امروز تحمیل میکند، به گونهای که این خشونت میتواند سلامت روان آنها را تحت تأثیر قرار دهد.
خشونتزدگانی با ظاهری آراسته
نوع پوشش، آرایش و تسلیم در برابر استانداردهای زیبایی ارائه شده از سوی رسانهها فقط بر سلامت روان زنان اثرگذار نیست بلکه میتواند روابط خانوادگی آنها را هم تحت تأثیر قرار دهد.
حضور زنان و دختران جوان با ظواهری مطابق استانداردهای روز زیبایی دیکته شده از سوی جوامع غربی و صنعت سینما در سطح جامعه خیلی وقتها با غفلت از رسیدگی به ظاهر در سطح خانه و خانواده همراه است؛ موضوعی که موجب میشود فضای روابط خانوادگی چه در خانواده خود این خانمها و چه در سایر خانوادهها از این نوع استانداردسازی ظواهر تأثیر پذیرد. به این معنا که سطح سلایق و استانداردهای مردان جامعه بر مبنای چیزی شکل میگیرد که بخش عمده آن غیرطبیعی و به واسطه جراحیها و اقدامات زیبایی، لوازم آرایش، گریمها و القائات رسانهای و سلبریتیهایی است که برای گرم کردن بازار محصولات آرایشی بهداشتی و تجارت زیبایی در کلینیکها و جراحیهای زیبایی متعدد، خودشان را به هر شکل و شمایلی در میآورند! در چنین جامعهای و در چنین شرایطی زنان و دختران برای مقبول بودن ناگزیرند فشارهای روانی زیادی را تحمل کنند و در رقابتی نابرابر لحظه به لحظه خودشان را برای دستیابی به استانداردهای القایی از سوی رسانهها و سلبریتیها تغییر دهند. در چنین شرایطی است که انواعی از بدترین نوع خشونت علیه زنان و دختران به شکلی پیچیده هم از سوی همجنسان و هم از سوی غیرهمجنسان شکل میگیرد. بر این اساس و با چنین دیدگاهی اگر در سطح جامعه بنگریم، متوجه خواهیم شد زنان و دخترانی که با زیباترین پوشش و آرایش و با انواعی از اقدامات زیبایی مانند تزریق ژل، بوتاکس، عملهای جراحی، زیبایی موهای رنگ شده، کفشهای پاشنه بلند و چشمانی لنز گذاشته در سطح خیابان ظاهر میشوند هم به نوعی زنانی هستند که مورد خشونت واقع شده اند! خشونتی که این بار آثارش به شکل ضرب و جرح روی ظاهر و چهره آنها دیده نمیشود بلکه به شکل ظاهری آراسته است که این آراستگی ظاهری در بسیاری موارد روح این افراد را مجروح میکند. جالب این است که در تندباد القائات رسانهای این افراد تصور میکنند قهرمانان مبارزه خیالی با تفکرات کهنه و نادرست و سنتشکنی هستند، در حالی که آنها قربانیان جنگ شناختیاند!