گفتگوی اختصاصی بسیج |

شاعر نصرآبادی با عاشقانه‌هایش به استقبال زمستان می‌رود+فیلم و تصاویر

شاعرخوش ذوق نصرآبادی اهل خراسان‌رضوی، در عاشقانه‌هایش طبیعت بکر و کوهستانی منطقه محل سکونتش را با توصیف برف پاییزی در هم می‌آمیزد و با زبانی ساده و دلنشین در سفرنامه‌اش به استقبال فصل زمستان می‌رود.
کد خبر: ۹۶۵۴۶۳۲
|
۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۵

استاد اسماعیل دانشمندی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری بسیج استان خراسان‌رضوی از تربت‌جام، با شکرگزاری از قریحه شعری که خداوند متعال به او عنایت کرده، باب گفتگو را او با زبان شعر و ادب پارسی باز کردیم، چرا که خیلی هم اهل مصاحبه‌ رسمی نبود و سخت می‌شد از او حرف کشید. اما وقتی به سفرنامه‌اش اشاره کردیم، تازه شعرخوانی او اوج گرفت و مشخص بود که این‌طور راحت‌تر می‌توان احساسات درونی‌اش به مخاطب انتقال دهد. 

شاعر نصرآبادی با عاشقانه‌هایش به استقبال زمستان می‌رود+فیلم و تصاویر

این شاعر نصرآبادی در عاشقانه‌هایش طبیعت بکر و کوهستانی منطقه را با توصیف برف پاییزی در هم می‌آمیزد و با زبانی ساده و دلنشین در سفرنامه‌اش به استقبال فصل زمستان می‌رود.

او در این شعر، یک توصیف زیبا و عاشقانه مناطق کوهستانی و روستایی ارائه می‌دهد. شاعر با زبانی ساده و صمیمی، احساسات درونی خود را نسبت به طبیعت منطقه بیان می‌دارد و با زبان شعر، زیبایی‌های بی‌نظیر این سرزمین را به‌درستی به تصویر می‌کشد که شعر آن بدین شرح است.

کد ویدیو

بوی باران شد، به‌هنگام بهار

بوی روزی، بوی نان، با فصل کار

بوی باران، بوی عطرِ نان دهد

با لطافت بر درختان، جان دهد

بوی یاس آمد و دل را شاد کرد

 مرغ دل را از قفس، آزاد کرد 

عِطر باران شد فضا از لاله‌ها

شاد و رنگارنگ، قبای دشت‌ها 

نَم‌نَم باران به صحرا بی‌نظیر

شُرُشرش بر جویباران دلپذیر

بوی نسرین از چمن زاران طلاست

هر نفس در صبح زیبا پربهاست 

رقص گل‌ها در نسیمی روحبخش 

 دَر طَرب آرد همه موجود وحش

می شکوهی می‌چرد با طمطراق 

بَره‌ها، بُزغاله ها مُسرور و چاق

 قُوچ و نَربُز پُرغرور و سردماغ

گاه می‌جنگند و گاهی هم ایاغ 

گاه می غُرد پلنگی پنجه تیز

صید خود را می‌زند در حال خیز 

چون شکم را سیر دارد از غذا

می‌خزد در سایه بی‌سروصدا 

دیگر آزاری ندارد بر کسی

سر گذارد روی هر خار و خسی 

گر ببارد برف و بارانی وفُور

قلب چوپان گرم باشد، چون تنور 

می‌چراند گله را تا نیم شب

می‌شود چوپان و گله در طرب

 صبحدم آواز بلبل می‌رسد 

چای جوشش هم به قلقل می‌رسد 

 می‌خزد گله کماکان سوی ایل

سوی چادرهای سوخته رنگ نیل

 دیگچه بر دست مادرانی شال پوش 

داده بر زنگوله های گله گوش

 روزیش وابسته بر باران و برف

 زحمتش بسیار اما باشرف 

دانِشَم من عاشق کوه و کمر

ملک ایران را بگشتم سربه سر

شاعر نصرآبادی با عاشقانه‌هایش به استقبال زمستان می‌رود+فیلم و تصاویر

در این غزل مثنوی دلنشین، شاعر با نگاهی عاشقانه به طبیعت می‌نگرد و با توصیف‌های زیبا و احساسی، خواننده را به دنیای پر رمز و راز طبیعت منطقه سوق می‌دهد.

 شاعر با استفاده از حواس مختلف، از جمله بویایی، شنوایی و بینایی، تصویری زنده و ملموس از طبیعت باران‌خورده و پوشیده از برف پاییزی ارائه می‌دهد. بوی باران و نان، صدای شُرشُر آب و رنگ‌های شاد گل‌ها، همه از جمله این توصیفات او هستند.

شاعر نصرآبادی با عاشقانه‌هایش به استقبال زمستان می‌رود+فیلم و تصاویر

 شاعر ارتباط انسان و طبیعت را به زیبایی نشان می‌دهد. شادی انسان از بارش باران، رقص گل‌ها در نسیم و زندگی حیوانات همه نشان از همزیستی مسالمت‌آمیز انسان و طبیعت دارد.

 شاعر با توصیف زندگی چوپانان و گله‌هایشان، تصویری از زندگی ساده و پر از آرامش روستایی با زبانی شیوا با مخاطب به صحبت می‌نشیند، سختی کار چوپانی در مقابل زیبایی طبیعت و آرامش روحی او تضاد زیبایی ایجاد می‌کند.

شاعر نصرآبادی با عاشقانه‌هایش به استقبال زمستان می‌رود+فیلم و تصاویر

در بیت‌های پایانی، شاعر عشق خود را به وطن و طبیعت ایران ابراز می‌دارد، این عشق به طبیعت، در کنار سختی‌های زندگی روستایی، نمود عینی پیدا می‌کند.

شاعر نصرآبادی، با روحی لطیف و چشمانی جستجوگر، به دل این طبیعت بکر می‌زند تا از زیبایی‌های پنهان آن پرده بردارد. در این سفرنامه، همراه او هستیم تا از لابه‌لای کلماتش، زیبایی‌های کوهستان پوشیده از برف را بیشتر لمس کنیم و کم‌کم آماده رفتن به فصل زیبای زمستان و شب یلدا می‌شویم و پاییزی دل‌انگیز را با همه زیبایی‌هایش تا سالی دیگر تنها می‌گذاریم.

شاعر نصرآبادی با عاشقانه‌هایش به استقبال زمستان می‌رود+فیلم و تصاویر

 

گزارش | مهدی حسینی_امیرحسین رحمتی 

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار