تبیین فرمایشات رهبری در دیدار با اقشار مختلف زنان با کارشناس حوزه زن و خانواده تعریف زن در چارچوب مردانه، زنان را به چالش کشیده است
گفتمان غربی به نام برابری، فطرت و جسم زن را به نفع جامعه مردان مصادره کرده و در قالب این هویت مادی، زن را به عنوان یک ابزار در خدمت مدرنیته گرفته است و در این مسیر، به تقابل با سنتها و هویت بومی ملتها پرداخته تا بر آنها تسلط پیدا کند
به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان، مسئله زن همواره یکی از پرچالشترین و محوریترین موضوعاتی بوده که در دنیا با آن مواجهیم. امروز در دنیا مسئله زنان از جنبههای مختلف مطرح است. هر مجموعهای در هر گوشهای از دنیا با یک انگیزهای، با یک جهتگیری درباره مسئله زن بحث میکنند و حرف میزنند. در این میان شاید بتوان عمدهترین محورها و نگاهها به موضوع زن را در نگاه متفاوت گفتمان اسلامی و غربی به موضوع زن دانست. گفتمان اسلامی با یک سربلندی تاریخی در خصوص زن مواجه است. اسلام در شرایطی که زنان دربدترین وضعیت زندگی میکردند و در سرزمینی که دخترانشان را ننگ میدانستند و زندهبهگور میکردند، ظهور کرد و پیامبر اسلام (ص) ضمن تغییر این دیدگاه به زن، آنچنان مقام زن را ارتقا داد که زن از جایگاهی پست و دونپایه برای خودش صاحب حق و حقوق شد و اسلام مالکیت و ارث و سایر حقوق را برای زنان به رسمیت شناخت و در شرایطی که سران عرب دختر داشتن را ننگ میدانستند، رسول مکرم اسلام بر دستان دخترش حضرت فاطمه زهرا (س) بوسه میزد و در مقابل او از جا بلند میشد و او را گرامی میداشت. در مقابل، در تاریخ دنیای غرب و گفتمان غربی زن جنس دوم شمرده میشد و حتی همین امروز هم زنان در دنیای غرب از حقوق مساوی با مردان برخوردار نیستند و برابری و مساواتی که فمنیستها برای زنان و مردان مطرح میکنند، خودش به مانعی برای رشد و تعالی زنان و فشار مضاعف روی آنان تبدیل شده است. در چنین شرایطی بود که پس از انقلاب صنعتی با هدف تأمین نیروی کار ارزانقیمت و تحت لوای شعارهای فمنیستی برابری زن و مرد، زنان را از خانهها بیرون کشیده و در کارخانهها بهکارگیری کردند. اما تا همین امروز هم در بسیاری از کشورهای غربی زنان در کارهای مشابه دستمزدی به مراتب پایینتر از مردان دارند و شعارهای فمنیستی و عناوینی همچون روز مبارزه با خشونت علیه زنان و کنوانسیون رفع خشونت علیه زنان نتوانست دردی از زنان در دنیای غرب دوا کند. مقام معظم رهبری هم در دیدار اخیر خود با اقشار مختلف زنان، ضمن اشاره به این مباحث به تبیین جایگاه زن در منشور اسلام پرداختند. سراغ دکتر مهدیه شادمانی، کارشناس حوزه زن و خانواده رفتهایم و در خصوص تبیین فرمایشات رهبری در خصوص دو گفتمان اسلامی و زن در موضوع زن با وی به گفتگو نشستهایم.
خانم دکتر شادمانی! همانطور که رهبری در دیدار اخیرشان با اقشار مختلف بانوان اشاره داشتند در دنیا رویکردهای مختلفی به مسئله زن وجود دارد و مبنای این نگاهها و رویکردها هم متفاوت است، اما سؤال اصلی این است که چرا مسئله زن در دنیای امروز این همه چالشبرانگیز شده است؟
رویکرد اصلی که فرهنگ مدرنی که با محوریت غربی شکل گرفته نسبت به زن دارد، رویکرد شیءانگاری و تقلیل ارزش زن است. این بیتوجهی به حقیقت زنانگی و تعریف آن در یک چارچوب مردانه باعث چالشبرانگیزشدن مسئله زن شده است. ما میبینیم که به نام برابری، فطرت و جسم زن را به نفع جامعه مردان مصادره کردهاند و در قالب این هویت مادی، زن را به عنوان یک ابزار در خدمت مدرنیته گرفتهاند و در این مسیر مدرنیته، به تقابل با سنتها و هویت بومی ملتها رفتهاند تا بر آنها تسلط پیدا کنند. این نقطه تلاقی بین فرهنگ سنتی و مدرن در خصوص زنان زمینهساز آغاز چالشها شده است. از سوی دیگر میبینیم که این فرهنگ مدرن در پی اضمحلال فرهنگ مترقی اسلامی نیز هست. فرهنگ اسلامی که با نگاه کرامتانگیز نسبت به زنان به عنوان جایگاه محوری که زنان در خانواده و جامعه دارند، به آنها ارزش و بها داده و مسئولیتها و حقوق متعالی را برای آنها در نظر گرفته است.
طبق فرموده رهبر انقلاب انگیزه دخالت سرمایهداران عالم و استعمارگران در مسئله زن دستاندازی سیاسی و استعماری است. همچنانکه دنیای غرب با طرح بحث آزادی زن و استقلال مالی زن، آنان را برای تأمین نیروی کار ارزانقیمت از خانه بیرون کشید. این انگیزهها را چگونه میتوان تبیین کرد؟
مهمترین راهکار نظام سرمایهداری در جهت تأمین نیاز به نیروی کار و کسب سود بهرهگیری از ظرفیت زنان بوده است و با یک رهیافت در حوزه اندیشه لیبرالی و همچنین عملی سعی کرد با شعار برابری حقوق زنان آنها را از خانه بیرون بیاورد و وارد بازار کند تا شاید بتواند به منافع مادی خودش دست پیدا کند. شروع این بهرهکشی را هم از انقلاب صنعتی میتوانیم بدانیم، البته باید توجه داشت این امور وفق مراد زنان را هم حاصل نکرد و شکاف دستمزد جنسیتی که بین مرد و زن بود و شرایط غیرانسانی کار برای زنان، به نوعی سبب استثمار آنها شد. از سمتی هم پرداخت وامهای خرد آنها را بیش از پیش درگیر اقتصاد سرمایهداری کرد. شاید بهترین تفسیر از این ظلم را هو اونگ در کتاب خود در رابطه با شرکتهای الکترونیکی ژاپنی که در دهه۱۹۷۰ در مالزی مستقر بودهاند آورده که میگوید: «دخترهای روستایی سارافون دهقانی خود را به خاطر شلوار جین رها کردند و حق انتخاب آزادانه همسر را به دست آوردند، اما متوجه نبودند ماده پشت پرده سود این استعمارگران چه چیزی بوده است»!
مسئله فمنیسم و ایفای حقوق زن از این رهگذر چقدر به حقوق بانوان آسیب زد و آنها را به چالشهای بیشتری دچار کرد؟
فمنیسم بر اساس سه اصل، تحقیر زن در جامعه و مبارزه با نابرابری و زیر سؤال بردن جنسیت و ویژگیهای فطری زنان شکل گرفت. از نظر اندیشهورزان فمنیسم مادری و همسری دو اصل مهم بود که به بهانه رشد و ترقی و نجات زنان از جایگاه فرودست مورد هدف قرار گرفت. نتیجه این اندیشه فردگرایانه و مصلحتگرایی سبب گرایش افراطی اشتغال زنان با بهانههای استقلال مالی و عدمتکیه بر مردان شد. این دگرگونی ارزشی زمینهساز کاهش تمایل به ازدواج، گسترش همجنسخواهی و مردستیزی بود. این از اثرات منفی تقابل نظام سرمایهداری و اندیشه فمنیسم است، یعنی فمنیسم آمد ظلم و استثماری را که نظام سرمایهداری ایجاد کرده بود از بین ببرد، اما خودش بزرگترین ناقض حقوق زنان بود! در حقیقت رویکرد مبتنی بر عقلانیت ابزاری مدرن، نقش مادری و همسری را به نوعی ظلم و نشانههای فشار بر زنان توصیف کرد. فمنیسم رادیکال میگوید زنان یا در تاریخ مطرح نشدند یا به عنوان مادری فداکار و همسری وفادار بودهاند نه به عنوان یک موجود مستقل! پس میبینیم که اندیشهورزان فمنیسم چطور خانواده را زیر سؤال بردهاند.
تبعات اندیشه فمنیسم برای زنان چه بود؟
اولین اثر اندیشه فمنیسم این بود که با آرمان برابرطلبی به نهاد خانواده و بنیاد نظام اجتماعی ضربه زد، البته باید توجه کنیم که این آرمان برابرطلبی نبود بلکه بیشتر به دنبال برتریجویی زنان نسبت به مردان بود و زمینه فضای رقابتی ایجاد کرد و نتیجه آن نفرتپراکنی و مردستیزی در جامعه شد. ورود افراطی زنان به بازار کار مسئولیتهای آنان را در خانواده تحتالشعاع قرار داد و به نوعی ما شاهد شکلگیری زندگی از نوع مجردزیستی هستیم. همچنین تعدد نقشها، سلامت روان و جسم زنان را تضعیف کرد. انزوا، افسردگی و اضطراب همه از ثمرات منفی این نوع ورود افراطی زنان به عرصه اجتماع بود.
اسلام هم حضور اجتماعی زن را منع نمیکند، البته با شرایط و رعایت حدود شرعی و اخلاقی. چرا این حضور اجتماعی در دنیای غرب به چنین شرایطی رسیده است؟
بله در اسلام نیز زن در جامعه در بطن جامعه حضور دارد، اما این حضور باعث نشده است زن به عنوان یک ابزار جنسی مورد توجه قرار گیرد، بلکه زن از طریق دانش و تجربهاش مورد توجه بوده و مسئولیتهای اجتماعی و مدیریتی مختلف را بر عهده گرفته است.
برای احیای ارزشهای زن در جامعه و خانواده باید چه کنیم تا جامعه دوباره در راستای مسیر ارزشگذاری به مادری و همسری گام بردارد؟
در این خصوص مهمترین راهکار این است که ما ادعاها و دروغهای غرب را که در قالب دفاع از حقوق زنان داشتند، اما خودشان بزرگترین ناقض حقوق افراد بودند، تبیین کنیم. در دنیای غرب ما شاهد گسترش جنایات و خشونتها علیه زنان هستیم. ما میبینیم که پدیدههای مختلفی به خصوص در کشورهای اروپایی علیه زنان در حال رخ دادن است؛ بحرانهای اقتصادی، قتل زنان، خشونت جنسی، قاچاق انسان و خشونتهایی که از طریق فضای مجازی و فناوریهای ارتباطی علیه زنان و دختران در حال شکل گرفتن است، اما چیزی که در سمت غرب اتفاق میافتد، تنها نوعی نامگذاری است، از جمله کنوانسیون رفع خشونت علیه زنان یا کمیسیون مقام زن یا روز ۲۵نوامبر که به عنوان روز جهانی مقابله با خشونت علیه زنان نامگذاری شده است، ولی در پشت پرده این مناسبتها ما هیچ پیشرفتی در مسیر مبارزه و مقابله با بحران خشونت علیه زنان ندیدهایم. پس در درجه اول ما باید ادعاهای مضحک و زمینهساز خشونت در کشورهای غربی را تبیین کنیم و از سوی دیگر باید نسبت به نقض حقوقی که در خصوص زنان صورت میگیرد، نسبت به غرب رویکردی تهاجمی داشته باشیم. مسئله دیگر تبیین و تأکید بر گفتمان اسلام در خصوص زنان است که توجه جدی به مسئولیتها و حقوق آنها شده است، پس بنابراین میشود از گذر این مسئله به تبیین غرب و تبیین گفتمان صحیح اسلام به تبلیغ دین هم بپردازیم که چه نگاه کرامتانگیز و ارزشمندی را نسبت به زنان داشته است.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار