نوستالژیهایی که هیچ وقت فراموش نمیشود
خبرگزاری بسیج _ آرمان مدرنیته و محور قرار دادن انسان و تقدس زدایی از معرفت و سست كردن باورها، از جمله گزارههایی هستند که تحت تاثیر برخی اندیشمندان غربی مانند فروید با آن عقدههای روانکاوی یا دیدگاههای دورکیم و پارسونز و گیدنز در تعارض آشکار با نگرش جامعهشناختی اسلامی قرار می گیرند همانگونه که برخی نحله های فکری حاصل از مدرنیته مانند لیبرالیسم، فاشیسم، آنارشیسم، سوسیالیسم نیز به عنوان دستاوردهای جهان مدرن با باورها و ارزشهای اسلامی ناسازگاز هستند، دیدگاه هایی که اساسا دین، سنت، اندیشه و آیین ها در آن نفی و مطرود می شوند به همین دلیل در جنگ بین سنت و مدرنیته در برخی جوامع که سنت هایی پایدار و خرده فرهنگ هایی غنی دارند مدرنیته مغلوب و سنتها می تواند خالق روایت های کلان باشد.
دوگانگی و جدال بین سنت و مدرنیته در موضوعات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و فضای هنری جامعه ایرانی نخستین بار از دوران قاجار و به واسطه سفر برخی خودفروختگان غربی به اروپا در لایههای مختلف زندگی فردی و اجتماعی کشور نفوذ کرد و سبب پیدایش طبقات اجتماعی جدید و جدال فکری در میدانهای سیاسی و روشنفکری شد اما برخلاف بسیاری از کشورها که در برخورد با مدرنیته غربی فقط توانستند چندسال مقاومت کنند کشور ما به واسطه حضور چهره هایی برجسته در حوزه های دینی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بجز در دوران پهلوی نه تنها تسلیم تجددخواهی غرب پرستان بی ریشه نشد بلکه به سنتهای خود نیز پشت نکرد.
جدال سنت و مدرنیته در حوزه شعر و موسیقی ایرانی نیز اگرچه از زمان مشروطه با چالشهایی برگرفته از فرهنگ غرب روبرو شده بود و کشمکش بین کنشگران شعر و موسیقی سنتی ایرانی و غربی را بدنبال داشت اما وجود برخی چهرهای نامی و پیشینه تاریخی قوی فرهنگی سبب شد رهیافت های غربی نتواند برای فرهنگ ایرانی نسخه ای غربی بپیچد و اشعار بومی به مثابه سرمایه های ملی برای نسل ها ماندگار شد.
دیار کهن تاریخ و سرافراز مازندران، با آیین ها، سنتها، گویش ها، موسیقی و تاریخ اساطیری اش، نگین الماس نشان فرهنگ ملی ایران است و در میان تمام جذابیتهایش موسیقی تغزلی، حماسی و آیینی آن مانند کتولی، طالبا، نجما، نواجش، چاروداری، نوروزخوانی که روح را می نوازد و قلب انسان را با تاریخ و فراز و نشیب هایش پیوند می زند وهریک دارای تاریخ و حکایت خاص خود است امیری خوانی جایگاه ویژه ای دارد نوای خوش الحانی که از گالش های جنگل نشین و چوپانان دشت و کوهستان گرفته تا مردمان شهرنشین آن را می خوانند و زخمه بر روح شنونده می کشد و تصویر مازندران و قصه مردم این سرزمین را نقل می کند.
امیری خوانی اشعار منسوب به امیر پازواری مشهور به شیخ العجم و امیر الشعرا بزرگترین و مشهورترین شاعر نامی مازندران است، شاعر مردمی كه در سرتاسر این خطه از غرب گرفته تا شرق، نامش را با «آواز امیری» میشناسند، شاعری شیعه مذهب که معاصر شاه عباس صفوی بود و مدح مولای متقیان (ع) در اشعار امیری به این آواز قداست و اهمیت ویژه ای بخشیده است، اشعاری که نقل شفاهی تاریخ مردمی است که با رنج ها و شادی هایشان زیسته اند و زندگی کرده اند
در امیری خوانی علاوه بر بیان مضامین دینی و شیعی که راوی اوصاف ابرمرد تاريخ مولای متقيان علی (عليه السلام) و فرزندان پاك و معصوم آن حضرت است مضامین عارفانه، چیستان، مباحث مربوط به جبر و اختیار، توصیف طبیعت، تاثیر دعا و مناجات بر زندگی، لزوم ترک دنیا و توکل و رضا بر مشیت الهی به وضوح دیده می شود به همین دلیل می توان گفت امیرخوانی باور مازندرانی ها به زندگی و توصیف ناملایمات روزگار ، عشق های معصومانه و پاک ، شادی های برخاسته از بخشندگی و سخاوت زمین ، طراوت بی انتهای جنگل ، غرور سر به آسمان ساییده دماوند و دریا دلی آنها است .
برای درک و شناخت بیشتر امیرخوانی که از غنی ترین فرهنگ بشری نشات گرفته و به بالندگی رسیده است باید ابتدا امیر پازواری را شناخت، شاعر دلسوخته شیعی که سال های سال بدلیل همان تقابل سنت و مدرنیسم، در محاق تاریخ ادبیات ایران قرار گرفته بود و اسناد تاریخی و یاد نامه های ادبی بسیار اندکی از زندگی او برجای مانده است از این رو، روشن کردن زوایای زندگی امیر الشعرا به کمک بررسی های تاریخی و اجرای برنامه ها و جشنواره های فرهنگی و هنری ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
امیر پازواری را می توان مشهورترین شاعر مازندران و یکی از گمنام ترین شاعران ایران دانست که در عین شهرت فراوانش در شمال ایران شاید در نقاط دیگر نام و نشان اندکی از او به جای مانده باشد که غلبه فرهنگ شفاهی در مازندران و خلق نشدن آثار مکتوب به دلیل بی اعتنایی متولیان فرهنگی، متصل نبودن این شاعر دینی به بدنه قدرت و حاکمیت، نبودن رسم الخط و تنوع گویش ها و لهجه ها در مازندران و در سایه قرار گرفتن زبان مازندرانی در بازه های زمانی خاص خصوصا در عصر پهلوی را می توان علت گمنامی این شاعر عارف در ایران دانست
امیر پازواری اواخر دوره صفویه در پازوار مازندران زندگی می کرد و جریان شعری که بوجود آورد علاوه بر کارکردهای تعلیمی، آموزشی، فرهنگی و اجتماعی، نقش بارزی در گسترش آموزه های فرهنگ شیعی، تثبیت و اشاعه معارف الهی و نهادینه سازی این فرهنگ غنی در بطن فرهنگ عمومی مردم داشت و نمونه ای گویا از عرض ارادت و نمایش محبت مردمان این سرزمین به ساحت ائمه اطهار(عليهم السلام) است آنجا که می گوید
امیرگته که روز روزها بَووشه
قاضی محمد و حاکم خدا بوَوشه
سنگ و ترازوی اونجه بپا بَووشه
ثواب و گناه از هم جدا بَووشه
پيشينه امیری خوانی در مازندران اگرچه به 400 تا500 سال قبل باز می گردد و و اشعار حکیمانه او در این سال ها در سراسر شمال ایران زمزمه می شد اما خوانش شعرهای این شاعر مازندرانی بعد از انقلاب با برگزاری جشنواره ها و برنامه ها، عمومی تر شده و رسانه استانی نیز در راستای وظیفه ذاتی خود جهت پاسداشت فرهنگ و آیین و تاریخ این سرزمین سال های متمادی است که با حضور شاعران، موسیقی دانان، پژوهشگران و اهالی فرهنگ جشنواره های امیری خوانی برگزار می کند تا اهل فن به جمع آوری اشعار امیرپازواری همت بیشتری بگمارند و در تازه ترین اقدام فرهنگی قرار است جشنواره امیرخوانی با میزبانی صدا وسیما و همکاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در سالروز تولد حضرت علی ( ع ) در آمل برگزار شود.
در پایان باید گفت امیر اسطوره ای نشسته بر باورهای مازندران و حقیقتی روییده در زندگی مردمی است که با آن عشق خود به طبیعت، ائمه اطهار ، سرزمین اجدادی ، سنت های ماندگار و دیرینگی هایش را بازگو می کنند، تابلویی رنگارنگ و شکوهمند از رنگ های زندگی که خود نوای زندگی اس و نباید فراموش شود .
امیری خوانی نوستالوژی سرزمین مازندران و مردمی است که با کوه ، جنگل و دشت و دریا پیوند خورده اند ، زمین را شخم می زنند تا برکات آسمانی را از دل سیاه آن بیرون بیاورند، با امواج دریا پهلو به پهلو می شوند تا شیوه استقامت در کوران های زندگی را بیاموزند ، دشت سبز سفره آنها ا ست و دماوند نماد ایستادگی شان.
امیری خوانی جهان زیست آواز خوان های این دیار است ، مبادا روزی نوای قصه پرداز امیری خوانی خاموش شود، روزی که دیگر کودکان ِ این سرزمین را گهواره ای نمی مانَد و قصه ای که خواب را در چشمشان با هستی معنا کند .
هادی ابراهیمی کیاپی