قدمت برخی از کشور های اصطلاحا تازه به دوران رسیده، از درخت های تهران نیز کمتر است!
به گزارش دفتر وزارت نفت خبرگزاری بسیج، احسان میرزایی یکی از کارمندان صنعت نفت، در گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی بسیج وزارت نفت (میثاق نفت) گفت: خصومت و دشمنی برخی کشورها با ایران داستان تازهای نیست. ایران نه فقط بعد از انقلاب، بلکه پیش از انقلاب هم مورد تهدید و تهاجم امریکا و غرب، شوروی و انگلیس و پرتغال بوده است. برای دشمنان تفاوتی ندارد که دین و مرام و فرهنگ ما چیست و چه کسی حاکم ایران است، آنها به دنبال نابودی ایران متمدن و ریشهداری هستند که امروز به برکت انقلاب و امام خمینی (ره) و رهبری فرزانه حفظه الله ابرقدرتی است که یک تنه در مقابل محور شرارت، با قدرت ایستاده و مقاومت میکند.
"غرب وحشی" موجودی وحشیتر به نام صدام را علیه ایران از سرتاپا با انواع جنگافزار مسلح کردند، ۸ سال جنگ با ما تحمیل شد و همزمان ما را در انزوا و تحریم قرا دادند؛ هرچند شهید و جانباز دادیم و خسارت دیدیم اما با مقاومت عزتمندانه و ایستادگی شرافتمندانه حتی "یک وجب از خاک ایران" را به صدام و حامیانش ندادیم.
احسان میرزایی افزود: اینها را یادآوری کردم تا بگویم ایران و ایرانی از چند هزار سال پیش ابرقدرت منطقه و جهان بوده و هنوز هم است (فقط باید یادمان بیاید)، پس بریز دور آنچه در رسانههای محور شرارت به خورد ما میدهند.غربیهای تازه به دوران رسیده دهها سال تلاش کردند تا حقیقت درخشان ایران را پشت ابر مصنوعی "تهاجم فرهنگی و رسانهای و جنگ شناختی و ترکیبی و چند وجهی" پنهان نگهدارند و ما را به ورطهی فراموشی و گسست از حقیقت و ماهیت وجودی و تاریخی و فرهنگی و دینی خودمان بکشانند. آنها میلیاردها دلار هزینه کردهاند تا من و شمای ایرانی "تمدن و تدین"، "خودباوری"، "اعتمادبه نفس"، "عزت نفس"، "دستاوردهای تاریخی" و "پهلوانان" و "قهرمانان ملی و مذهبی"، "غرور و غیرت ملی" و "جایگاه والای" خودمان را فراموش کنیم، کنار بگذاریم و بی ارزش کنیم، تا تحت تاثیر القائات فکری آنها به این باور برسیم که ما هیچ نیستیم، یعنی با پشت پا زدن به ارزشهای ملی، دچار "خود تحقیری" شویم و آرزو زندگی در "غرب تازه به دوران رسیده" را داشته باشیم.
وی در ادامه گفت: وحشیهای غربی به پشتوانهی دهها سال استعمار و چپاول و غارتگری، در دورانی سر از خاک بلند کردند که با مولانا و حافظ و سعدی و ابنسینا و زکریا و دهها ادیب و حکیم و فیلسوف و دانشمند دیگر ایرانی نا آشنا بودند، اما توانستند با مکیدن خون مستعمرهها اسب خود را با زین و برگ جدیدی از فناوری تجهیز کنند و با جهشی ناگهانی و با حفظ خوی وحشیگری و خشونت و جاهطلبی به "مرحلهی بعدی تمدن بشری" برسند. غرب وحشی در این مرحله فقط ظاهرش تغییر کرد، مانند آنچه به چشم خودمان دیدیم: "الجولانی" وحشی به الجولانی کت و شلواری و با کراوات تغییر ظاهر داد، اما باطنش...!
اینجا مرحلهای است که جهان سوم در سیر طبیعی خود به دلیل استعمار و استثمار از رسیدن رشد و شکوفایی محدود و ممنوع شدهبود. غربیها و به ویزه آمریکا در امتداد همان جهش و البته به دلیل فقر شدید هویتی و فرهنگی و اجتماعی، به دنبال "ساختن و خلق هویت و تاریخ و مشاهیر" هم رفتند.
میرزایی تشریح کرد: آنچه از فرهنگ و هنر و ادب نداشتند را از دیگران "دزدیدند"، اما نه برای تکریم و پاسداشت، بلکه برای سلطهی جهانی در تمامی شئون زندگی جوامع دیگر.
آنها که اگر ارزشهای اخلاق و انسانی داشتند هرگز دست به تجاوز و استعمار و نسلکشی سرخپوستان و استثمار سیاهپوستان نمیزدند، الگوی جدیدی از "فرهنگ برتر" را به جهان معرفی کردند؛ فرهنگی که دچار فقر شدید در مبانی اخلاقی و انسانی و دینی بود. فرهنگی با چاشنی برتری اطلاعاتی و قدرت ناشی از فناوری، ارزشهایی بر مبنای مادیگرایی و... که تلاش کردند با شیوهنامهای به نام "جهانی سازی فرهنگ" و طرحهایی مانند "اصل ۴ ترومن" به جهان سوم! تحمیل و القا کنند و البته کردند.
وی درادامه افزود: حالا شما برای عضویت در مرحلهی نوین تمدن بشری باید مانند خودشان دارای ویژگیهایی باشید که با ارزشهای اصیل فرهنگی و تاریخی و تمدنی و دینی شما سازگار نیست و آنها برای القا و تبیین و تفهیم آن تلاش میکنند. آنها ویروسهای جهش یافتهی جوامع نوپای خود را به جوامع متمدن تزریق کردند: دین گریزی، بی دینی، دین ستیزی، همجنس گرایی، بی هویتی، زناکاری، بی بند و باری، مصرف گرایی، کالا محوری، بی حجابی و... اما چطور؟ آنها از روشهای مختلفی برای تحقق اهداف خود بهره بردند. مثلا با خلق هویت و چهرههایی مانند سوپرمن، بتمن، اسپایدرمن و دهها شخصیت و محصول فرهنگی و هنری و سینمایی دیگر.