اثرگذاری فضای سایبر بر زنان و دختران و اقتضائات حکمرانی در حوزه زن و سایبرنتیک با پژوهشگر مطالعات سایبرنتیک صدمات روحی زنان در کار مدام با فضای سایبر بیشتر است
به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان-بررسی جامعهشناختی آثار متقابل زنان و فضای سایبر در کشورهای مختلف از جمله ایران، حاکی است این اثرگذاری دوسویه در زنان از شدت و عمق بیشتری برخوردار است تا در مردان! به این معنا که هم محتوای تولیدشده از سوی زنان، بیننده و مخاطب بیشتری دارد و آثار نهایی آن پررنگتر است و هم عمق اثرگذاری القائات فضای سایبر بر زنان و دختران، محسوستر است و مطالعاتی که سابقاً در حوزههایی مانند تفاوت شدت تأثیرپذیری زنان در حوزه مد و لباس از فضای سایبر نسبت به تأثیرپذیری مردان صورت گرفته، مؤید همین گزاره است، اما بررسیهای تکمیلی خصوصاً نسبت به گروه سنی نوجوان این فرضیه را تقویت میکند که اثرگذاری فضای سایبر بر زنان و دختران، صرفاً محدود به الگوهای پوشش و آرایش نیست بلکه طیف گستردهای از موضوعات را دربرمیگیرد که از سبک زندگی، ظواهر اجتماعی، الگوی پوشش و لباس، تغذیه و نوع تفریحات گرفته تا لایههای عمیق و بنیادین انسانی مانند هویت، اعتقادات، جهانبینی و کیفیت اندیشهها را دربردارد. سراغ محمدعلی شکوهیانراد، پژوهشگر و نویسنده در حوزه مطالعات سایبرنتیک و پژوهشگر ارشد آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران رفتیم و با وی به گفتوگو نشستیم.
علتهای تأثیرپذیری بیشتر خانمها نسبت به آقایان از فضای سایبر چیست؟
مسلماً در این زمینه، فردی که صرفاً متخصص حوزه سایبرنتیک و فضای سایبر باشد، نمیتواند اظهارنظر کاملی داشته باشد و ضروری است از متخصصان حوزه مطالعات زنان، خصوصاً کسانی که مطالعات میدانی و مشاهدات مستقیم دارند، نظرخواهی شود، اما اگر از منظر سایبرنتیک پاسخ دهیم، مهمترین علت این است که، چون زنان نسبت به مردان، بُعد احساسی عمیقتری دارند، باعث میشود در فرایندهای کنترل محتوا و سناریوهای رسانهای که با اهداف خاص طراحی میشود، زودتر تحت تأثیر قرار گیرند و واکنش همراستا با آن محتوا را بروز دهند. بهعبارت دیگر تحریک احساسی زنان و دختران از طریق ارائه اطلاعات هدفمند و کانالیزه در موضوعات مختلف، سریعتر به نتیجه میرسد، البته این نکته، مطلق نیست بلکه نسبی و معمول است و استثنائاتی برای آن وجود دارد، همچنین غالباً زنان نسبت به موضوعاتی که با آن مواجه میشوند، ظرفیت بروز و ظهور بیشتری از حیث دغدغهمندی دارند که باعث میشود عاملیت بیشتری در راستای موضوع داشته باشند. برای مثال عموماً ابراز نگرانیهای مادر برای فرزندان، از ابراز نگرانیهای پدر بیشتر است. عموماً خانمی که معلم است، دغدغه بیشتری برای وضعیت تحصیلی دانشآموز نشان میدهد، نسبت به مردی که معلم است که این تمایز، ریشه در خلقت دو جنسیت مکمل زن و مرد دارد. مردها برای موضوعات بلندمدت، تمرکز بالاتری دارند و زنان برای موضوعات کوتاهمدت و این امر باعث میشود زنان در حوزه «واکنش سریع» نسبت به مردان بهتر عمل کنند. متولیان فضای سایبر با توجه به عقبه مطالعاتی که در حوزههای مختلف علوم انسانی و علوم زیستی روی جنسیت زن دارند، به این قبیل نکات ذاتی جنسیت زن و مرد واقف هستند و برای دریافت بازخورد مناسب اجتماعی در موضوعات مختلف، جریانسازیهای اطلاعاتی و عملیاتهای رسانهای را به دقت طراحی و سناریوهای چندوجهی ایجاد میکنند که بر حسب نوع و کیفیت موضوعات، بخش چشمگیری از آنها متوجه جامعه زنان و دختران است.
فرق نوع تأثیرپذیری مردان از فضای سایبر نسبت به زنان چیست؟
بخشی از زمینههای پاسخ به این پرسش، در پاسخ قبلی مطرح شد، اما به طور صریح، یکی از تفاوتها در بروز «شدت کشش جنسیتی» است. کشش، مفهومی است که درحوزه مطالعات اجتماعی اقتصاد و مدیریت اقتصادی جامعه مطرح میشود، به این معنا که رخدادهای اقتصادی از سوی جامعه با چه میزان و درجه از اختیار یا اجبار مواجه میشود؟ برای مثال اگر قیمت کالاهای غیرضروری افزایش یابد، بخشی از مشتریان از دایره خرید آن کالاها خارج میشوند، چون اختیار عدمخرید را بابت ضروری نبودن کالا دارند، بنابراین کالاهای نسبتاً غیرضروری، لوکس، تکنولوژیهای جدید و مواردی از این نوع «پرکشش» هستند و باید بتوانند توجهها را جلب کنند تا رونق بازار داشته باشند، اما کالاهای ضروری به رغم افزایش قیمت، کماکان از سوی جامعه پذیرش دارند، زیرا مجبور به خرید هستند و رونق بازار آنها بابت ضرورت آنهاست، نه جلب توجه به مؤلفههایی مانند کیفیت، جذابیت و خلاقیت. برای مثال قیمت حاملهای انرژی هر چه تعیین شود، جامعه به ناچار باید هزینه آن را تأمین کند، از این رو حاملهای انرژی، کالاهای «کمکشش» هستند. تدریجاً این مفهوم به حوزههای دیگر مطالعات اجتماعی وارد شد که یکی از آنها، ابعاد جامعهشناختی کابران فضای سایبر است که ذیل آن، کشش متأثر از جنسیت کاربر، بسیار مورد توجه است. منظور از «کشش جنسیتی کاربر» این است که صرف تمایز جنسیت کاربر (و نه سایر تفاوتها) کدام مطالب کمکشش و کدام مطالب پرکشش هستند؟ برای مثال، مردان عموماً نسبت به مطالب اقتصادی که اثر مستقیم بر شرایط معیشتی دارد، کمکشش هستند، چون جزو اولیات زندگی مردان است، بنابراین مردان در اولویت بروز واکنش قرار میگیرند، از این رو در طراحی سناریوهای ساخت یا تخریب اجتماعی از طریق اقتصاد (مانند فتنههای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸)، اکثر مطالب رسانه برای جنسیت مرد طراحی و منتشر میشود، اما عموماً در حوزههایی مثل سبک زندگی شامل الگوی پوشش، الگوهای تربیتی، الگوی روابط زوجین، بازیهای جدید خانگی، الگوهای آرایشی، الگوهای غذایی و موارد مشابه، زنان کمکششتر از مردان هستند و راحتتر تحت تأثیر قرار میگیرند، زیرا این مطالب به ذات خلقت آنها بازمیگردد و میل درونی دارند، پس تلاش کمتری لازم است تا زنان به این قبیل موضوعات توجه کنند، به همین دلیل است که برای ساخت یا تخریب اجتماعی از طریق موضوعات فوق، محتوا برای جنسیت زن تولید میشود (مانند فتنه۱۴۰۱)، پس در یک جمله، یکی از مهمترین دلایل تفاوت تأثیرپذیری زنان و مردان از فضای سایبر، به تفاوتهای ذاتی آنها در بعد جنسیت بازمیگردد که روابط آنها را با مسائل و موضوعات محیطی به صورت فطری و درونی تنظیم میکند و این مسئله، یک نکته بسیار مهم در حوزه موضوعی آثار متقابل زن و سایبرنتیک است.
طبق برخی پژوهشها، تأثیرپذیری خانمها از فضای سایبر میتواند موجب تحمیل فشار روانی زیادی به زنان و دختران شود و سلامت روان آنها را تحت تأثیر قرار دهد. این فرایند چگونه اتفاق میافتد؟
اصل فضای سایبر که «ایجاد، اشاعه و تثبیت جامعهسازی بر محوریت جریان اطلاعات» است، نه تنها منفی نیست، بلکه با روششناسی جامعهسازی دینی همسو است، زیرا مبنای جامعهسازی الهی، جریانسازی اطلاعات وحیانی در جوامع است که از سوی انبیا (ع) انجام شده است و امروز نیز بنیان اصلی شناخت توحیدی بر دو رکن کلام خداوند متعال در قرآن کریم و معارف اهلبیت علیهمالسلام (ثقلین) است، منتها تفاوت جدی و بنیادین روششناسی امروز فضای سایبر که تمدن لیبرال آن را بنا نهاده، در این است که نگاه دینی، قائل به قاعده تبیین راه حق و باطل در موضوعات مختلف است (قد تبین الرشد من الغی)، اما نگاه لیبرالیسم، یک جبر عمیق و گسترده در حوزه قدرت نرم رقم زده که اختیار انسان را در حوزه تفکر و تحلیل، سلب کرده است و افراد هر چقدر بیشتر کاربر فضای سایبر فعلی میشوند، دچار تخدیر ذهنی و شناختی بیشتری میشوند. این منفعلسازی کاربران، باعث انحراف فرد از اصول ذاتی و اساسی خلقت انسان میشود که هم در بعد منطقی و تحلیلی نمود دارد و هم در بعد عاطفی و احساسی، از این رو عموماً آثار منفی سبک فعلی فضای سایبر برای مردان در بعد تحلیلی و برای زنان در بعد حسی است. برای مثال معمولاً جامعه مردان، مخاطب اصلی آمارسازیهای رسانهای هستند و جامعه زنان، مخاطب اصلی تهییجهای چندرسانهای در موضوعات مختلف، از این رو صدمات روحی و روانی در زنانی که دائماً کاربر فضای سایبر هستند، بیشتر است. توجه شود که این گزاره به معنای امن بودن فضای سایبر از حیث روانی برای مردان نیست و خصوصاً در سنین کودکی و اوایل نوجوانی، هر دو جنسیت به شدت در معرض مخاطرات عاطفی، روحی، روانی و حتی اعتقادی قرار دارند، مگر آنکه جریانسازی محتوای فضای سایبر در راستای ارزشهای ملی و مذهبی و فرهنگ غنی ایرانی صورت پذیرد که نیازمند بسترسازی حقوقی، فناورانه و اجرایی است.
چگونه میتوان هم در فضای سایبر حضور داشت و هم از تأثیرات منفی آن اجتناب کرد؟ به بیان دیگر، شکلدهی فضای سایبر ما چگونه باید باشد؟
رأس تحقق این هدف مهم، شناخته شدن مفهوم حکمرانی سایبری و احاطه اصول، مؤلفهها و گزارههای آن بر فضای سایبر کشور است. امروز بر حسب مستندات، تمامی کشورهایی که قدرت بینالمللی هستند، در حوزه حکمرانی فضای سایبر، نظامات جامعی را طراحی و اجرا کردهاند که آغاز آن از سیاستگذاری این فضا بر اساس مؤلفههای بومی ملیشان است و امتداد به وضع قوانین جامع حکمرانی فضای سایبر منتج شده، اما متأسفانه این مهم همچنان در کشور ما معطل مانده، این در حالی است که امکان بهرهمندی فرصتمدارانه و به دور از آسیبها و تهدیدات این فضا بدون قانونمندی وجود ندارد. امروز شاهدیم در حالی که جمهوری اسلامی ایران در زمینههای مختلف امنیت مانند امنیت اجتماعی، امنیت قضایی، امنیت بهداشت و درمان و امنیت دفاعی از ردههای بالای جهانی برخوردار است، اما هنوز مفهوم امنیت رسانهای حتی به گفتمان تبدیل نشده است. منظور از امنیت رسانهای این است که مردم عزیزمان در ارتباط با هر بستر اطلاعاتی و ارتباطاتی داخلی و خارجی که در کشور فعالیت دارند، احساس نگرانی از نوع محتوا و آثار منفی آن نداشته باشند. آیا شما امروز نسبت به محتوای فضای سایبر کشور، آنقدر اطمینان دارید که با خیال راحت، فرزندتان را در این فضا آزاد بگذارید؟ اگر پاسخ شما منفی است، یعنی احساس عدمامنیت رسانهای دارید و این حس منفی، به حس مثبت تبدیل نمیشود، مگر آنکه فضای سایبر و رسانهها بر اساس الگوهای بومی فرهنگی، اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی کشور تنظیم و مدیریت شود.
با عنایت به نقش مهم زنان در جامعه و جایگاه محوری آنها در حوزه مادری، همسری و تأثیرپذیری سایر اعضای خانواده از زنان به ویژه در نقش مادری، اثرپذیری زنان از فضای سایبر و شبکههای اجتماعی میتواند بر سایر اعضای خانواده هم تأثیرگذار باشد و در فضای جامعه گسترش یابد. راهکار مدیریت این فضا چیست؟
آنچه عرض کردم، کلیات راهکار مدیریت فضای سایبر است، اما در خصوص اثرگذاری فضای سایبر بر نقشهای زنان- بهخصوص نقش مادری- بهصورت مطالعه شده و مستند تأکید میکنم که سالهای اخیر، مهمترین کانون توجه دشمن در تولید محتوای فضای سایبر، زنان و دختران است، زیرا به خوبی این قاعده مهم را میدانند که «جامعه فردا، همانی میشود که دختران امروز هستند». به عبارت دیگر مؤلفههای مختلف هویتی، شخصیتی و فرهنگی دختران امروز در هر جامعه، آیینه کیفی فردای آن جامعه است، از این رو تمرکز ویژه تمدن لیبرال برای تحمیل الگوی خاص و مشخصی از هویت و شخصیت به دختران و زنان از طریق فضای سایبر، دقیقاً به منظور دخالت مستقیم در جامعهسازی آن کشور است. اینکه در کشورهایی نظیر انگلیس و استرالیا، استفاده از شبکههای اجتماعی برای نوجوانان زیر ۱۶ سال با محدودیتهای بسیار جدی مواجه است یا کشورهای عضو اتحادیه اروپا از سالها قبل، قوانین ویژه محافظت از اندیشه، تفکر و هویت کودکان و نوجوانانشان را تصویب و اجرا کردهاند، به دلیل این نکته بسیار ویژه و بیبدیلی است که بیان شد. تمامی کشورها، خود را نسبت به سلامت روحی، روانی، فرهنگی، اعتقادی و علمی ملت خود، خصوصاً زنان و دخترانشان (در چارچوب نظام معرفتی خودشان) موظف میدانند و در این راستا عزم جدی دارند. یقیناً اگر این مهم، آنگونه که باید از سوی مسئولان امر جدی گرفته شود، شاهد حل بسیاری از مسائل امروزی خواهیم بود، زیرا بخش چشمگیری از آنها ریشه در ولنگاری فضای سایبر دارند که این ظرفیت عظیم از فرصتها را به مجموعهای از تهدیدات متعدد تبدیل کرده است. قطعاً نسل حاضر که پیشرو و حاضر در میدانهای مختلف است، این مهم را درک میکند و مطالبه این امر محققنشده را پرچمداری خواهد کرد.