خبرگزاری بسیج - اردبیل: در کوران التهاب انقلاب، قلب تپنده ایران، روستای کوچک نیارق نیز به خروش آمد. مردمانش، همگام با شهرهای انقلابی دیگر، فریاد آزادی سر دادند و با عشق به امام خمینی (ره)،سینه در برابر ظلم سپر کردند. روزها از پی هم میگذشت و نیارق هر روز شاهد جوشش خشم انقلابی مردم بود. کوچه و خیابانهایش، صحنه راهپیماییهای پرشور و شعارهای آتشین علیه طاغوت گشت. مردان و زنان، پیر و جوان، حتی کودکان، با حمل شعارنوشتهها و تصاویر امام (ره)، انزجار خود را از حکومت پهلوی به نمایش گذاشتند. مسجد روستا، کانون عشق و ایمان، پناهگاه مردم شد. در محافل عزاداری محرم، روحانی روستا، حجتالاسلام سید علی موسوی، با سخنان گرم و جانبخش خود، شرارههای انقلاب را در دلها شعلهورتر میکرد. روز بهروز، دامنه اعتراضات گستردهتر میشد. مردم، دیگر از تهدید و ارعاب مأموران ژاندارمری هراسی نداشتند. حتی حکومتنظامی و بازداشتهای مکرر ، عزم آنها را جدیتر میکرد. در این میان، جوانان غیور نیارق، نقش بسزایی در رهبری و هماهنگی حرکتهای انقلابی ایفا میکردند. آنان، با شجاعت تمام، در صف مقدم مبارزه قرار داشتند و مردم را به ایستادگی و مقاومت دعوت میکردند. عصر یکی از روزهای سرد زمستان، هجدهم دیماه ۱۳۵۷، حماسه نیارق به اوج خود رسید. مردم، با قلبی لبریز از عشق به وطن و ایمان به رهبر خود، راهپیمایی عظیمی را از مقابل مسجد روستا آغاز کردند.در این روز، روستاهای همجوار ، سوها و گرمه چشمه نیز به مردم نیارق پیوستند و سیل خروشان انقلاب را عظیمتر کردند. شعارهای کوبنده «ای مسلمانلار سیز الله تابع زور اولمایون» (ای مسلمانان، از خدا بترسید و تابع زورگویی نشوید) «شاه اوزی موزدور دور موزدورا موزدور اولمایون» (شاه خودش مزدور است، مزدور مزدور نشوید) «قولدور رضانین اوغلی گل چیخ گئد» (پسر رضا قلدر، بیرون بیا و برو) «الدن اله بیز اسلحه آللوق» (دست به دست هم اسلحه میگیریم)«قولدور رضانین اوغلون تختدن یئره ساللوق» (پسر رضا قلدر را از تخت به زیر میکشیم) فضای روستا را پر کرد. در پایان راهپیمایی، قطعنامهای تاریخی قرائت شد که در آن مردم، خروج شاه از ایران و برقراری حکومت اسلامی را خواستار شدند. اما، این پایان ماجرا نبود. وقتی مردم در حال بدرقه مهمانان خود بودند، ناگهان، گلولههای سرب، قلبهای بیگناه آنان را هدف قرارداد. مأموران ژاندارمری، با قساوت تمام، بهسوی مردم بیدفاع آتش گشودند. در این حمله وحشیانه، نازیلا سید رحیمی، ملک منظر واحدی، محمد و مطلب راستگو و سر اصلان خان محمدزاده، به خاک افتادند و با خون خود، نهال آزادی را در نیارق آبیاری کردند. اما، خون شهیدان، خاموش نشد. حماسه نیارق، الهامبخش مردم سراسر ایران شد و شعلههای انقلاب را فروزانتر کرد. یاد و خاطره شهدای نیارق، تا ابد در دلها زنده است. نام آنان، بر صفحات تاریخ این مرزوبوم، جاودانه خواهد ماند.
روحشان شاد و یادشان گرامی