حضور پرشور در راهپیمایی۲۲بهمن ضرب شستی دیگر به مستکبرین عالم نشان میدهد/محوریترین عوامل افزایش روزی، ایمان و تقوای الهی است/راهپیمایی ۲۲ بهمن یاوه گویان و منافقین را ناامید میکند
به گزارش خبرگزاری بسیج از البرز، متن خطبه حجت السلام والمسلمین رادمرد امام جمعه ماهدشت، مبنی بر ماه مبارک شعبان، دهه فجر و مسائل شهری و منطقهای، به شرح زیر است:
یکی از محوریترین عوامل افزایش روزی ایمان و تقوای الهی است، روزی هم مثلا تنها پول و ثروت نیست، ممکن است کسی مدیریتی داشته باشد، یک رزق او خوش روزی بودنش هست در مدیریت کارها خوب پیش میرود یا کسب و کار او خوب و مناسب است و نکته بعدی اعتماد به خدای متعال بود که او روزی میدهد و دل به مصلحت و حکمت او ببندیم و شاکر و صابر باشیم، اما، چون ایمان و تقوا را محکم کنیم که این عامل افزایش روزی را همیشه داشته باشیم، امیرالمومنین (ع) از قول پیامبر (ص) میفرماید: «إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى آنِیهِ فِى الْأَرْضِ فَأَحَبُّهَا إِلَى اللهِ تَعَالَى مَا صَفَا مِنْهَا وَ رَقَّ وَ صَلُبَ»؛ یک ظرفی در زمین هست که متعلق به خدا است که هر چه این ظرف باصفاتر و بیشائبهتر باشد و هر چه رقیقتر و نازکتر باشد و هر چه مستحکمتر و قرصتر باشد پیش خدای متعال محبوبتر است. این ظرف چیست؟ «وَ هِی الْقُلُوبُ»؛ آن دلهای ما بندگان است؛ ظرفی است متعلق به خدای متعال.
نقل کردند از مرحوم اراکی (ره) که کسی آمد پیش ایشان و گفت من را نصیحت کنید؛ ایشان فرمودند چه کارهای؟ گفت نجارم؛ فرمودند که برای دل خودت دری درست کردهای؟ این هاج و واج ماند؛ گفت نه.
فرمودند برو برای دل خودت یک در درست کن، چون اینجا خانهی خدا است؛ ظرفی است متعلق به خدا. دری درست کن که غیر خدا در آن وارد نشود.
حالا دلهای ما در که ندارد هیچ، پیکرهی درستی هم ندارد؛ همهچیز واردش میشود. غرض، این ظرف متعلق به خدا است. خب. معنای «مَا صَفَا مِنْهَا وَ رَقَّ وَ صَلُبَ» چیست؟ معنای [اینکه]باصفاتر باشد، یعنی در آن هیچ شائبهای وجود نداشته باشد، اصلاً لکهای روی آن ننشسته باشد یا رقیقتر باشد، نازکتر باشد، یا صلبتر باشد - یعنی محکمتر باشد بادوامتر باشد چیست؟ [حضرت]این را معنا میکند.
«فَأَمَّا مَا رَقَ مِنْهَا فَارَقُهُ عَلَى الْإِخْوَانِ»؛ نازکبودن آن به چه معنا است؟ [اینکه]نسبت به برادران مومن رقیق باشد، نازک باشد؛ درد آنها در او اثر بگذارد، رنج آنها او را برنجاند، خشنودی آنها او را خوشحال کند، محبت آنها در او نفوذ کند؛ معنایش این است، رقت قلب، رقّت در مقابل برادران است در مقابل مومنین است.
«وَ أَمَّا مَا صَلُبَ مِنْهَا فَقَوْلُ الرَّجُلِ فِى الْحَقِّ لَا یخَافُ فِى اللَّهِ لَوْمَه لَائِم»؛ امّا استحکامش به این معنا است که زود نشکند زود خُرد و خمیر نشود؛ علامتش این است معنایش این است که سخن حق را بگوید و از ملامت ملامتکنندگان نترسد آنچه میفهمد که حق است تشخیص میدهد حق است، تأثیر جو و فضا و فشار سیاسی و فشار اجتماعی و فشار عاطفی که گاهی فشار عاطفی از همهی اینها بالاتر است مانع نشود از اینکه انسان حق را بیان کند، محکم.
دل امام بزرگوارمان از این جور دلها بود؛ هیچچیزی مانع نمیشد از اینکه او آنچه را حق میداند بگوید و بر آن پای بفشرد.
امام صادق علیه السلام هم فرمودند: اَتقَی الناس مَن قالَ الحق فی ما لَهُ و علیه، پرهیزگارترین مردم آن کسی است که حق را بگوید؛ چه آن جایی که این حق بر او است یا برای او است.
«وَ أَمَّا مَا صَفَا مَا صَفَتْ مِنَ الذُّنُوب»؛ و صافبودن آن بیلکهبودن آن، بیشائبهبودن آن این است که گناه در آن نباشد.
گناه لکّه ایجاد میکند، گناه، این شفافیت و صفای دل را بتدریج از بین میبرد و دل تبدیل میشود به یک چیز مکدری، مثل آینهی زنگگرفتهای که نه نور را و نه تصویر را منعکس نمیکند.
ماه شعبان، ماه تمرین و تقویت ایمان و تقواست، یکی از بهترین اعمال روزه گرفتن است، شیخ طوسی از صفوان جمّال روایت کرده است که امام صادق علیه السّلام به من فرمود: کسانی را که پیرامون تو هستند، به روزه شعبان وادار کن. گفتم: فدایت شوم، مگر در فضیلت آن چیزی میبینی؟ فرمود: آری رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله هرگاه هلال شعبان را میدید، به منادی دستور میداد تا در مدینه از جانب پیامبر ندا کند: آگاه باشید، به درستی که شعبان ماه من است، خدا رحمت کند کسی را، که مرا در ماه من یاری کند، یعنی روه بدارد آن را. مرحوم محدث نوری در کتاب «کلمه طیّبه» خود روایتی از امام علی علیه السّلام در مورد ماه شعبان آورده که میفرماید: پرودگار آن را «شعبان» نامیده به خاطر انشعاب یافتن و پراکنده شدن خیرات در آن، همانا پروردگار شما در شعبان درهای حسنات را باز کرده، و خیراتش را به شما جلوه داد به قیمتی ارزان و کارهایی آسان، پس در مقام خرید برآیید... شاخههای خیراتش عبارت است از: نماز، روزه، زکات، امر به معروف، نهی از منکر، نیکی به پدر و مادر و خویشان و همسایگان، ایجاد صلح و صفا بین مردم، صدقه دادن به فقرا و مساکین.
حدیث جمعه::: قـالَ عَـلِىٌّ علیه السلام: ضمِنتُ لِسِتَّةٍ الجَنَّةَ، ... مِنْهُمْ رَجُلٌ خَرَجَ إلَى الجُمُعَةِ فَماتَ فَلَهُ الجَنَّةُ. براى شش گروه ضمانت بهشت میکنم، یکى از آنان کسى است که به قصد نماز جمعه از منزل خارج شده و در آن حال مرگ او فرا رسیده است. من لا یحضره الفقیه، جلد۱، صفحه۱۴۰
در جنگ اُحد مسلمانها پیروز شده بودند منتها غفلت یا خیانت یا دنیاطلبی و کوتهبینی یک عدّهی معدودی، همان پیروزی را تبدیل کرد به شکست.
قرآن ... میفرماید: وَ لَقَد صَدَقَکُمُ اللّهُ وَعدَه؛ خدا وعدهی خودش را با شما عمل کرد ــ ما وعده کرده بودیم که اگر در راه خدا جهاد کنید، شما را پیروز میکنیم؛ ما وعدهمان را عمل کردیم ــ اِذ تَحُسّونَهُم بِاِذنِه؛ شماها توانستید اینها را زیر فشار قرار بدهید و از پا دربیاورید باذناللّه؛ اوّلش توانستید.
خب پس اینجا خدا کار خودش را کرد؛ خدا وعدهای را که به شما داده بود عمل کرد، منتها بعد شما چه کار کردید؟ طبق روایات، پیامبر فرموده بود: «لا تَبرَحوا هذَا المَکانَ فَاِنّا لا نَزالُ غالِبینَ ما ثَبَتُّم فی مَکانِکُم».
تا وقتی ایستادهاید، شما پیروزید. وقتی که مشکل پیدا شد و میل به مال دنیا و غفلت از وظیفه و چشموهمچشمی در تکالب بر حطام دنیوی، بر احساس وظیفه و وجدان درونی و دینی فائق آمد، قضیّه بعکس شد: «حَتّی اِذا فَشِلتُم»؛ اوّل سست شدید، «وَ تَنازَعتُم فِی الاَمر»؛ به درگیری میان خودتان پرداختید، «و عَصَیتُم»؛ پُستتان را ترک کردید و آنجایی که به شما گفته بودند باشید و نگهبانی بدهید، محل را رها کردید؛ در نتیجه، قضیّه بعکس شد. اینجا باز خدای متعال به سنّتش عمل کرد، صَرَفَکُم عَنهُم، دست شما را از سر آنها کوتاه کرد، یعنی مغلوب شدید؛ این سنّت الهی است دیگر. آنجا سنّت الهی این بود که در مقابل دشمنهراسی بِایستید و پیش بروید؛ اینجا سنّت الهی این است که در مقابل میل به دنیا و دنیاطلبی و عافیتطلبی و کار نکردن و زحمت نکشیدن و دنبال طعمه گشتن و مانند اینها، خودتان را و دیگران را بدبخت کنید.
امّا دیدید که با این تسلیم شدن در مقابل خواستههای حقیر بشری، چه اتّفاقی افتاد! دندان پیامبر شکست؛ بدن مبارک آن حضرت مجروح شد؛ جبههی حق مغلوب شد؛ دشمن پیروز گردید و چقدر از بزرگان اسلام شهید شدند. ذلِکَ بِاَنَّ اللَّهَ لَم یَکُ مُغَیِّرًا نِعمَةً اَنعَمَها عَلی قَومٍ حَتّی یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم»؛ این، یک قانون است؛ مثل قانون جاذبه، مثل قوانین دیگر طبیعی و تاریخی. خدا نعمت را برنمیگرداند؛ ما هستیم که با رفتار خودمان، با عقبگرد خودمان، با سوء تدبیر خودمان دربارهی امور خویش، نعمت را برمیگردانیم.
گناه؛ عامل لغزش انسان در لحظات حسّاس و بزنگاهها
در جنگ اُحد، به خاطر کوتاهی و تقصیر جمعی از مسلمین، پیروزی اوّلیّه تبدیل به شکست شد، آن خسارت بزرگ را به جبههی حق وارد کردند.
در سورهی آلعمران، شاید ده دوازده آیه و یا بیشتر، راجع به همین قضیّهی شکست است.
چون مسلمانان از نظر روحی بشدّت متلاطم و ناآرام بودند و این شکست برایشان خیلی سنگین تمام شده بود، آیات قرآن، هم آرامششان میداد، هم هدایتشان میکرد و هم به آنها تفهیم مینمود که چه شد شما این شکست را متحمّل شدید و این حادثه از کجا آمد.
قرآن میگوید آن کسانی که موجب این حادثه شدند، اِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشَّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا؛ شیطان اینها را به کمک کارهایی که قبلاً کرده بودند، به لغزش وادار کرد. مشکل مالِ قبل بود؛ رفتارشان با خودشان رفتار خوبی نبوده، اثرش در جبهه، در آن منطقهی حسّاس، در آن پیچ حسّاس ظاهر میشود. اگر خطا بکنیم، اثرش را در لحظهی خطر در صف مقدّم فوراً میبینیم.
دل دادن به شهوات و هواهای نفسانی اثرش را اینطور جاها ظاهر میکند.
گناهان در زندگی انسان، علاوه بر این جنبهی معنوی، عدم موفقیتهایی را نیز به بار میآورند، یعنی گناهان قبلی، اثرش را در جبهه ظاهر میکند.
وقتی انسان مبتلا است به گناه، در یک نقطهی حسّاس و بزنگاه کم میآورد.
در جنگ اُحد، فراموش کردند چه مسئولیّت حسّاسی در اختیار آنها و بر عهدهی آنها است و جنگ پیروز را به جنگ مغلوب تبدیل کردند.
پس ببینید! گناهانی که انسان انجام میدهد، این تخلفهای گوناگون، این کارهایی که ناشی از شهوترانی و دنیاطلبی و طمعورزی و حرص ورزیدن به مال دنیا و چسبیدن به مقام دنیا و بخل نسبت به داراییهای موجود در دست آدمی و نیز حسد و حرص و غضب است، به طور قطعی دو اثر در وجود انسان میگذارد: یک اثر، معنوی است که روح را از روحانیّت میاندازد، از نورانیّت خارج میکند؛ اثر دیگر این است که در صحنهی مبارزات اجتماعی، آنجایی که حرکت زندگی احتیاج به پشتکار و مقاومت و نشان دادن اقتدار ارادهی انسان دارد، این گناهان گریبان انسان را میگیرد و اگر عامل دیگری نباشد که این ضعف را جبران کند، انسان را از پا درمیآورد.
ما وقتی روح را نساختیم، خودمان را محکم نکردیم، معلوم است؛ هر مماسّی روی آن اثر میگذارد؛ یکی، دو تا، سه تا، ناگهان میبینید که شکلش عوض شد؛ امّا وقتی که مثل فولاد آبدیده، محکم و استوار و بر مبنای تفکّر درست و منطق صحیح، هویّت دینی انسان شکل گرفت و هویّت انقلابی شکل گرفت، هر چه زمان بگذرد، این هویّت روشنتر، واضحتر، جذّابتر، مستحکمتر میشود.
شیطان و جنود و لشکر جنی و انسانی او در همین تلاش است که انسان را مبتلای به گناه کند، ریز هم وارد میشود.
از غفلتها بهره میبرد، انقلاب اسلامی آمد برای در این مملکت همیشه حرف از اسلام باشد، اگر فاصله گرفتیم، اگر اسلام را در بازار و سینما و برخی مکانها نمیبینیم، اگر اسلام را در رفتارها و گفتارهای میان انسانها نمیبینیم، اگر اسلام را در خانوادهها مشاهده نمیکنیم، شاید بخاطر تلاش شیطان است که نه شاید، حتما همین است، اگر ما دنبال توسعهای هستیم، دنبال پیشرفت کشور یا منطقهای هستیم نه به خاطر دنیا است که مال و ثروتمان را زیاد کنیم، اگر آن توسعه و پیشرفت ما را از اسلام و آموزههای اسلامی دور کرد، چه فایدهای دارد، آن پیشرفت، ما رفاه را میخواهیم، اما رفاهی که اسلام را از ما نگیرد.
اگر نظام ما بر محور توسعه سینما و صنعت سینما حرف میزند، نه صنعت مبتذل غربی است، که الان متاسفانه دیده میشود، وزارت ارشاد اسلامی نامی از اسلام دارد، اما دارد خودش را تهی از اسلام میکند، ما به عملها کار داریم، جشنواره فجر ما یک نمونه است که در هر دورهای رودیکرد و سیاستها آنها را روشن میکند، سلیبریتیهای ما هم شدن برخی شان، عامل دشمن، عامل شیطان، حالا یا غفلتا یا عامدا، واقعا توی بازیگر نمیدانی با رفتارت چه بلایی بر سر فرهنگ ایران و ایرانی میآوری؟! توی بازیگری که میآیی در روی سن دست میدهی با یک مرد نامحرم، چه بلایی بر سر فرهنگ دینی میآوری؟!
البته که متاسفانه در برخی خانوادهها این ارتباطها عادی شده است بین افراد نامحرم فامیل! خب، این همان ابتلای به گناه است که شیطان زمینه سازی کرده و برخی مفلوکان غرب زده، این رفتارها را نشانه شخصیت تلقی و تئوریزه میکنند، این فرد و افراد این چنین دیگر در میدان دفاع از حق نیستند، اگر مسئولیتی بگیرد همچو فردی، خطر بزرگی برای جامعه رقم میخورد، چون او در بزنگاههای دفاع از حق نیست و هزینه با حق بودن را نمیپردازد و حتی مانع دفاع از حق هم میشود، او از مقابله با مستکبرین میترسد با یک تهدید و تحریم پا پس میکشد.
اگر دنیای او به خطر بیفتد، او هراسان و خطرساز برای حق میشود، اگر همچو افرادی نفوذ کنند، ممکن است بازار ارز را هم مثلا به نفع خودشان بالا ببرند تا سایر مردم را و نظام را وادار به مذاکرهی پر از خسارت با مستکبرین کنند، فشار خود تحریمی را برخی در داخل کشور ایجاد کنند نه از سوی دشمن، بخاطر این موضوع که مردم را به این باور برسانند، دیگر بس است، بذارید هر چه میخواهد بشود! سوریه هم شدیم خوب است!
اینها تدابیر شیطان است، اینها تدابیر لشکر شیطان است که الان از حلقوم آمریکا و اسرائیل و برخی افراد خودفروخته و بی غیرت داخلی مطرح میشود، آحاد مردم وظیفه دارند، هر کسی دوست دار انقلاب است، حقایق را برای نوجوانان و جوانان بیان کنند، منطق مستحکم و عقلانی و قرآنی انقلاب اسلامی را تبیین کند، خدای متعال به همهی م توفیق بندگی و ثبات قدم در مسیر حق عنایت بفرماید.
خب الحمدلله در دهه فجر امسال اتفاقات خوبی در حوزه توسعه و عمران شهری و زیبا سازی شهری و فضاسازیها رخ داده که جا دارد از شهردار و معاونین تقدیر و تشکر کنم و همچنین از حمایت و پشتیبانیهای عبداللهی استاندار البرز که اخیرا هم که خدمت استاندار رسیدیم هم برای تشکر از حمایتها و کمکهای ایشان، اولویتهای شهر ماهدشت هم بیان شد که ان شاءالله، این تلاشها ادامه پیداکند، ماهدشت مشکلات فراوانی دارد که با همت مسئولین و حمایت مردم و انسجام مردم، ان شاءالله محقق خواهد شد، از صداوسیمای استان البرز هم مطالبه داریم، ماهدشت را ویژه ببیند و در پرداختن به ظرفیتها و مطالبات مردم تلاش بیشتری داشته باشد، ضمن قدرشناسی از مدیرکل صدا و سیمای استان البرز، عزیزان از راهپیمایی روز ۲۲ بهمن فراموش نکنند تا ان شاءالله مردم عزیز ایران ضرب شستی دیگر به مستکبرین عالم نشان دهند، یاوه گویان و مغرضان و منافقین را ناامید کنند.