
به گزارش خبرگزاری بسیج مازندران، امسال به دلیل شروع ماه مبارک رمضان از نیمه هاي اسفندماه، زودتر از سال هاي گذشته شاهد حضور کاروان هاي راهیان نور در مناطق عملياتي جنوب کشور هستیم و در این بین حضور کاروان هاي دانشجویی بیش از هر قشری به چشم می آید.
دانشجوياني که با ظاهر ها، سلیقه ها و تفکرات مختلف در این یادمان ها حضور پیدا می کنند تا بگویند با هر عقیده و نقدی اما پای ایران و آرمان هایش ایستادهاند.
در این بین با حضور در یادمان های شهدای طلائیه و فتح المبین با تعدادی از دانشجویان خواهر دانشگاه های استان مازندران گفت و گویی داشتهایم.
یکی از دانشجویان از حس و حال خوب این سفر میگوید و ادامه میدهد: شاید هرکسی فرصت تجربه کردن این سفر را نداشته باشد، هر آدمی با هرعقیده و سبکی فقط یکبار به اینجا بیاید، حتما دلتنگ اینجا میشود.
دانشجوی دیگری که از دانشگاه علامه محدث نوری برای اولین راهی این سفر معنوی شده است، هدف از آمدنش را درک کردن ارزشها و مفهوم امنیتی میداند که در سایه رزمندگان و شهدا برای ایران به ارمغان آمده است.
این دانشجوی دانشگاه علامه محدث نوری تاکید میکند: آنچیزی که میشنویم با آنچیزی که در اینجا میبینیم و درک میکنیم بسیار متفاوت است و من پیشنهاد میکنم که همه جوانان، حتما برای یکبار هم شده، به اینجا سفر کنند و برایشان عیان شود که در طی هشت سال دفاع مقدس رزمندگان ما چه سختیهایی را برای امنیت ما متحمل شدند.
دانشجوی دیگری هم پرده از سخن برمیدارد و میگوید: کاروان راهیان نور در هرسال برگزار میشود و همیشه یک شبهه وجود دارد که به جای اینکه این سفر را تجربه کنید بمانید در خانه و صوتهای راویان را گوش کنید یا تصاویر آن را ببینید، اما وقتی که به این مناطق سفر میکنی و از دنیا و شلوغیهای شهر فاصله میگیری، خودتی و خدای خودت و حس رابطه دلی بیشتر برقرار میشود و شناخت و معرفت بیشتر اتفاق میافتد و این قابل مقایسه نیست.
این دانشجو از یادمان فتح المبین نام میبرد و ادامه میدهد: از فتحالمبین امید را یاد گرفتم، اینکه در بدترین شرایط هم، روزنهای وجود دارد و خدا همیشه حواسش هست و ما در پناه خداییم.
اینجا هرکسی برای خودش دنیایی دارد، این جمله را میتوان با شنیدن صحبتهای دانشجوی دهه هشتادی پی برد که میگفت برای بار اول نوجوان بودم که به سفر راهیان نور آمدم در واقع برای شوخی و تفریح آمده بودم ولی وقتی در خاک اینجا قدم گذاشتم و در هوای اینجا نفس کشیدم، زندگی واقعی را پیدا کردم، خدا را شناختم و با مفهوم واقعی شهید آشنا شدم.
او برای دومین بار هم راهی سفر معنوی راهیان نور شده بود اما با داستانی جالبتر که خودش اینگونه میگوید: سال اول دانشجویی هم توفیق پیدا کردم و آمدم، اینکه میگویم توفیق به این دلیل است که یک شب قبل حرکت با ناامیدی با مسئول کاروان تماس گرفتم که گفتند امکان حضور نیست و جا نداریم دقیقا دو ساعت بعد تماس گرفتند که من میتوانم به این سفر بروم که باخوشحالی وسایلم را جمع کردم. در این سفر وقتی به اروند رسیدیم، قرار بر این بود که قرعه کشی سفر کربلا را انجام بدهند، آنجا بود که نگاه امام حسین علیه السلام بر دلم را احساس کردم و قرعه بنام من افتاد.
این دانشجویی که با ذوق تمام از تجربههای سفرش میگوید، ادامه میدهد: دفعه اولی که آمدم خدا را پیدا کردم، دفعه دوم هم امام حسین علیه السلام مرا طلبید و الان هم بار سومی است که آمدم و این را برای خودم تکلیف میدانم و هیچ وقت برایم تکراری نمیشود و هربار ایثارگری شهدا و خونهای پاکی که اینجا در راه وطن ریخته شده، در من اثر متفاوت و شدیدتری میگذارد، امیدوارم بتوانم در این راه ثابت قدم باشم و توفیق داشته باشم که در سالهای بعد هم شرکت کنم.