خبرگزاری بسیج، رقیه غلامی؛ این روزها که صدای ترقه می آید یاد صحبت های مادربزرگم می افتم وقتی که سوال کردم زمان شما هم آتش بازی چهارشنبه سوری بود، انگار او را به سال های دور برده باشی سر صحبتش گل کرد.
مادربزرگ گفت: آتش بازی نه رسم ما نبود بلکه افروختن آتش برای سوزاندن رخوت و چرک و کهنگی بود تا برای سال نو تازه و نو نوار وارد شویم و کینه ها را دور بیاندازیم.
با همان آه حسرتی که گویی دل بزرگ و مهربانش را به درد آورد، ادامه داد: شب آخرین چهارشنبه سال زنان روستایی جارو و کوزه جدید می خریدند و ترکه کوچکی برای اندازه گیری شیر خمره کره گیری از درختان جدا کرده و از دشت گون می چیدند و به خانه می آوردند.
عصر که می شد آتشی جلوی خانه برمی افروختند و گون هایی که روی روزنه خانه ها به عنوان درپوش می گذاشتند و جاروهای کهنه را در آن می افکندند تا بسوزد به یمن اینکه همه کهنگی و درد و غم و اندوه از خانه رخت بر بندد.
پارچه و خلعت، نقل و نخودچی و کشمش و گردو و هر آنچه در صندوقچه خانه داشتند بیرون می آوردند و با سبزه ای که از چند روز پیش آماده کرده بودند دور کرسی می نشستند و جشن و شادی می کردند به نوعروسان و دختران هدیه می بردند.
مادربزرگ که چشمانش به اشک نشسته بود، ادامه داد: صبح چهارشنبه هم کوزه کهنه را سر چشمه به یمن شکستن هرچه بدی و زشتی و غم می شکستند و کوره جدید را از چشمه پر می کردند و با آب آن خمیر کرده و چای درست می کردند و با خمیر آماده نان می پختند.
با جاروی جدید هم گل سفید را به عنوان لعابی در تشت درست کرده و خانه را با آن دوباره از نو سفید می کردند و به این ترتیب خانه را از هر نظر آماده عید و پذیرایی از مهمان می کردند.
مادریزرگ که صحبتش به اینجا رسید، افزود: آن روزها مانند امروز رفاه نبود و توقع هم نبود و البته این کارهای عجیب و غریب هم نبود که جوانان خودشان را با آتش حماقت خود بسوزانند، جوانان آن روز با هر آنچه داشتند شادی و نشاط می کردند و به رسم چهارشنبه آخر سال شال از روزنه خانه ها آویزان می کردند و صاحب خانه هم کمی آجیل و یک جفت جوراب به آن می بست.
مادبزرگ آه کشید و گفت: افسوس نه از آن رسم ها اثری مانده و نه از آن مهربانی ها، و شهرها هم درگیر فرهنگ اجنبی شده ک جز دردسر و نگرانی و تلخی برای خانواده ها ندارد.
با خودم که فکر می کنم می بینم به راستی که مادبزرگ حق داشته است از آتش بازی امروز چهارشنبه سوری به عنوان آتش حماقت نام ببرد چراکه سالانه هزاران نفر در اثر صدمات این آتش بازی ها آسیب دیده، نقص عضو شده و یا جان خود را از دست داده و خانواده های خود را داغدار می کنند و تاکنون نیز درباره خطرات آن هرچه گفته شده چندان که باید اثری دیده نشده است.