طوفان سرخ حماسه برای دفاع از وطن
به گزارش خبرگزاری بسیج لرستان، یادداشت-یاسر نظری چگنی-دنیای امروز در جنگ میان روشنی و تاریکی، حق و باطل گرفتار مانده است،کشور من دهه هاست که قربانی پلیدی افکار و اندیشه های غیرانسانی حیوان صفتانی بی رحم شده که در تلاش هستند برای همیشه تاریکی را بر این آب و خاک حاکم بگردانند.
می دانم خیلی ها مترصد فرصتی هستند تا پهلوان شهید مظفر جمشیدی را بیشتر به مردم معرفی کنند اما من دلم راضی نشد تا به عنوان یک هم تبار و هم خون سهمی در معرفی این جوان با غیرت نداشته باشم، این شهید به لحاظ کلاسیک و سازمانی یک نظامی نبود او یک بسیجی عاشق بود که به ندای استمداد کمک نیروی‌های مسلح بدون هیچگونه درنگی لبیک گفت و با در معرض خطر قرار گرفتن تا آخرین لحظه برای انجام مأموریت خود تلاش کرد به گونه ای که اگر شاید چند دقیقه زودتر مأموریت خود را رها می کرد اکنون در میان ما و کنار خانواده اش بود.
وجود چنین جوانان متعصب،شجاع و باغیرت برای دیار چگنی و استان لرستان تحصیل حاصل است اما نیاز است تا این اسطوره های وطن پرست و ناموس پرست را بیشتر معرفی کنیم تا قدر شهدای خود را بدانیم و در ادامه راه آنها کوتاهی نکنیم.
شهید والامقام مظفر جمشیدی امروز یک اسم رمز است برای بازخوانی مردی و از خودگذشتگی تا همزمان نقش و تصویر آن در دنیای پر از ظلم و نامردی بازنگری گردد.
صفر تا صد این روایت و نوشته افسانه نیست،واقعیتی است اما پنهان که می بایست روایت مردی و از خودگذشتگی شهید مظفر جمشیدی را سالها بعد«به لحاظ امنیتی»برای مردمان بیان نمود تا برای خوانندگان هیچ نکته موهوم و نامشخصی وجود نداشته باشد.
شهید والامقام جمشیدی در میان طوفان جنگی ناجوانمردانه از حریم مقدس وطن دفاع کرد و تا آخرین لحظه شهادت و در حالی که پهباد رژیم منحوس صهیونیستی را بالای سر خود می دید هرگز خللی در روح بلند و جوهره مردانگیش وارد نشد و با یک غیرت عشایر گونه مأموریت خود را رها نکرد.
قصه غیرت و مردانگی فرزندان دیار دهستان سراب نای کش در شهرستان چگنی،قصه امروز نیست، فرزندان ناموس پرست این دیار چندین دهه است که برای دفاع از این مرز و بوم جان خود را تقدیم کرده،آری شهید مظفر جمشیدی نسل جوانان شهیدی همچون،علی فتح الهی و صیدکریم فتح الهی هاست که به تأسی از سیدالشهداء و مولای بی سر خود،برای دفاع از شرف و ناموس با بدن های تکه تکه به دیدار مولایشان رفتند.
چه کسی می داند توصیف کند حال این شهید والا مقام زمانی که گوش دادن به ندای درونش،معامله بر سر جان و جوانی و تنها گذاشتن فرزندانش است،آری اولویت ها در این لحظه سخت در ذهن تداعی می شود و تغییر اولویت های زندگی فقط از عهده کسی برمی آید که به خدای خود نزدیک تر از بقیه است،وصف آن لحظه که میدانی دیگر بازگشتی در این رفتنت نیست در توان هیچ کس نیست،دل شیر می خواهد قدم گذاشتن در مسیری که آگاهانه می دانی پایانش شهادت است.
