۱۴ / مرداد / ۱۴۰۴ - 05 August 2025
17:53
کد خبر : 9701728
۱۱:۱۱

۱۴۰۴/۰۵/۱۲

یوزارسیف خانواده و مدافع سربلند میهن در روز عید غدیر آسمانی شد

زنجان - سرباز سرافراز ولایت، شهید حمید طوماری، در روز عید غدیر در اوج مظلومیت آسمانی شد.

یوزارسیف خانواده و مدافع سربلند میهن در روز عید غدیر آسمانی شد

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج زنجان، به همت معاونت روابط عمومی سپاه انصارالمهدی (عج) استان زنجان، جمعی از اصحاب رسانه زنجان، با حضور سرهنگ سهندی، جانشین فرمانده سپاه انصارالمهدی (عج) استان زنجان، با خانواده شهید حمید طوماری، از شهدای ۱۲ روزه جنگ تحمیلی علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی، دیدار و گفتگو کردند.

این دیدار صمیمانه با هدف تجلیل از مقام شامخ شهدای جبهه مقاومت برگزار شد.

یوزارسیف خانواده و مدافع سربلند میهن در روز عید غدیر آسمانی شد

روایت پدر شهید:

پدر شهید، حمید را نه تنها فرزند، بلکه تکیه‌گاه و ستون خانواده توصیف کرد و گفت: حمید در کمال ادب، مسئولیت‌پذیری و اخلاص زیست و وجودش مایه آرامش ما بود. او در انجام امور منزل همیشه پیش‌قدم بود.


پدر، خاطره‌ای از سفر کربلا با حمید را با بغض بیان کرد و گفت؛ در بین‌الحرمین، عکسی یادگاری با حمید انداختم. هنگام بازگشت، بند ساک دستی‌ام پاره شد و وسایل بیرون ریخت. حمید به من گفت: بابا، سوغاتی مهم نیست؛ اگر گم یا خراب شوند، دوباره می‌خریم. اما مواظب این عکس باش و آن را خوب نگه دار. همان عکس؛ عکس مراسم ترحیمش شد؛ گویی خود را برای این روزها آماده کرده بود.

پدر با افتخار افزود: من و سه فرزند دیگرم نیز آماده‌ایم تا راه حمید را ادامه دهیم و در راه اسلام، ولایت و دفاع از نظام، شهید شویم.

یوزارسیف خانواده و مدافع سربلند میهن در روز عید غدیر آسمانی شد

روایت مادر شهید:

مادر شهید، با چشمانی اشکبار، حمید را مایه آرامش خانه معرفی کرد و گفت: حمید با نگاهش همه چیز را از چشمانمان می‌خواند. پس از بازگشت از مأموریت، بلافاصله مشغول کارهای خانه می‌شد و در خرید، نظافت و کمک به خانواده، با وجود مشغله‌های فراوان، همیشه پیش‌قدم بود. به دلیل محبت بی‌دریغش، او را یوزارسیف صدا می‌کردیم.حمید به کوچکترین جزئیات امور خانه توجه داشت و برای خانواده حرمت قائل بود؛ هر کاری که او انجام می‌داد، از عهده چند نفر برنمی‌آمد.

مادر ادامه داد: حمید همواره از من می‌خواست برای شهادتش دعا کنم و می‌گفت: مادر، اگر روزی خبر شهادت من را آوردند، گریه نکن. ما باید مدافع نظام و آرمان‌های آن باشیم.

مادر می‌گوید: حمید هیچ‌گاه به تنهایی سفر نمی‌رفت و همیشه همراه خانواده بود. اگر برای فرزندانش سوغاتی می‌خرید، برای فرزند خواهرش نیز تهیه می‌کرد. یک بار که برای مأموریت به مشهد رفته بود، با من تماس گرفت و گفت: مامان، ببخشید که نتوانستم شما را با خودم بیا گفتم: عیبی ندارد پسرم، همیشه که نمی‌شود ما را با خود ببری. اما دل حمید آرام نگرفت و بلافاصله پس از اتمام مأموریت، ما را نیز به پابوسی امام رضا (ع) برد و گفت: مامان، دلم نیامد شما در خانه بمانید.

مادر با بغض افزود: حمید فرزندی بود که شهید گونه زندگی کرد و شهید از دنیا رفت. تمامی سربازان او دل‌شکسته و داغدارند؛ گویی با رفتن حمید، تکیه‌گاهی را از دست داده‌اند. تمام دوستان و آشنایان تنها از خوبی‌های حمید می‌گویند. مهربانیش زبانزد همه بود.

مادر در پایان گفت: حمید یک فرزند تو راهی داره که به زودی به دنیا میاد. همسرش حال مساعدی ندارد و هنوز در شوک فقدان حمید به سر می‌بره و نمی‌تونه این واقعیت را بپذیره. حمید به خواب یکی از اعضای خانواده  اومده و گفته ،به مامان بگویید گریه نکند، من رفتم، اما یک حمید دیگر، جای من را خواهد گرفت.

از این شهید بزرگوار، سه فرزند پسر به نام‌های امیرحسین ۹ ساله، محمد یزدان ۷ ساله و فرزند سوم که هنوز متولد نشده، به یادگار مانده است؛ کودکی که دیگر نمی‌تواند آغوش گرم پدرش را تجربه کند.فرزندی که با خاطره‌ پدری قهرمانبزرگ‌می‌شود که برای امنیت و آرامش وطن جانشین را فدا کرد. 

شهید حمید طوماری، متولد سال ۱۳۶۶ در زنجان، از جوانان مؤمن، متعهد و ولایت‌مدار بود که در جنگ ۱۲ روزه علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی، در روز عید غدیر ، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

روحش شاد و راهش پر رهرو


فاطمه عسگری 


گزارش خطا
ارسال نظرات شما
x

عضو کانال روبیکا ما شوید