نویسنده: سید کمال حیران

آقای نقویان و زمینه یک برداشت نابجا!

ما افتخار می‌کنیم در راس نظام اسلامی‌مان، فقیهی جامع‌الشرایط قرار دارد که از یک‌سو با تمام توان دربرابر توطئه‌های مستقیم و غیرمستقیم دشمنان جامعه اسلامی می‌ایستد و از سوی دیگر، اجازه نادیده‌گرفته‌شدن تعالیم دینی ولو با هدف تقویت نظام را نمی‌دهد؛ کاش این ماجرای تکان‌دهنده را به نقل از سردار بزرگ سپاه اسلام بازگو می‌کردید که ...
کد خبر: ۸۵۰۷۹۷۱
|
۱۵ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۴
خبرگزاری بسیج؛ همسر مکرمه مرحوم آيت الله خاتمی پس از چندین روز بستری شدن در بیمارستان، رخ در نقاب خاک کشید و علاقه‌مندان به امام جمعه فقید دیارمان را متاثر ساخت؛ به ویژه این‌که در این اواخر نمونه‌هایی کم‌تر گفته شده از عشق و ارادت این بانوی بزرگوار به رهبر معظم انقلاب بازگو شده و در سایه آن، رابطه عاشقانه آیت‌الله خاتمی و حضرت آيت‌الله خامنه‌ای در دوران ریاست‌جمهوری معظم‌له هم بار دیگر برای اذهان جامعه تداعی گردیده بود.

 

خوشبختانه مردم اردکان نیز حق تکریم آن بانوی پرهیزگار را با حضور باشکوه در مراسم ترحیم ایشان به جای آوردند. حجت‌الاسلام نقویان هم به عنوان سخنران مراسم، با برشمردن گوشه‌هایی از فضایل همسر آيت‌الله خاتمی و مراتب عشق وی به قرآن و دعاهای اهل‌بیت(ع) و زحمات آن بانوی مکرمه در منزل، حاضران را با شخصیت ایشان آشناتر ساخت.

 

در این میان، برخی گفته‌های سخنران محترم جای تامل داشت؛ به ویژه سخنانی که با توجه به برخی قرائن، می‌توانست عده‌ای را به برداشت‌های اشتباه بیندازد؛ برداشت‌هایی که شاید جناب سخنران هم خود چندان متوجه آن نبوده است.

 

از جمله ایشان با تمجید سنگین از رئیس دولت اصلاحات، در بین سخنان خود با استناد به تعبیر «زهر باید خورد و انگارید قند» اشار‌اتی مبهم به فضیلت و دشواری تحمل سختی‌ها و پای‌بندی به سکوت کرد و در بخش‌های پایانی،‌ از ماجرای اذن علی(ع) به ابوموسی اشعری برای عیادتش - علیرغم آن همه خون دل دادن وی به حضرت- گفت و ... .

 

این نکته با توجه به فضای مجلس و لحن کلام سخنران در تمجید از رئیس دولت اصلاحات از یکسو و ماجرای اذن نیافتن وی برای عیادت از رهبری، می‌توانست برای برخی شبهه‌ انگیز باشد و ای کاش سخنران محترم یا از بیان چنین موضوعی پرهیز می‌کرد و یا دست‌کم توضیحاتی تکمیلی هم به مخاطبان ارائه می‌کرد.

 

ای کاش سخنران محترم همان‌گونه که به فضیلت عیادت و ماجرای رخصت یافتن ابوموسی اشعری برای عیادت از علی(ع) اشاره می‌کرد، درباره واکنش پرنکته حضرت زهرا(س) به درخواست خلیفه وقت و همراه دیگرش برای عیادت از آن بانوی مظلومه هم توضیحاتی ارائه می‌کرد.

 

ای کاش سخنران محترم درباره اهمیت حفظ نظام اسلامی و مجازات سنگین بغی برضد حاکم اسلامی هم نکاتی بیان می‌کرد؛ کاش درباره قاطعیت امام امت(ره) در دفاع از نظام اسلامی نیز سخن می‌گفت؛ کاش توضیح می‌داد که امام(ره) در راه دفاع از نظام اسلامی حتی حاصل عمر خود، قائم مقام وقت رهبری، ‌را بدون هیچ ملاحظه‌ای عزل کرد؛ کاش کمی درباره مجازات تضعیف حکومت اسلامی بر طبق آموزه‌های علی(ع) هم توضیح می‌داد.

 

ای کاش سخنران به این نکته هم اشاره می‌کرد که رهبری از چنان روح بزرگی برخوردار است که علیرغم آن‌همه جفای مرحوم منتظری، هنگام درگذشت وی آن پیام سراسر محبت و بزرگی را صادر کردند و دوست و دشمن را مبهوت شرح صدر و نفس مسیحایی خویش نمودند.

 

ما افتخار می‌کنیم در رأس نظام اسلامی‌مان، فقیهی جامع‌الشرایط قرار دارد که از یک‌سو با تمام توان دربرابر توطئه‌های مستقیم و غیرمستقیم دشمنان جامعه اسلامی می‌ایستد و از سوی دیگر، اجازه نادیده‌گرفته‌شدن تعالیم دینی ولو با هدف تقویت نظام را نمی‌دهد؛ کاش ماجرای تکان‌دهنده ذیل را به نقل از سردار بزرگ سپاه اسلام بازگو می‌کردید تا بیش از پیش به این واقعیت پی ببریم که رهبرمان در گفتار و رفتار خود به چیزی جز مصلحت اسلام و امت اسلامی نمی‌اندیشد؛ هرچند برای برخی «سطحی‌نگران» هضم برخی تصمیم‌های ایشان دشوار باشد:

 

«سالها به دنبال یکی از اشرار بزرگ سیستان و بلوچستان بودیم. این شرور هم در مسأله قاچاق مواد مخدر فعالیت زیادی داشت و هم تعداد زیادی از پاسداران را به شهادت رسانده بود.

 

بالاخره توانستیم با روشهای پیچیده اطلاعاتی او را به منطقه خاصی برای مذاکره دعوت کنیم.

پس از ورود او و همراهانش به آن جا دستگیرشان کردیم و به زندان انداختیم. خیلی خوشحال بودیم. او کسی بود که می توانست حکم قضایی اش مثلاً پنجاه بار اعدام باشد.

 

در جلسه ای که خدمت مقام معظم رهبری رسیده بودیم، این مسأله را مطرح کردم و خبر دستگیری و شرح ما وقع را به ایشان گفتم و منتظر عکس العمل مثبت و خوشحالی ایشان بودم.

 

رهبر معظم انقلاب بلافاصله فرمودند:«همین الآن بگویید آزادش کنند!»

 

من بدون چون و چرا زنگ زدم و بلافاصله با تعجب بسیار زیاد پرسیدم: آقا! چرا؟ من اصلا متوجه نمی شوم که چرا باید این کار را می کردم؟ چرا دستور دادید آزادش کنیم؟

 

رهبری گفتند: مگر نمی گویی دعوتش کردیم؟ «دستور اسلام» است که اگر از کسی دعوت می کنی و مهمان توست، حتی اگر قاتل پدرت هم باشد حق نداری او را آزار دهی.

 

من بعد از این جمله خشکم زد و البته ایشان فرمودند:«حتماً دستگیرش کنید» چندی بعد ما هم در یک عملیات سخت دیگر دستگیرش کردیم.»

 

سخن در این باره بسیار است و مجال اندک. ای کاش بیاموزیم اگر شبهه‌ای را نمی‌زداییم، با بیان سخنان دوپهلو بی‌هیچ توضیح و تفسیری، به ویژه در مراسم خاص شبهه‌ای به شبهات بی‌مورد نیفزاییم.

 


ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار