لوک خیلی زود با کلئوفار (یک دختر مومیایی شده) و رسوس نگاتیو (پسر خون آشام همسایه بغلی) دوست شد و فهمید که خانم و آقای واتسون (پدر و مادرش) هرگز نمیتوانند با کابوس ترسشان از همسایهها کنار بیایند. پس تصمیم گرفت به کمک کتاب قدیمی افسانه خیابان جیغ نوشته اسکیپ استون، ۶ یادگاری را که از پدران بنیانگذار به جا مانده بود، پیدا کند. چون فقط با کنار هم گذاشتن قدرت این یادگارها میتواند در خروجی خیابان جیغ را باز کند و پدر و مادرش را به خانه ببرد.
هنگامی که لوک و دوستانش به هدف خود رسیدند، خانم و اقای واتسون متوجه شدند که لوک در شهر جدید خوشحالتر است و تصمیم گرفتند در خیابان جیغ بمانند. اما دروازهای که باز شده بود، مشکلساز شد و لوک و دوستانش ناچار بودند برای محافظت از خیابان جیغ، تمام یادگارها را به صاحبان اصلیشان برگردانند تا دروازه دوباره بسته شود.
«معمای بچه عوضی» عنوان دوازدهمین و «آتش اژدها»، سیزدهمین جلد از مجموعه «خیابان جیغ»، نوشته تامی دونباواند است که به تازگی با ترجمه سرور کتبی و از سوی انتشارات پیدایش در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.