سرهنگ عبدالرضا زنگنه در یکی از نشست ها به ذکر خاطره ای از کمک های مردمی در دوران جنگ پرداخت و گفت: بچه های مدرسه اغلب برای رزمنده ها نامه می نوشتند و بدون الصاق تمبر به صندوق پست می انداختند و اداره پست هم نامه ها را صلواتی به جبهه ها ارسال می کرد. در یکی از نامه هایی که به دست یک رزمنده رسیده بود، نوجوانی نوشته بود: برادر رزمنده سلام؛ من یک دانش آموز دبستانی هستم، خانم معلم ما گفته : برای کمک به رزمنده ها هر یک از دانش آموزان یک کمپوت به مدرسه بیاورد. خانواده ما خیلی ضعیف است من با مادرم به مغازه رفتم تا کمپوت بخرم اما قیمت کمپوت ها خیلی گران بود حتی کمپوت گلابی که 25 تومان و از همه ارزان تر بود نمی توانستم بخرم چون درآمد پدرم به اندازه سیر کردن شکم من و خواهران و برادرام هم نیست وقتی که در حال برگشتن به خانه بودم دیدم یک قوطی خالی کمپوت در راه افتاده آن را برداشتم و تمیز شستم تا خوب تمیز شد و آن را در جعبه قرار دادم و به جبهه فرستادم؛ دوست دارم هر وقت تشنه شدید با این قوطی خالی کمپوت آب بخورید تا من هم از اینکه برای رزمنده ها کاری انجام داده ام، خوشحال شوم؛ همسنگرها برای آب خوردن با این قوطی نوبت می گرفتند، آب خوردنی که همراه آن اشک بود و احساس...