چطور شد که شما از بین سازهای موسیقی، «ني» را انتخاب کردید؟
من در ابتدا و کودکی، سنتور می نواختم ولی پس از يك سال تحت تاثير آوای «ني» سحرانگيز استاد حسن كسائي، شدم كه به دليل عدم دستري به استاد، اين ساز را با هدايت و راهنمايي هوشيارانه برادر بزرگتر در مدت كوتاهي به صدا درآوردم.
در ابتدا برخي از نغمه هاي آوازي و گوشه هاي رديف را از طريق شنيدن ساز برادرم آموختم و به دليل تفاوت اساسي در تكنيك اجرايي دو ساز سنتور و نی و نزديكي ساز ني به آواز، ناخود آگاه توجهم به خوانندگان آن دوره و ني استاد حسن كسايي و استاد حسن ناهيد و آثار موسیقی سنتی موجود در خانواده، معطوف گرديد كه همين بضاعت اندك زمينه ساز پي گيري مراحل اوليه تئوري موسيقي و ورود درسال 1349 به كانون پرورش فكري شد و زير نظر فرخ مظهري يكي از مدرسان و استادان مبرز در نوازندگي تار، مراحل اولیه تئوري موسيقي را آغاز کردم.
خاطرتان هست که اولین کار جدّی شما در حوزه موسیقی در چه سالی و در کجا بود؟
در سال 1351 (سيزده سالگي) اولين کار جدّی خودم را با حمايت بزرگواران استاد شاپور رحيمي (رديف دان) و اسماعيل الوندي پور در گروه نوازندگان بزرگسال اجراء نمودم و دومين كنسرت را نیز در شانزده سالگي در قالب گروه بزرگي به سرپرستي آقاي فرخ مظهري و با مسئولت كانون پرورش فكري در سال 1354 اجرا کردم.
تئوری موسیقی را با چه اساتیدی شروع کردید؟
فراگيري و نواختن رديف آوازي را از مرحوم استاد محمود كريمي و با شيوه نوازندگي استاد حسن كسائي شروع کردم. ازسال 1364 نیز از محضر استاد محمد موسوي در بداهه نوازي بهره هاي زيادي بردم و در همان سال از طريق ايشان به محضر استاد حسن كسائي راه يافتم كه هميشه خود را مرهون مهربانی و مهمان نوازي استاد و خانواده محترمش مي دانم. در اين دوره تعاليم خود را بر اساس رديف هاي آوازي و شناخت سبك هاي مختلف در آواز به خصوص آثار باقيمانده از دوره قاجار ادامه دادم.
در سال 1367 با گروه سماع به سرپرستي آقای محمد جواد ضرابيان فعاليت رسمي خودم را آغاز کردم كه نقطه عطفي بود تا بار ديگر با جديت بيشتر در عرصه هنر گام بردارم و از نتايج اين تلاش ها مي توانم به نوازندگي در آثار متعددي چون (حديث عشق، خرقه سوخته، ناز ناگه، زيباترين، صورتگر نقاش، آئينه و راه، نسيم وصل، شوق دوست، با ستاره ها و ...) با خوانندگي علي جهاندار، حسام الدين سراج، عليرضا افتخاري، رضا رضايي، همايون شجريان و .. نام ببرم.
در اجرا های زنده در و کنسرت ها با کدام گروه ها و هنرمندان همکاری داشتید؟
در اجراهاي خصوصي، كنسرت هاي متعددی با گروه سماع، اجراي كنسرت با استاد صديف به سرپرستي استاد محمد جواد ضرابيان اجراي كنسرت به همراه استاد احمد ابراهيمي و مرحوم رجبعلي اميري فلاح و علي جهاندار داشتم.
در خصوص «ردیف موسیقی ایران» که به همت جنابعالی و با صدای نی شما منتشر شده، برای خوانندگان ما توضیح بفرمایید؟
به ياري خداوند بزرگ پس از 30 سال تلاش و تدريس و كسب نتايج مثبت در رديف آوازي و ارتقاء نوازندگي براي هنرجويان ساز ني، در سال 91 اين اثر به تمام شيفتگان و رهروان موسيقي ايراني تقديم شده است.
انتخاب رديف استاد مرحوم محمود كريمي به عنوان الگوي رديف آوازي براي اينجانب از چندين جهت حائز اهميت بوده كه فقط مختصراً به چند نمونه از آن اشاره مي كنم.
سال هاي سال (1356 تاكنون) اين رديف به عنوان يك مجموعه معتبر و مناسب براي ساز ني در دسترس بوده و آن را بر روي اين ساز پياده نموده ام. اين رديف نه آنچنان كوتاه است كه چيزي از آن باقي نمانده باشد و نه آنقدر طولاني كه براي هنرجو ملال آور يا مشكل باشد. مباحث تکنیکی با هدف آموزش نیز در این مجموعه آمده است.
هنرجويان عزيز مي توانند با توجه به توان و ظرفيت خود از روايتهاي مختلف، حداكثر استفاده را از این مجموعه بنمايند و با ارتقاء سطح آگاهي و ممارست در محتوا و افزودن تكنيك نوازندگي خود، همواره نوآوري و خلاقيت را سرلوحه كار شان قرار دهند.
اكنون با انشار اين مجموعه هنرجويان به اجرايي كامل و دقيق از رديف آوازي دستگاه هاي موسيقي سنتي ايران دسترسي دارند كه بي شك براي آنان و نيز ديگر علاقه مندان اين موسيقي بسيار مغتنم خواهد بود.
خصوصیت بارز این مجموعه چیست؟
در اين مجموعه، رديف كامل آوازي استاد فقيد، محمود كريمي به شكلي دقيق و صحيح اجرا شده و نوازنده – بدون هيچ گونه مصلحت انديشي – اجراي زيباتر را فداي استفاده صحيح از تمامي امكانات و فضاي نت هاي ساز نموده است به صورتي كه امكان پي گيري نت ها هم از طريق گوش و هم متن (متن تهيه شده مرحوم پروفسور محمدتقي مسعوديه كه به همراه رديف كريمي چاپ و منتشر گرديد) براي هنرجو فراهم مي شود.
پس از سي سال تلاش و اندوختن تجربه در سال 1388 ضبط رديف آوازي آغاز شد و نتيجه آن همين مجموعه گران سنگ است كه به همت حوزه هنري استان البرز آن را به همه علاقه مندان موسيقي ايراني، به ويژه هنرجويان ني تقديم نموده ام. این ردیف همراه کتابچه ای با نوشته های از آقایان محمد جواد کسایی و رضا توسلی همراه است.
از چالش های حوزه موسیقی برایمان بگویید؟
یکی از مهمترین چالش های حوزه موسیقی، موضوع آموزش است که بخش عمده مشکلات موسیقی بر این اصل استوار است. اکنون در کشورهای خارجی، اهمیت زیادی به مقوله آموزش می دهند و افراد را از بدو کودکی با اصل موسیقی آشنا می کنند و کم کم مراحل آموزش را شروع می کنند. برای افراد بزرگسال نیز مراکز متعددی وجود دارد که به راحتی می توان کار آموزش را پیگیری کرد. اما در کشور ما مرکز آموزش به نسبت علاقه مندان، کم است و متاسفانه مشاهده می شود که برخی مدرسان نیز صلاحیت آموزش را ندارند و هنرجو را سر در کم می کنند و آن موسیقی فاخر که از قدما به ارث رسیده را به خوبی به هنرجویان انتقال نمی دهند.
به اعتقاد شما، وظیفه مهم استاد و یا مدرس موسیقی چیست؟
کلاس آموزش باید کلاس فرهنگ سازی باشد و این وظیفه استاد را بالا می برد. آموزش نباید صرفاً به ارائه محتوای کتاب باشد بلکه بخش مهم آن «فرهنگ سازی موسیقی سنتی» است. حتی می توان با بخشنامه های آموزشی، این مهم را به اساتید جوان یادآوری کرد.
شما معتقدید که آموزش موسیقی باید از سنین کودکی آغاز شود؟
اگر در سنین پایین کار آموزش موسیقی شروع شود، کشف استعداد نیز در همان مقطع صورت می پذیرد و با هدایت یک مربی دلسوز، ممکن است هنرمندان زیادی از همین طریق به جامعه بزرگ هنری راه پیدا کنند. چون در جامعه ما اینگونه نیست، اکنون هنرمندان اندکی با علاقه خودشان در پی یادگیری موسیقی هستند. به عقیده بنده باید این احساس علاقه در زمان کودکی شکل گیرد تا در جوانی به بالندگی برسد. البته نقش خانواده نیز در این میان بسیار مهم است.
اکنون وضعیت آموزش در چه سطح و شرایطی است؟
اکنون بیشتر آموزش موسیقی از طریق «نُت خوانی» است که این روش آموزش موسیقی در غرب است. اما باید توجه داشت که مهمترین روش آموزش و یادگیری، از طریق «گوش کردن» به موسیقی است. بیشتر هنرجویان وارد بحث نت خوانی که می شوند، از موسیقی خسته می شوند و عرصه را ترک می کنند و چه بسا هنرجویان بسیار خوبی را از همین طریق از دست می دهیم.
رمز موفقیت و ماندگاری آثار هنرمندان قدیم در چه نکته ای است؟
رمز موفقیت هنرمندان قدیم ، همین علاقه وافر آنان بوده که با آن امکانات کم و شرایط دشوار آموزش و عدم دسترسی آسان به استاد، توانستند با خلق آثارشان خود را در اذهان مردم جاوندانه کنند.
باید بستری فراهم شود که جامعه ما موسیقی سنتی را با آن جایگاه رفیعی که دارد، درک کند. یکی از این بستر ها، مدارس هستند. همچنانی که دانش آموز با بزرگان ادب و فرهنگ، ریاضیات و دیگر علوم آشنا می شوند ، باید با بزرگان موسیقی این سرزمین نیز آشنا شوند. اطلاعاتی درباره سازهای موسیقی بدانند و پی به ریشه و اهمیت موسیقی کهن ایرانی ببرند و این نیز موجب می شود که گرایش به موسیقی غربی پیدا نکنند.
به موسیقی غربی اشاره داشتید، آیا این عامل به موسیقی سنتی ضربه وارد می کند؟
چالش دیگر حوزه موسیقی، موسیقی های وارداتی است. متاسفانه این موسیقی ها از طرق مختلف به دست مردم می رسد و این موسیقی وارداتی ذهن مردم را از موسیقی سنتی دور نگاه می دارد. در این میان تولید کننده موسیقی سنتی نیز ضرر می کند و دیگر کار تولید نمی کند و یا مجبور به تولید اثر با کیفیت پایین می کنند.
موسیقی غربی خیلی راحت اذهان مردم و گوش جوانان را به سرقت برده است. لطمه بزرگی که موسیقی اصیل ایرانی خورده از ناحیه همین موسیقی غرب است. حتی آهنگ سازان ما نیز گاهی متأثر از موسیقی غرب می شوند و به موسیقی سنتی صدمه وارد می کنند.
آیا الان وضعیت تولید موسیقی در کشور، رضایت بخش است؟
چالش بعدی در حوزه موسیقی، موضوع «تولید» است. اگر اثری که تولید می شود، قوی باشد گروه های موسیقی و مخاطب را تحت تاثیر قرا می دهد و تب گوش کردن به موسیقی سنتی را افزایش می دهد. متاسفانه الان آهنگسازی های خوب نیز کم است. از سوی دیگر هزینه هایی که بابت تولد اثر می شود زیاد است و با فروش اندک آثار، بخش عمده هزینه ها باز نمی گردد و در نتیجه از منظر اقتصادی، درآمدی نیز حاصل نخواهد شد.
یکی از راه های گروه های موسیقی سنتی برای تولید اثر و کسب درآمد، برگزاری کنسرت است که این هم به دلیل کرایه بالای سالن و هزینه های جانبی دیگر، برای بسیاری از گروه ها مقدور نیست که البته دولت باید در این زمینه از هنرمندان حمایت کند.
در این شرایط، وظیفه هنرمندان و مسئولان چیست؟
وظیفه مسئولان و هنرمندان این است که درک جامعه را از موسیقی سنتی بالا ببرند. همانند اشعار حافظ و دیگر شاعران که همه قدرت درک آن را ندارند و کمی تفسیر لازم است، حوزه موسیقی سنتی نیز این گونه است.
در این مقطع است که جامعه باید از هنرمند حمایت کند تا هنرمند نخبه، منزوی نشود و فقط به تولید اثر بپردازد و این کار به عنوان شغل اصلی هنرمند محسوب می شود.
لذا دولت در شرایطی نیست که از هنرمند، حمایت مادی کند و این هنرمند است که باید درآمد کافی از هنرش را داشته باشد.
استاد بهروز الوندی پور متولد 1338 در يكي از محله هاي شميران در يك خانواده اهل هنر چشم به جهان گشود. در هشت سالگي به خاطر علاقه وافر به موسيقي، به ساز سنتور روي آورد و تحت تعليم پدر و برادر بزرگتر (كه هر دو نوازنده سنتور بودند) قرار گرفت.
ولي پس از يك سال تحت تاثير ني سحرانگيز استاد حسن كسائي، به ساز ني روي آورد و در سال 1351 (سيزده سالگي) اولين كنسرت خود را با حمايت بزرگواران استاد شاپور رحيمي (رديف دان) و اسماعيل الوندي پور در گروه نوازندگان بزرگسال اجراء نمود و دومين كنسرت خود را در شانزده سالگي در قالب گروه بزرگي به سرپرستي فرخ مظهري و با مسئولیت كانون پرورش فكري در سال 1354 اجرا کرد.
گفت و گو از: علی رسولی