یادداشتی برای الگوهای اقتصاد مقاومتی

کد خبر: ۸۶۲۰۶۳۳
|
۲۳ دی ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۰

اقتصاد مقاومتی را می‌توان چهارگونه تعریف نمود و چهار الگو از آن یا ترکیبی از همه‌ی آنها را در کشور به عنوان پروژه‌هایی ملی پیگیری کرد.

*اقتصادموازی

تعریف اول از اقتصاد مقاومتی به مثابه‌ی «اقتصاد موازی» است ؛ یعنی همان‌طور که انقلاب اسلامی با توجه به نیاز خود به نهادهایی با روحیه و عملکرد انقلابی ، اقدام به تأسیس نهادهایی مانند کمیته‌ی امداد ، جهاد سازندگی ، سپاه پاسداران و بنیاد مسکن نمود ، امروز نیز بایستی برای تأمین اهداف انقلاب ، این پروژه را ادامه داده و تکمیل کند ؛ چرا که انقلاب اسلامی به اقتصاد مقاومتی و به نهادسازی‌های مقاومتی در اقتصاد نیاز دارد که چه بسا ماهیتاً از عهده‌ی نهادهای رسمی اقتصادی برنمی‌آید . پس باید نهادهایی موازی برای این کار ویژه ایجاد کند ؛ یعنی ما در کشورمان به «اقتصادپریم» نیازداریم.

این امر البته به معنای نفی نهادهای مرسوم نیست. کما اینکه اکنون ما همزمان از هر دو نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهاد ارتش جمهوری اسلامی برای دفاع از انقلاب بهره‌مندیم. البته این الگو در مدل‌های حکمرانی مرسوم در دنیا و اتفاقاً در کشورهایی که از تجربه و توان حکمرانی بیشتری برخوردار باشند وجود دارد و این کشورها از نظام‌های چندلایه‌ی سیاستگزاری و اداره‌ی امور عمومی برخوردارند.

 به عنوان مثال می‌توانیم از حضور همزمان نهادهای دولتی، سازمان‌های مردم‌نهاد، خیریه و بنگاه‌های خصوصی در عرصه‌ی بهداشت و سلامت یا حتی در عرصه‌ی دفاعی و امنیتی کشورهای توسعه‌یافته‌ی غربی نام ببریم. البته مهم‌ترین مشکل این الگو این است که حسب نیازهای خاص انقلاب اسلامی و در عرصه‌ی اجرا با سؤالات نوینی روبه‌‌رو خواهد بود، زیرا مثلاً هیچ تصوری از «بانک مرکزی موازی» در یک کشور و سامان‌بخشی به عرصه‌ی پولی- مالی کشور در دو لایه‌ی دولتی و عمومی وجود ندارد. ‌اما باز هم منطقاً نمی‌توان این الگو را در زمره‌ی مدل‌های اداره‌نشدنی و غیرمعقول به حساب آورد.

*اقتصاد ترمیمی

تعریف دوم از اقتصاد مقاومتی عبارت از اقتصادی است که در پی «مقاوم‌سازی»، «آسیب‌زدایی»، «خلل‌گیری» و «ترمیم» ساختارها و نهادهای فرسوده و ناکارآمد موجود اقتصادی است. یعنی اگر در رویکرد قبلی می‌گفتیم که فلان نهاد نمی‌تواند انتظارات ما را برآورده کند، در رویکرد جدید به دنبال آن هستیم که با بازتعریف سیاست‌های نهادهای موجود، کاری کنیم که انتظارات ما را برآورند.

مثلاً در این تعریف، ما از بانک مرکزی یا وزارت بازرگانی می‌خواهیم که کانون‌های ضعف و بحران را در نظام اقتصادی کشور شناسایی کنند و خود را بر اساس شرایط جدید اقتصادی، تحریم‌ها یا نیازهای انقلاب اسلامی بازتعریف نمایند و در نتیجه عملکردی جهادی ارائه دهند. در مقام تمثیل می‌توان گفت این کار شبیه همان کاری است که «پتروس فداکار» با فروبردن انگشت خود در تَرَک دیواره‌ی سد انجام داد؛ یعنی باید ترک‌های ساختاری دیوار نهادهای اقتصادی را ترمیم کنیم. این مسأله یعنی ترمیم و مقاوم‌سازی ساختارهای اجرایی و اداری کشور حسب نیازهای مختلف و مقتضیات زمان و مکان هم امری دور از ذهن نیست. کشورهای توسعه‌یافته نیز در برهه‌هایی از تاریخ اقتصادی خود، مجبور به مقاوم‌سازی ساختارهای اقتصادی شدند. مثلاً غرب پس از دو شوک نفتی 1979 و 1983 میلادی، اقدام به جایگزینی سوخت‌های فسیلی با سایر سوخت‌های نوین کرد؛ به‌طوری که امروزه با قیمت‌های بالای یک‌صد دلار نیز دچار شوک نفتی نمی‌شود. با این توضیحات ما امروز فقط نیازمند عزمی ملی برای اجرای این پروژه‌ی ملی و ارزشی هستیم.

*اقتصاد دفاعی

تعریف سوم از اقتصاد مقاومتی، متوجه «هجمه‌شناسی» ،‌ «آفندشناسی» و «پدافندشناسی» ما در برابر آن هجمه است. یعنی ما باید ابتدا بررسی کنیم که مخالفان ما حمله به اقتصاد ایران و اخلال در آن را چگونه و با چه ابزارهایی صورت می‌دهند. بنابراین وقتی به اقتصاد مقاومتی دست یافته‌ایم که ابزارها و شیوه‌های هجمه‌ی دشمن را پیشاپیش شناخته باشیم و بر اساس آنها استراتژی مقاومت خود را علیه آنان تدوین و اجرا کنیم. بدیهی است تا آفند دشمن شناخته نشود، مقاومت متناسب با آن نیز طراحی و اجرا نخواهد شد.

*اقتصاد الگو

چهارمین تعریف نیز این است که اساساً اقتصاد مقاومتی یک رویکرد کوتاه‌مدت سلبی و اقدامی صرفاً پدافندی نیست؛ بر خلاف سه تعریف قبلی که اقتصاد مقاومتی را یا پدافندی یا کوتاه‌مدت می‌دانستند، این رویکرد چشم‌اندازی کلان به اقتصاد جمهوری اسلامی ایران دارد و یک اقدام بلندمدت را شامل می‌شود. این تعریف هم که به نظر می‌رسد دور از دیدگاه‌های رهبر معظم انقلاب نیست، رویکردی ایجابی و دوراندیشانه دارد. در این رویکرد، ما در پی «اقتصاد ایده‌آلی» هستیم که هم اسلامی باشد و هم ما را به جایگاه اقتصاد اول منطقه برساند؛ اقتصادی که برای جهان اسلام الهام‌بخش و کارآمد بوده و زمینه‌ساز تشکیل «تمدن بزرگ اسلامی» باشد. بدین معنا اساساً در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت،‌ یکی از مؤلفه‌های مهم الگو می‌باید متضمن مقاومت و تحقق آن باشد. در این مقوله است که اقتصاد مقاومتی مشتمل بر اقتصاد کارآفرینی و ریسک‌پذیری و نوآوری می‌شود.

البته همه‌ی این چهار تعریف از اقتصاد مقاومتی به نوعی با هم رابطه‌ی «عموم و خصوص مِن‌وجه» دارند،‌ منتها برخی کوتاه‌مدت و برخی بلندمدت هستند و البته ترکیبی از استراتژی‌های مطلوب را نیز برایمان به تصویر می‌کشند.

ارکان اقتصاد مقاومتی :الف: مقاوم بودن اقتصاد

وظيفه‌ی همه‌ی ما اين است كه سعی كنيم كشور را مستحكم، غير قابل نفوذ، غير قابل تأثير از سوی دشمن، حفظ كنيم و نگه داريم؛ اين يكی از اقتضائات «اقتصاد مقاومتی» است كه ما مطرح كرديم. در اقتصاد مقاومتی، يك ركن اساسی و مهم، مقاوم بودن اقتصاد است. اقتصاد بايد مقاوم باشد؛ بايد بتواند در مقابل آنچه كه ممكن است در معرض توطئه‌ی دشمن قرار بگيرد، مقاومت كند.

 ب:  استفاده از همه‌‌ى ظرفيتهاى دولتى و مردمى

بخش خصوصى را بايد كمك كرد. اينكه ما «اقتصاد مقاومتى» را مطرح كرديم، خب، خود اقتصاد مقاومتى شرائطى دارد، اركانى دارد؛ يكى از بخشهايش همين تكيه‌‌ى به مردم است؛ همين سياستهاى اصل 44 با تأكيد و اهتمام و دقت و وسواسِ هرچه بيشتر بايد دنبال شود؛ اين جزو كارهاى اساسى شماست. در بعضى از موارد، من از خود مسئولين كشور ميشنوم كه بخش خصوصى به خاطر كم‌‌توانى‌‌اش جلو نمى‌‌آيد. خب، بايد فكرى بكنيد براى اينكه به بخش خصوصى توانبخشى بشود؛ حالا از طريق بانكهاست، از طريق قوانين لازم و مقرراتِ لازم است؛ از هر طريقى كه لازم است، كارى كنيد كه بخش خصوصى، بخش مردمى، فعال شود. بالاخره اقتصاد مقاومتى معنايش اين است كه ما يك اقتصادى داشته باشيم كه هم روند رو به رشد اقتصادى در كشور محفوظ بماند، هم آسيب‌‌پذيرى‌‌اش كاهش پيدا كند. يعنى وضع اقتصادى كشور و نظام اقتصادى جورى باشد كه در مقابل ترفندهاى دشمنان كه هميشگى و به شكلهاى مختلف خواهد بود، كمتر آسيب ببيند و اختلال پيدا كند. يكى از شرائطش، استفاده از همه‌‌ى ظرفيتهاى دولتى و مردمى است؛ هم از فكرها و انديشه‌‌ها و راهكارهائى كه صاحبنظران ميدهند، استفاده كنيد، هم از سرمايه‌‌ها استفاده شود.

به مردم هم بايد واقعاً ميدان داده شود. البته در بيانات دوستان به برخى از اين حوادثى كه ناشى از پيگيرى مفسدين اقتصادى و مفاسد اقتصادى است، اشاره شد. واقعاً نميشود ما كار اقتصادىِ درست و قوى بكنيم، اما با مفاسد اقتصادى مبارزه نكنيم؛ اين واقعاً نشدنى است. همان چند سال پيش هم كه من راجع به اين قضيه بحث كردم و مطالبى را به مسئولين كشور گفتم، به همين نكته توجه داشتم، كه تصور نشود ما ميتوانيم سرمايه‌‌گذارى مردمى و كار سالم مردمى داشته باشيم، بدون مبارزه‌‌ى با مفاسد اقتصادى؛ و تصور نشود كه مبارزه‌‌ى با مفاسد اقتصادى موجب ميشود كه ما مشاركت مردم و سرمايه‌‌گذارى مردم را كم داشته باشيم؛ نه، چون اكثر كسانى كه ميخواهند وارد ميدان اقتصادى بشوند، اهل كار سالمند، مردمان سالمى هستند؛ حالا يكى دو نفر هم آدمهاى ناسالم پيدا ميشوند. بايد با چشمهاى تيزبين، ريزبين و دوربين مراقبت كنيد كه كسانى نيايند به عنوان ايجاد اشتغال و ايجاد كار و كارآفرينى تسهيلات بانكى بگيرند، اما كارآفرينىِ واقعى انجام نگيرد. اين را بايد مراقبت كنيد؛ هم شما مراقبت كنيد، هم قوه‌‌ى قضائيه مراقبت كند. به نظر من همكارى قوه‌‌ى مجريه و قوه‌‌ى قضائيه در اينجا يك كار بسيار لازمى است.

ج: حمايت از توليد ملى

يك ركن ديگر اقتصاد مقاومتى، حمايت از توليد ملى است؛ صنعت و كشاورزى. خب، آمارهائى كه آقايان ميدهند، آمارهاى خوبى است؛ ليكن از آن طرف هم از داخل دولت، خود مسئولين به ما ميگويند كه بعضى كارخانه‌‌ها دچار مشكلند، اختلال دارند، در بعضى جاها تعطيلى صنايع وجود دارد - گزارشهاى گوناگونى به ما ميرسد، خود شما هم گزارش ميدهيد؛ يعنى من گزارشهاى ديگر هم دارم، اما اتكاء من به گزارشهاى ديگران نيست؛ گزارشهاى خود شما هم هست كه به دست ما ميرسد - خب، بايد اين را علاج كرد. اينها طبعاً ايجاد اشكال ميكند. اگر چنانچه همين بخش دوم قضيه - يعنى آن نيمه‌‌ى خالى ليوان - نميبود، شما امروز از لحاظ رونق اقتصادى، وضع بهترى را در كشور ارائه ميكرديد و كمكهاى بيشترى به مردم ميشد. بالاخره حمايت از توليد ملى، آن بخشِ درونزاى اقتصاد ماست و به اين بايستى تكيه كرد. واحدهاى كوچك و متوسط را فعال كنيد. البته خوشبختانه واحدهاى بزرگ ما فعالند، خوبند و سوددهى‌‌شان هم خوب است، كارشان هم خوب است، اشتغالشان هم خوب است؛ عمده‌‌ى واحدهاى بزرگ ما وضعشان اينجور است - لذا همان طور كه گفتيد، محصول سيمانمان، محصول فولادمان، محصولات عمده‌‌ى اينجورى‌‌مان خوب است - ليكن بايد به فكر واحدهاى متوسط و كوچك باشيد؛ اينها خيلى مهم است، اينها در زندگى مردم تأثيرات مستقيم دارد.

د: مديريت منابع ارزى

مسئله‌‌ى منابع ارزى هم مسئله‌‌ى مهمى است؛ كه خب، حالا آقايان توجه داريد. روى اين مسئله دقت كنيد، خيلى بايد كار كنيد. واقعاً بايد منابع ارزى را درست مديريت كرد. حالا اشاره شد به ارز پايه؛ در اين زمينه هم حرفهاى گوناگونى از دولت صادر شد. يعنى در روزنامه‌‌ها از قول يك مسئول، يك جور گفته شد؛ فردا يا دو روز بعد، يك جور ديگر گفته شد. نگذاريد اين اتفاق بيفتد. واقعاً يك تصميم قاطع گرفته شود، روى آن تصميم پافشارى شود و مسئله را دنبال كنيد. به هر حال منابع ارزى بايد مديريت دقيق بشود.

 ه: مديريت مصرف

يك مسئله هم در اقتصاد مقاومتى، مديريت مصرف است. مصرف هم بايد مديريت شود. اين قضيه‌‌ى اسراف و زياده‌‌روى، قضيه‌‌ى مهمى در كشور است. خب، حالا چگونه بايد جلوى اسراف را گرفت؟ فرهنگ‌‌سازى هم لازم است، اقدام عملى هم لازم است. فرهنگ‌‌سازى‌‌اش بيشتر به عهده‌‌ى رسانه‌‌هاست. واقعاً در اين زمينه، هم صدا و سيما در درجه‌‌ى اول و بيش از همه مسئوليت دارد، هم دستگاه‌‌هاى ديگر مسئوليت دارند. بايد فرهنگ‌‌سازى كنيد. ما يك ملت مسلمانِ علاقه‌‌مند به مفاهيم اسلامى هستيم، اينقدر در اسلام اسراف منع شده، و ما متأسفانه در زندگى‌‌مان اهل اسرافيم! بخش عملياتى‌‌اش هم به نظر من از خود دولت بايد آغاز شود. در گزارشهاى شماها من خواندم، حالا هم بعضى از دوستان اظهار كردند كه دولت درصدد صرفه‌‌جوئى است و ميخواهد صرفه‌‌جوئى كند؛ بسيار خوب، اين لازم است؛ اين را جدى بگيريد. دولت خودش يك مصرف‌‌كننده‌‌ى بسيار بزرگى است. شما از بنزين بگيريد تا وسائل گوناگون، يك مصرف‌‌كننده‌‌ى بزرگ، دولت است. حقيقتاً در كار مصرف، صرفه‌‌جوئى كنيد. صرفه‌‌جوئى، چيز بسيار لازم و مهمى است.

به مصرف توليدات داخلى هم اهميت بدهيد. در دستگاه شما، در وزارتخانه‌‌ى شما، اگر كار جديدى انجام ميگيرد، اگر چيز جديدى خريده ميشود، اگر همين اقلام روزمره‌‌اى كه مورد نياز وزارتخانه است، تهيه ميشود، سعى كنيد همه‌‌اش از داخل باشد؛ اصرار بر اين داشته باشيد؛ خود اين، يك قلم خيلى بزرگى ميشود. اصلاً ممنوع كنيد و بگوئيد هيچ كس حق ندارد در اين وزارتخانه جنس خارجى مصرف كند. به نظر من اينها ميتواند كمك كند.

صادق سیناپور،کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی – مدیریت مالی
ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار