فالگیری و رمالی پیشینه تاریخی دارد. کولیها نسل اول فالگیرها بودند که انواع پیشگوییها را به طور گسترده در دنیا پخش کردند. آنها به دلیل سبک زندگی خود به کشورهای زیادی سفر میکردند و توانایی بالایی در شناختن آدمها داشتند و با بافتن کلمات در مورد آینده، مردم و شاهان را سرگرم میکردند.
یک دمپختک شیرازی پرملات و چرب برای ناهارتان درست کنید و با لذت آنها را بخورید، حالا به طرحهای درهم نارنجی رنگ ته بشقابتان دقت کنید، حتما میتوانید نقش و نگارهایی در آن ببینید که هر کدام تعبیرهای جالبی دارند. میبینید لازم نیست که حتما قهوه باشد، شما با هر چیز دیگری میتوانید به زور آیندهتان را بیرون بکشید. شما باید فال را این شکلی با زندگیتان بیامیزید؛ یعنی از هر چیز دم دستتان به شکلی خلاقانه فال بسازید.
فالگیری یک خرافه رشدنیافته مورد استقبال گذشتگان تا به امروز است
میبینید؟ فال کوچکترین حقیقتی در دنیای خارج ندارد. کسانی که برای فال گرفتن به آنها مراجعه میکنید، دانش و آیندهبینی بیشتری نسبت به خودتان ندارند. همهاش تجارت است. همهاش برای پولی است که از جیب شما درمیآید.
میگویند اولین فالگیرها، کولیهای فرانسوی بودهاند. البته اینها بعدها فالگیری را در آلمان هم گسترش دادند و به تدریج به همه اروپا نفوذ کردند. اما آن اقوام قدیم فالشناس فرانسوی، در زمانه مناسبی زندگی نمیکردند و آنقدرها که شایستهاش بودند مورد تقدیر قرار نگرفتند و مشهور نشدند.
بعدها اوضاع تغییر کرد و فالگیرهای خوب، در کنار تعبیر خواب با گویهای بزرگ و آن دستبندهای مهره بزرگ و سنگین، آینده جنگها، ازدواجها، حملهها و تولدها را پیشبینی میکردند و توصیههایشان اغلب توسط حکمرانان و پادشاهان مورد قبول واقع میشد. فالگیری آن زمانها برای خودش ارج و قربی داشت.
فالگیری در دسته خرافات رشدنیافته قرار دارد که هیچگاه در طول تاریخ از بین نرفت و همچنان نیز طرفدارانی دارد. و حتی امروزه با اینکه جامعه ادعای مدرنیته شدن را دارد اما به شکل جدیدتری با این معضل روبهرو است.
فالگیری مجازی شیوه نوین خرافهپرستی و کلاهبرداری
اگر عضو یکی از برنامههای مجازی ارتباطی تلفن همراه هستید، حتما با تبلیغات فالگیران مواجه شدهاید. به طور مثال در برنامه اینستاگرام کلمه «فال» را جستجو کنید، انواع و اقسام صفحات فالگیری را برایتان پیدا میکند که موفق شدند دنبالکنندههای میلیونی از قشر جوان را جذب کنند.
برای یکی از این صفحات که در شیراز فعالیت داشت پیغام گذاشتم که فال میخواهم، پاسخ دادکه مبلغ 10هزار تومان را به یک شماره حساب بریزم و عکس فیش پرداختی را به یک آدرس تلگرامی ارسال کنم تا فالم را بگوید. شاید برای شما خندهدار باشد اما این فالگیر که اتفاقا یک دختر 24 ساله است روزانه درآمد بالایی از این طریق به دست میآورد و بیشتر مشتریان آن را نوجوانان دختر تشکیل میدهد.
غلامرضا آذری، استاد ارتباطات، علاقمندان به فالگیری را قشر جوان و نوجوان میداند و این را نتیجه کمکاری رسانه بیان کرده و میگوید: وقتی رسانهها، اخبار و کتابها، نوجوانان را راضی نگه نمیدارند آنها جذب گروههای خاص شده و آنجا مکان امنی برای برآورده ساختن انتظارات آنها میشود.
او روش تربیت را عامل این سوگیری عنوان کرده و میگوید: اگر آگاهی و معرفتبخشی درستی صورت نگیرد طبیعی است که خوب فکر کردن در کودکان ما نهادینه نمیشود و در بزرگسالی عدم بهرهگیری از تعقل به یک سو رفتار تبدیل میشود.
علاقه به اطلاع از آینده دلیل اصلی تمایل به فالگیری
اگر هنوز هم برای برخی از شما اینکه چطور فالگیری و رمالی تا این حد پرطرفدار است، تعجبآور است بگذارید اشارهای به تفکر درونی در مورد فال کنم. حافظ شاعر شهرمان، شعرهایش را طوری گفته که هر کدام از ما میتوانیم تعبیرها و تفسیرهای خودمان را از آن داشته باشیم و حتما همه ما تاکنون چندباری سراغ حضرت حافظ برای فال رفتهایم و یا بهتر است بگویم تفالی به دیوان شعر این شاعر بزرگ شیرازی زدهایم، البته پیشنهاد میکنیم موقع این کار به دیوان این شاعر سر بزنید نه فالنامههایی که هر کدام به شکلی چاپ شده است.
پس اکنون متوجه شدید که فالگیری و علاقه به اطلاع از آینده در نوع تفکر بیشتر ما وجود دارد و این تفکر در بعضیها شدت گرفته و همین سبب میشود تا هنگامی که با مشکلی مواجه میشوند از فالگیران تقاضای کمک کنند.
اسد بیگی، مدرس و پژوهشگر روانشناسی بالینی میگوید: انسان بطور فطری دوست دارد که وقایع را پیشبینی کند و بداند چه در انتظار اوست و بتواند مشکلاتش را از طریق نیروهای بیرونی و غیر عادی برطرف کند.
او با اشاره به اینکه بیشتر مردم اتفاقات زندگی خود را به قضا و قدر نسبت میدهند، عنوان میکند: وقتی این تفکر و اعتقاد در فردی نهادینه شود، عوامل بیرونی را در اتفاقات موثر داشته و به سمت و سوی فالگیری و رمالی گرایش پیدا میکنند.
بیتا رزاقیزاده، روانپزشک عنوان میکند: بطور کلی افرادی که مضطرب و نگران هستند، نسبت به سایرین عقاید خرافی را راحتتر میپذیرند و در مقابل افرادی که بصورت درونی احساسات و افکارشان را کنترل میکنند کمتر دچار خرافه می شوند.
او که متخصص اعصاب و روان است، میگوید: خرافه را میتوان در دو دسته فردی و اجتماعی قرار داد، مثلا به تخته زدن، صبر بعد از عطسه، افتادن قند در چایی در دسته خرافه اجتماعی قرار دارد و در مقابل وسواس یک خرافه فردی است.
رزاقیزاده با بیان اینکه باورهای خرافی آنقدر ظرفیت بالایی دارند که خود را زیر چتر تقدس جای دهند، تصریح میکند: گاهی این اعتقاد سبب میشود که انجام ندادن یک خرافه به گناه تلقی شود در حالی هیچ ریشه دینی و علمی ندارد، اما نسل به نسل به امروز رسیده است و در قالب رسم و رسوم زندگی افراد را کنترل میکند.
نگرانی و امید، تمایل به فالگرفتن را افزایش میدهد
نکند به خرافات اعتقاد دارید؟ فال میگیرید که چی؟ همهاش به خاطر عجلهای است که دست از سرتان برنمیدارد. همه چیز باید از همین الان معلوم باشد. میگویید: «دستکم اینکه کی ازدواج میکنیم و چند تا بچه خواهیم داشت را که باید بدانیم؟»
شاید هم دلیل آن نگرانی از آینده و یا حتی امید به آینده شما را به سمت فال میکشاند، به ویژه وقتهایی که موضوع شما را به شدت درگیر خود کرده و قادر به حل یا هضم آن نیستید و دلتان میخواهد بدانید که در آینده چه پیش میآید؟
اما حرکت بعدی آیندهی شما را خودتان باید انجام دهید بنابراین آگاهترین فرد به آینده شما، خودتان هستید. مساله این است که «زندگی منشوری است در حرکت دوار» و این یکی را فالگیرها خوب یاد گرفتهاند و از آن خوب استفاده میکنند و خوب بلدند مشتریهای خود را گول بزنند.
مجید مجدنیا، پژوهشگر حوزههای جامعهشناسی و رسانه با بیان اینکه علم مدیریت ثابت کرده که هیچ قدرتی به صورت ابهام و پنهانی وجود ندارد، خاطرنشان میکند: مباحث خاصه فقط در جوامع خرافی مطرح میشود و مردم به نقطهای رسیدند که هر کاری را با بصیرت و آگاهی انجام دهند.
او با بیان این نکته که ما با یک نظام عمودی و تحکمی تربیتی در خانواده و
مدرسه مواجه هستیم، میگوید: این نوع تربیت ما به گونهای است که همواره
انتظار داریم که شخصی بایدها و نبایدها را به ما گوشزد کند و وقتی با مشکلی
برخورد میکنیم به جای بهرهگیری از عقلانیت و پیدا کردن عوامل کاهنده رنج
و مشکل، به دنبال کسی هستیم تا بایدها را به ما یادآور شود.
مجدنیا با بیان اینکه فالگیران با توجه به حرفهشان از توان ارتباطی بالایی
برخوردارند، تصریح میکند: آنها تیزبین و باهوشند و با دادن اطلاعاتی که
در مراودات اولیه بدست آوردهاند اعتماد افراد را جلب میکنند و برای اینکه
جایی در دل مردم باز کنند، خود را در قالب شخصیتهای مذهبی جا میزنند تا
اثر کلامشان نافذ باشد و در کار خود تداوم یابند.
فالگیری میتواند به اعتیاد تبدیل شود
یک نکته که باید به آن توجه کرد این است که فال گرفتن میتواند شما را معتاد خودش کند؛ زمانی که شما برای هر چیز کوچکی سراغ فال، رمالی و دعانویسی میروید یعنی دچار این اعتیاد شدهاید. باید اعتراف کنم که این، یک اعتیاد کاملا زنانه است.
مریم همیشه در خانه زاج و تخممرغ آماده دارد، تمام اتفاقات بد خانه را متاثر از نیروهای منفی آدمهای اطرافش میبیند، در ذهن او هر مشکلی برای خود و خانوادهاش پیش بیاید قطعا توسط دعا و طلسمی است که کسی در حقش انجام داده است.
مریم متولد 72 و متاهل است که این دیدگاه او از زندگی برگرفته از رفتارهای مادرش است، او میگوید: آدمهای حسود زیاد هستند و چشم دیدن خوشبختی زندگی دیگران را ندارند، اما مادرم به من یاد داده که حواسم را جمع کنم و همیشه با خودم دعا دارم.
اطرافیان خانواده همسر مریم که با این دیدگاه نامانوس هستند، از رفتارهای او ناراحت شده و به خانهاش نمیروند چون میترسند اتفاقی بیفتد و مریم از چشم آنها ببیند.
راحله هر ماه فال قهوه می گیرد، وقتی از تاثیر فال در زندگیش میپرسم، میخندد و میگوید: دو ساله که قرار است یک مردِ عاشق و پولدار بیاید و مرا از زندگی مزخرف کنونیم نجان دهد.
او در مورد چیزهایی که تا به حال ته فنجانش مشخص شده، حرف میزند و میگوید: اولین بار خیلی هیجانزده شدم و تعجب کردم که چطور در مورد من اینقدر اطلاعات دارد و همین سبب شد تا اعتماد کنم، الان میدانم که یک روانشناسی بوده اما خب فال گرفتن برایم یک سرگرمی و امید شده است.
امانالله قراییمقدم، استاد دانشگاه و جامعه شناس، نیز عوامل اجتماعی را در روی آوردن افراد به خرافات موثر دانسته و بیان میکند: وقتی که افراد جامعه توانایی برآورده کردن نیازها و خواستههایشان را از لحاظ فکری، اقتصادی و اجتماعی و یا خواستههای قلبی خود از قبیل ازدواج ، طلاق و غیره را ندارند به خرافات و فال و فالگیری روی میآورند.
قشر مستضف به سمت دعانویسی و قشر ثروتمند به سمت فالگیری میروند
قرایی مقدم میگوید: در مشرق زمین و در کشورهای فقیر که افراد نمیتوانند به امیال و خواستههای خود در حالت واقعی برسند و از سوی دیگر مسئولان نیز توانایی برآورده کردن خواستههای مردم را ندارند، گرایش به خرافات، فال و فالگیری بیشتر میشود و هر چقدر مردم از طبقات پایینتر اجتماع و فقیرتر باشند بیشتر به رمل و اسطرلاب و دیگر روشهای فالگیری روی میآورند.
او در فالگیری نقاط مثبتی نیز میبیند و عنوان میکند: البته فال گرفتن از یک جنبه مثبت است چون مدتی هر چند محدود، به افراد نوعی امید و رضایت خاطر میدهد اما جنبه منفی آن هم این است که افراد را به خرافه و خرافهپرستی بیشتر و پذیرش این موضوع که انسان موجودی منفعل و بلااراده است و در زندگی واقعی خود نقش چندانی ندارد، سوق میدهد.
فالگیری و دعانویسی هم قشر مرفه و مستضعف جامعه را درگیر خود کرده در قشر پایین جامعه گرایش به سمت دعانویسی و در قشرهای ثروتمند به سوی فالگیری است.
با اینکه جامعه کنونی کشور معتقد است که به سوی تمدن و پیشرفته شدن پیش میرود و خود را متفاوت و برتر از نیاکان خود میداند، اما اینجور تمایلات نشاندهنده این است که تا تغییر فرهنگی و فکری در یک جامعه صورت نگیرد، هیچ پیشرفت علمی او را به سمت پیشرفته شدن نمیبرد.