هر چهار سال یکبار این اتفاق می افتد که مردم شنبه متفاوتی را تجربه می کنند. بویژه آنکه در سالهای اخیر برخلاف سالهای دهه دوم یا سوم انقلاب که حداکثر زمان رای گیری در ساعات 21 یا 22 به اتمام می رسید اکنون صف های طولانی رای گیری تا نیمه شب باعث شده مردم با یک احساس خاصی به انتخابات و نتیجه انتخاب خود نگاه کنند.از همین روست که برخی شب بعد از انتخابات را متفاوت و بالطبع صبح روز شنبه را ویژه تر می بینند و در حال و هوای دیگر سیر می کنند. یقینا این شنبه حتی متفاوت تر از شنبه بعد از انتخابات 92 بود. حتما انتخابات این دوره برای آحاد ملت ایران که میزان مشارکتش که بتواند خیره کننده چشم دوست و دشمن باشد، از اهمیت دو چندانی برخوردار است، اما بودند عوامل زیادی که فراتر از دغدغه مشارکت، گوش هایی را تا صبح شنبه گوش به زنگ کرده بود تا ببینند اولین خبرها حکایت از چه دارد و نامزد آنها در کجای ماراتن انتخابات قرار دارد. چرا که از نگاه برخی آنقدر در این دوره، درست و غلط اطلاعات به جامعه در روند مناظره ها و تبلیغات تزریق شده بود که می شد پیش بینی کرد که با یک مشارکت کم نظیر مواجه خواهیم شد و این خواسته قلبی نظام و رهبری محقق خواهد شد که به فضل خدا چنین شد و موجب حیرت جهانیان گردید. اما این انتخابات با همه شیرینی های وصف ناشدنی حضور چهل میلیونی و مشارکت بیش از 70 درصدی که داشت، تلخی های فراوانی هم داشت که نمی توان از کنار آن به سهولت گذشت. مواردی که قطعا برای اولین بار بود که نظام با آن مواجه می شد.
در این انتخابات برای اولین بار بود که جریان حاکم بر قدرت اجرایی کشور واقعیت هایی را انکار می کرد که دور از ذهن بود. واقعیت هایی از جنس افزایش شکاف طبقاتی و فاصله درآمد طبقات محروم با طبقات برخودار جامعه، واقعیت کوچک شدن سفره مردم بویژه طبقه کارگر، افزایش رشد بیکاری در کشور و دهها واقعیت انکار ناپذیر دیگر. این واقعیت ها به گونه ای در روند تبلیغات بخصوص مناظرات انکار می شد که انسان را یاد آن اتفاق معروفی که در تدریس مبحث " انکار واقعیت" در ارتش آمریکا توسط یک دانشجو که حتی صندلی خالی کلاس را در مقابل چشمان دانشجویان انکار کرده بود، می انداخت. در آن اتفاق استاد برای آزمون مبحث انکار واقعیت یک صندلی خالی را جلوی کلاس گذاشته و به دانشجویان می گوید امتحان شما این است که هر کس پاسخی در باره این صندلی خالی بنویسد. هفته بعد دانشجویی در یک جمله پاسخ خود را مطرح می کند که" کدام صندلی؟" هرچند این دانشجو برای پاسخ غلط خود نمره 20 دریافت کرد اما به جهت اینکه به شعور بقیه توهین کرده بود و واقعیتی را انکار کرده بود نمره منفی نیز دریافت کرده بود.
دولتی که امروز بار دیگر سکان اجرایی کشور را بدست گرفت، هرچند پاداش واقعیت هایی که در جامعه از وضوحیت موج می زند با دریافت رای مجدد دریافت کرد اما یقینا این آغاز ماجراست و در روند اجرا وقتی مردم و نخبگان رقیب این واقعیات را به او یادآور شوند، باید برای این واقعیات انکار کرده در ایام تبلیغات که صرفا برای کسب رای صورت گرفته، پاسخی داشته باشد. چرا که در صحنه مواجهه مردم با معضل بیکاری، تورم 51 درصدی مایحتاج عمومی مردم، وامهای بی حسابی که به عده ای اندک واگذار شده و دهها مشکل گریبان گیر مردم پاسخ داشته باشد که انکار آنها در روند اجرا حتما توهین به شعور مردمی است که این واقعیات را مکرر می بینند.
اگر قرار باشد صرفنظر از نتیجه انتخابات، در این دوره سه کاپ داده شود کاپ پیروزی پیش از آنکه به آقای روحانی تعلق بگیرد باید به مردمی داده شود که در اوج ناباوری رسانه های داخلی و خارجی، چنین حماسه ماندگاری را خلق کردند و سهم بیشتر این پیروزی از آن رهبری معظم انقلاب است که از چند ماه پیش در دیدار وزیر کشور مشارکت همه واجدین شرایط را آرزوی قلبی خودشان دانستند و بالطبع در مرتبه دیگر از آن مردمی است که خالق این حماسه بودند. لذا کاپ پیروزی را باید مشترکا به رهبری نظام و مردم داد. اما در کنار کاپ پیروزی، دو کاپ دیگر هست که از جهاتی با توجه تفاوت نظام مردم سالار دینی با نظامهای لیبرال دموکراسی غربی باید به کسانی داده شود که در اوج مظلومیت در دوره تبلیعات انتخاباتی و مناظره ها، حرف مردم و دغدغه انقلاب را مطرح کردند. لذا تنها نماینده شایسته دریافت کاپ اخلاق را باید به نامزد رقیب روحانی یعنی حجه الاسلام رییسی داد که با شایستگی، شان لباس و جایگاه رفیع روحانیت را پاس داشت. این سید مظلوم و خداترس اخلاق محور بود و هرچند با شکست ظاهری زمین بازی را ترک کرد ولی تک تک آنهایی که به وی رای داده اند حس می کنند چون نماینده آنها در عرصه رقابت انتخاباتی و تبلیغات بویژه مناظره ها رعایت جوانب اخلاق و شرع را کرده، پیروز واقعی وی و طرفداران ایشان هستند. از همین رو نگارنده بر آن است از این پس آقای روحانی را در کسوت یک سیاستمدار امروزی و با ویژگی های آن نام برده و راضی نخواهم شد در نگارش مطالب خود از عناوین حجه الاسلام و... برای وی استفاده کنم چرا که وی را بازنده کاپ اخلاق می پندارم. طبیعی است که آقای رییسی عناوینی دارند که هر کدام برازنده شخصیت اوست اما یقین دارم بیش از این عناوین او شایسته عنوانی است که در کسوت لباس پیامبر ظاهر شده است. لذا برای نگارنده که به اخلاق بیش از دیگر موارد در مسولیت پذیری در نظام مقدس جمهوری اسلامی اهمیت می دهم، روحانی آقای روحانی است و رییسی آیت الله سید ابراهیم رییسی است.
اما کاپ سوم، کاپ قانونگرایی است.آیا کسی که می خواهد به هر نحوی که شده آرای مردم رابه سمت خود جلب کند یا برای اولین بار در طول تاریخ انتخابات کشور وزرایش در پای صندوق را به آقای روحانی رای داده و برگه رای را به دوربین نشان می دهند تا در بستر این رفتار غیر قانونی" چیپ" در گرایش مردم به رییس جمهور مستقر انگیزه ایجاد کنند یا با پرداخت صدها میلیون تومان به دهیاران و.....آرای مردم را پیش خرید کردند می توان کاپ قانونگرایی داد. قطعا آقای روحانی و برخی دست اندرکاران وی شایستگی دریافت کاپ قانونگرایی را هم ندارند و خوشبختانه با پذیرش ناعادلانه نتیجه انتخابات این کاپ را هم باید به رقیب، اعضای ستاد و طرفداران آیت الله رییسی داد. در انتخاباتی که گذشت سخن بسیار است که باید در مجال دیگری بدان پرداخت که حتما در روزهای دیگر از زوایای مختلف به آن می پردازیم.
انتهای متن/