به گزارش خبرگزاری بسیج، دهمین قسمت از ویژه برنامه ققنوس، با معرفی محمد باشه آهنگر میهمان گفتوگوی بخش اول آغاز شد.
محمد باشه آهنگر پس از ساخت و بازی در چند نمایش، با فیلم نیمه گمشده در سال هشتاد و هفت آغاز کرد. آهنگر در ادامه فعالیتهای خود فیلمهایی نظیر نبات داغ، فرزند خاک، بیداری رؤیاها، ملکه و همچنین سریال تلویزیونی تا صبح را کارگردانی کرده است. او امسال با فیلم سرو زیر آب در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد.
گفتوگوی بخش اول
اکبر نبوی در آغاز گفتوگو به باشه آهنگر برای ساخت فیلم سرو زیر آب تبریک معنا داری گفت، چرا که نبوی یکی از مخالفان فیلم او بوده و به همین دلیل از ممارست باشه آهنگر به نیکی یاد کرد. باشه آهنگر در واکنش به صحبتهای نبوی، رد شدن فیلم نامه را باعث جدیتر شدن عزم خود دانست و نکاتی که به او گفته شده را عاملی برای بازبینی و بازنویسی فیلم نامه و تقویت نقاط قوت آن دانست.
نبوی در خصوص رضایت او از کار پرسید و نظر او را در مورد امکان ساخت فیلم پس از کش و قوسهای فیلم نامه جویا شد و باشه آهنگر در جواب گفت: بودجهی برآورد شده برای کار متعلق به یک سال پیش از کلید خوردن کار بود. همچنین بسیاری از وعدههای لجستیکی که به ما داده شده بود محقق نشد و ما مجبور شدیم کار را با یک تغییر قیمت وحشتناک انجام بدهیم. علاوه بر اینها حامی مالی فیلم هم به مشکل خوردند و کمکی که قرار بود به فیلم بشود دیر انجام گرفت. کمبودهای مختلف موجب شدند که بخشهای حذف شوند و یا برای اجرای آن فرم دیگری را طراحی کنم.
باشه آهنگر ضمن بیان دیگر سختیهای کار به موضوع گذر کردن از نظارتهای مختلف نظیر شورای پروانه ساخت گفت و در ادامه افزود: من فیلم نامه را شانزده بار بازنویسی کردم، اما به شما و دیگر همکارانتان هم حق میدهم، چرا که شما هم نگرانیهایی دارید و سیاست، پیش آگاهی نسبت به تماشاگر، پیش بینی نسبت به حوادث آینده و مسائلی اینچنینی باعث میشوند شما گرفتار خودسانسوریها شوید.
نبوی در پاسخ به این موضوع گفت: نگاه من به فیلمنامهها بیشتر از نظر ویراستاری است و بهشدت به آن اعتقاد دارم. در زمانی که مجله سینمایی داشتم، تمام صفحات آن از جمله سرمقاله خودم هم میبایست ویراستاری میشد.
بخش میان برنامه
در بخش میان برنامه بحث تاریخ انقلاب ادامه پیدا کرد و در آن به فیلمهایی همچون: خون بارش، اعدامی، تیرباران، دست شیطان و طوفان شن تحت عنوان فیلمهای موفق در ترسیم تاریخ انقلاب معرفی شدند.
در ادامه ضمن اشاره به کمرنگ شدن آثار مرتبط با انقلاب، به معدود آثاری که در جهت معرفی تاریخ انقلاب ساخته شدهاند اشاره شد. از میان این فیلمها میتوان به ماجرای نیمروز، سیانور و ایستاده در غبار اشاره کرد. تعداد آثار محدود در این حوزه بهخوبی بیانگر بیتوجهی به انقلاب از سوی سینماست و این اتفاق در حالی رخ میدهد که در دیگر کشوری نظیر شوروی سابق، سینما خود را باسیاستهای جدید منطبق میکند و در دههی بیست میلادی، خود را به یکی از طلاییترین دوران فیلم سازی در تاریخ این کشور تبدیل میکند و فیلمی نظیر اعتصاب آیزن اشتاین ساخته میشود.
گفتوگوی بخش دوم
در گفتوگوی بخش دوم نادر طالبزاده میهمان اکبر نبوی در برنامه ققنوس بود و بحث در مورد پرداختن سینما به انقلاب اسلامی مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت.
در ابتدای گفتوگو نبوی از طالبزاده در خصوص عدالت نمایشی در پرداختن به واقعه انقلاب، هم از نظر شخصیتهای انقلابی و هم سر فصلهای آن در سینما و تلویزیون پرسید و او در پاسخ گفت: پرسش خوبی است اما بگذارید من به آن پاسخی کلی بدهم، چرا که من تمام آثار سینما و تلویزیون را ندیدهام و البته از این بابت خوشحال هستم.
در سالهای اولیه انقلاب بسیاری شور آن را داشتند که با ساختن فیلم زنده بودن سینما را نشان دهند و برخی هم بدون آنکه فیلمی ساخته باشند، سر صحنه فیلم سازی میآموختند. غالب آثار آن دوران بدین صورت ساخته میشد. فیلم سازی برای کسی که به مدرسه آموزش فیلمسازی نرفته باشد بسیار سخت است و بهجز موارد استثنا، یک چنین افرادی فیلم ساز خوبی نمیشوند.
طالبزاده افزود: در حال حاضر بعد از سالها فیلم سازی برای انقلاب، شاهد ظهور آثار فاخری هستیم که برخی از آنها قابلیت بینالمللی شدن دارند. کارهایی که در طول این سالها برای انقلاب انجام شده، بیشتر از جنس مستند و نشان دادن عکس بوده، اما برای روایت تاریخ باید کاری انجام بگیرد که جذاب باشد. من به این اتفاق خوش بین هستم و با توجه به شتابی که در کیفیت رخ داده، در آینده شاهد کارهای خوبی خواهیم بود و من در همین جشنواره هم چند کار خوب را شاهد بودم.
نبوی نظر طالبزاده را در خصوص فیلم بهوقت شام آخرین اثر ابراهیم حاتمی کیا پرسید و او پاسخ داد: بسیار فیلم خوبی بود. فیلمی پر شات همراه با یک معماری دوربین فوقالعاده بود. فیلم او پیرامون موضوعی بود که تا به حال آن را کسی ندیده است، چه مردم ایران و چه غربیها. اگرچه که در جاهایی کار با شتاب انجام شده بود و از مسائل بهسرعت گذر کرده بود، اما اثر با یک دکوپاژ پخته بود.
نبوی ضمن آنکه کارهای ساخته شده از سال پنجاه و هشت را نسبت به شرایط فرصتطلبانه خواند، بهمرور برخی آثار خوب ساخته شده از میان کارهای ضعیف و به تعبیر او فیلم فارسی این دوران پرداخت. او در ادامه از گسست سینما با آرمانهای انقلاب تا شروع به کار سینمای دفاع مقدس گفت و معتقد بود که فقر آثار در مورد انقلاب توسط فیلمهای دفاع مقدس تا حدودی جبران شد. بر اساس این مطالب پرسش نبوی این بود که در حال حاضر چگونه باید خلأ آثار مرتبط با آرمانهای انقلاب را جبران کنیم؟
طالب زاده در پاسخ به این موضوع، به موارد مهمی در تاریخ نظیر پشت صحنهی اتفاقات زمان ورود امام و نقشهی آمریکا و انگلیس در سالهای اول انقلاب اشاره کرد و آنها را سوژههایی دست نخورده اما مهم دانست. طالب زاده افزود: در مقابل غفلت ما آمریکاییها برای آنکه مسئلهی تسخیر لانه جاسوسی برای مردمانشان زنده بماند، فیلم آرگو (Argo) را ساختند و آن را در کاخ سفید هم به نمایش درآوردند. این نشان دهندهی اهمیت ایران است و آنها برای زنده نگه داشتن علت دشمنی خود چنین فیلمی را ساختند. اما در مقابل ما برای موضوعی مانند حملهی طبس که در آن آمریکاییها مأیوس شدند، ما تنها یک کار سینمایی داریم و این در حالی است که آن اتفاق قابلیتهای زیادی برای پرداخت و ساخت آثاری دیگر دارد. ما با پرداختن به جزئیات آن شکست و استفاده از دیالوگهای چارلی بکویث که موجود هم هست، میتوانیم یک اثر سینمایی بسازیم و بر روی شکست آمریکا از نیرویی فراتر از تکنولوژی مانور دهیم.
طالبزاده در ادامه گفت: ما یک اتاق فکر تشکیل ندادهایم و از ظرفیتها و سرمایههای خوب سینمای خود استفاده نکردهایم. اگر در سالهای ابتدایی انقلاب ورود به عرصه جنگ مجال برای پرداختن موجز به این مسئله را نمیداد، امروز جوانان خوش فکری داریم که میتوانند در آن بستر به فعالیت بپردازند.
نبوی با بر شمردن گفتمان متفاوت انقلاب اسلامی در عرصهی جهان، از چگونگی عرضهی آن در قالب سینما پرسید و طالب زاده در پاسخ به این سؤال گفت: در ابتدا باید بگویم که متمرکز بودن بر روی موضوعات بسیار مهم است و ما خیلی بر این اساس فعالیت نکردهایم. ما باید دوستانه به یک استراتژی برسیم.
طالبزاده در ادامه به حج خونین سال 66 اشاره کرد و آن را ناشی از تلاش عربستان برای تقابل با ایران، مبتنی بر طرحی دانست که در نهایت به یک عملیات نظامی منجر شد. طالب زاده در ادامه تصریح کرد: اتفاقات سال 66 و دسیسههای عربستان در آلوده کردن آب زمزم و خباثتهای نظیر آن موضوعات خوبی برای یک درام هستند اما به آنها نپرداختهایم. حتی اگر نشریاتی نظیر گاردین به موضوع آلوده بودن آب زمزم اشاره نمیکردند، از سمت ما اتفاقی نمیافتاد و مسئولان ما آن را یک توهم توطئه عنوان میکردند.
به گزارش فارس،طالبزاده افزود: همچنین تجهیز ارتش عراق به سلاح شیمیایی توسط آمریکا، موضوع مهمی است که کسی آن را پیگیری نکرد. تقابلهایی که با ایران انجام شده حتی تحریمهای امروز ، جزو تاریخ انقلاب بوده و سوژههای خوبی هستند که با یک طراحی خوب میتوان از آن بهره برد.
نبوی در ادامه علت بیانگیزگی مدیران را جویا شد و طالب زاده در پاسخ گفت: به تعبیر یکی از دوستان ما قرارگاه فرهنگی نداریم. قرارگاه فرهنگی مانند نمونهی نظامی آن اما در جنگ نرم است. در آنجا افراد باید یکدیگر را ببینند و در مورد مسائل فکر کنند. گذشت زمانی نزدیک به چهل سال پختگی و شناختی را به همراه دارد و این موضوع با گرد هم آمدن و فکر کردن زمینه ساز اتفاقات خوبی خواهد بود. البته افق رسانه در صدا و سیما با همین هدف راه اندازی شد و بنا بر این بود که در آن کارگردانان، تهیه کنندگان و نویسندگان سخنرانی کنند و کارهایشان را ارائه کنند. در این شبکه کارهای بسیار خوبی هم تولید شد اما بازهم آنچه قرار بود باشد نیست و در حال حاضر به محل سخنرانی مسئولان تبدیل شده است.
نبوی در راستای صحبتهای طالب زاده، ضمن بر شمردن ظرفیتهای بیشمار سینمای ایران، از رویهی سینمای آمریکا مثال زد و عنوان کرد: در آمریکا میان هنرمندان و سیاستمداران هم افقی وجود دارد و ارتباط تنگاتنگی حکمفرماست. در کشور ما تنها از سینما طلب میشود، اما نمیگوییم که ما چه چیزی به سینما دادهایم. بهعنوان مثال در زمینهٔ انرژی هستهای، فیلمسازان ما وقتی بدانند چه اتفاق بزرگی رخ داده است، از درون به جوشش در خواهند آمد و کاری ارائه میکنند. در حال حاضر فاصلهی زیادی میان جامعهی فرهنگ و هنر و سیاسیون وجود دارد. البته سیاستمداران دخالتهای غیرمنطقی در حوزهی فرهنگ دارند و علت آن را سامان دادان به آن عنوان میکنند، حال آنکه شرایط را بدتر میکنند. ای کاش سیاستمداران بهجای دخالت مستقیم، ارتباط مستقیم میان خود و هنرمندان ایجاد کنند تا با این سرمایه یک جوشش در آنان به وجود آید.
طالبزاده ضمن موافقت با این مطالب، بار دیگر به تمرکز میان افراد اشاره کرد و آن را موجب اندیشیدن مداوم در مورد این مسائل دانست. از نظر من بلوغ ایستادگی در مورد دخالتها هم به وجود آمده و در حال حاضر استعدادها خوبی داریم و سابقهی خوبی در حوزهی بینالملل هم در گیشه داریم.
طالبزاده افزود: ما ظرفیتهای خوبی داریم و بهعنوان مثال من دوستی کانادایی با ریشهای نیمه سرخ پوست و نیمه ایرلندی دارم که در حال حاضر یک مسلمان و شیعه است. او در کتابی به بررسی شرایط مسیحیان در زمان پیامبر اسلام پرداخته و تا کنون بر کتاب او ششصد نقد نوشتهاند. همین کتاب یک سوژهی خوب برای فیلم سازی است و میتوان از این تعاملات استفاده کرد. بهعنوان مثال فیلم بهوقت شام نشان می هد که توانایی انجام کارهایی در سطح بینالمللی را هم داریم.
نبوی در ادامه این موضوع گفت: ظاهراً هنوز به این فکر نیفتادهایم و بیشتر در دایره جغرافیای خودمان در حال فعالیت هستیم. در حالی که ایران از لحاظ تاریخ، فرهنگ و هنر نظیر سینما دارای شخصیتی بینالمللی است، اما از آن استفاده نمیکنیم.
طالبزاده با اشاره به انقلاب سال پنجاه و هفت، آن را تنها تحولی مختص به ایران ندانست و ضمن جهانی بودن آن عنوان کرد: هر وقت ما از الگویی که امام طراحی کرده دور میشویم، کاریکاتوری مضحک شده و کارهایمان خنده دار میشود.
نبوی در خصوص رسیدن سینمای کشور به یک زبان بینالمللی برای انتشار نرم افزاریِ انقلاب، به ضعفهای جدی در این حوزه اشاره کرد و عامل اصلی آن را مدیریت فرهنگی کشور دانست.
طالبزاده ضمن پذیرش این نکته گفت: به نظر من مسئولانی که در این زمینه تجربهای ندارند اندکی کنار بایستند و خط و ربط را به افراد کارشناس بسپارند و با آنان تعامل داشته باشند. در اینجا مدیران خوبی هم داریم، اما آنان ایده پرداز نیستند و ایده پردازی یک مسئلهی ذاتی است. در حال حاضر یک بلوغ در میان فعالان وجود دارد و از رقابتهای سالهای آغازین فعالیت و کسب پست و مقامها گذشته است. در حال حاضر داشتن پنج فیلم خوب هم کافی است.
نبوی در آخرین پرسش خود اولویتهای راهبردی طالب زاده را در مورد پرداخت سینمایی در رابطه با انقلاب جویا شد و او در پاسخ به این سؤال گفت: یکی از این اولویتها تاریخ اسلام در زمان زندگی پیامبر است و معتقدم این مسئله همیشه اهمیت دارد. مورد بعدی اتفاقاتی است که بعد از انقلاب رخ داده و دشمنیها و شرارتهای آمریکا بر ضد ایران سرشار از سوژههای جالبی است. حتی مسئله یازده سپتامبر هم موضوعی بود که بر روی آن کار نکردیم و به دنبال پاسخ برای چرایی آن نبودیم که در نوع خود یک سوژهی مناسب است.