رییس دانشگاه آزاد اسلامی قروه در یادداشت جدید خود به تحلیل چالشهای پیش روی (آتش به اختیار) پرداخته است
به گزارش خبرگزاری بسیج از کردستان، سمیرا دهقانی رییس واحد دانشگاه آزاد اسلامی قروه در یادداشت جدید خود به تحلیل چالشهای پیش روی (آتش به اختیار) پرداخته است و به بررسی کم کاری مسئولین در تحقق ان اشاره نموده که دعوت میشود خواننده آن باشید:
تحلیلی برچالشهای فراروی"آتش به اختیار"
رهبر معظم انقلاب اسلامی با اشراف به چالشها و مشکلات فعلی و آتی کشور در بیاناتی مجوز آتش به اختیار بطور اخص برای دانشجویان و بطور اهم برای همه دلسوزان صادر فرمودند، اما متاسفانه این حکم حکومتی آنچنان که شایسته بود توسط نخبگان و متخصصین مورد تحلیل و بررسی قرار نگرفت و خروجی قابل لمسی بعد از مدتها لمس نشد. به راستی علت امر چیست؟ آیا ظرفیتهای انقلابی جامعه توان عملیاتی نمودن این احکام را ندارند؟ آیا قوانین و سازوکارهای جامعه در واقعیت چنین موضوعی را نمیتواند در خود ادغام نماید؟ آیا این احکام حکومتی در حال اجراست، ولی آنچنان که باید وشاید اثرگذارنیست؟
در این تحلیل عوامل بازدارنده درجهت حصول به نتیجه احکام حکومتی یا انتظارات رهبریمورد بررسی قرار میگیرد که نوعی هدفمندی برای استفاده از ظرفیتهای تشنه کشور ایجاد گردد.
عدم تعیین چارچوبها و ضوابط این حکم حکومتی توسط متولیان فرهنگی وعلمی
آتش به اختیار رهبری آن ظرفیت را دارد که حتی بعنوان سند چشم انداز تعریف گردد، ولی با عدم تعیین چارچوبهای اجرایی، ظرفیتهای انقلابی به نوعی در اجرا سردرگم هستند چرا که نمیدانند محدوده این حکم تا کجاست و اگر قوانین خود مانع این کار باشند چطور آنها بن بستها را مدیریت و سازگار با قوانین عمل نمایند؟ بنابراین یکی از اصلیترین عاملهای بازدارنده همین عدم تعیین چارچوبها و ضوابط این حکم حکومتی برای هدایت ظرفیتهای انقلابی است؛ لذا تعیین چارچوب و ضوابط این موضوع لازم و ضروری است و متولیان امر فرهنگی و علمی باید به دور از هرگونه هیجانی کردن موضوع چارچوبهای عملیاتی را تعریف و تبیین میکردند. این امر نیز محقق نخواهد شد مگر با شناسایی ظرفیتهای انقلابی که خود نیازمند تحقیقاتی جامع است تا که این توانمندیها در قالب استراتژیهای بومی و ملی هدایت گردد. باید بدانیم این وظیفه رهبری نیست که این چارچوبها و ضوابطها احکامرا نیز ترسیم نمایند و نهادهای فرهنگی و علمی کشور باید نقشه راه این حکم حکومتی را به طور شفاف ترسیم و اطلاع رسانی جامع نمایند.
عدم انعطاف پذیری برخی قوانین موجود برای جاری شدن این حکم و احکام مشابه در جامعه
برخی قوانین موجود برای همسو شدن با آتش به اختیار، بسته هستند و چه بسا ظرفیتهای انقلابی دراقدام برای این امر، عمل آنان با برخی از قوانین ناپخته در تناقض باشد و اثراتی بگذارد که به سرکوبی ظرفیتهای انقلابی منجر شود که نمونه این امر بعضا شاهد هستیم؛ لذا جا داشت قوای سه گانه بعد از ابلاغ این امر برای آزادسازی ظرفیتهای عظیم در بطن جامعه با کارگروههای ویژه، قوانین را با ایجاد تبصرهها با این حکم همسو نمایند. این ضعف ساختاری در انعطاف ناپذیر بودن قوانین یکی از عوامل بازدارنده اجرایی چنین احکام حکومتی (که برای آزادسازی ظرفیتهای جامعه لحاظ میشوند) هستند.
عدم تفکیک موضوعات
قطعا در داخل کشور ما در تمام ساختارها دچار مشکل نیستیم که حکم حکومتی آتش به اختیار رهبری شامل آنها باشد و اگر این حکم حکومتی شامل همه محورها باشد تحلیل نیرو و ظرفیت ها، بدون خروجی و چه بسا در برخی موضوعات امنیتی یا نظامی مشکلات عظیمی نیزایجاد خواهد کرد؛ بنابراین تفکیک موضوعات با توجه به اولویت کشور در این احکام باید مورد توجه قرار میگرفت که این هم محقق نشده است.
نبود ارگان یا کارگروه هایویژهتسهیل کننده
به نظر میرسد باید ظرفیتهای مربوط به نهادهای انقلابی و ارزشی همچوندفاتر نمایندگی، ولی فقیه در تمامی استانها برای هدایت این ظرفیتها طوری که در تضاد با قوانین یا عامل تنش نباشد استفاده شود چرا که این ارگانها (باتوجه به ارتباط مداوم آنان با جامعه) در این امر میتوانند نوعی پالایش کننده ظرفیتهای بومی جامعهبا نیازهای دستگاه حاکمیتی باشند که بدون ایجاد مشکل از این ظرفیتها استفاده بهنیه شود.
عدم اطلاع رسانی مناسب در جامعه
چقدر ما توانسته ایم این موضوع را به جامعه عرضه نماییم که ظرفیتهای مختلف بعنوان یک وظیفه ذاتی نه وظیفه اختیاری همسو با این امرحرکت نمایند. وقتی نهادها و دستگاههای اطلاع رسانی حتی از گفتن این امر بعنوان حکم حکومتی ابا دارند چطور میشود از ظرفیتها انقلابی جامعه انتظار داشت که درک نمایند که در برابر این موضوع وظیفه ذاتی و واجب دارند نه اختیاری.
بازدارندگی دشمن
قطعا دشمن در مقابل احکام حکومتی و انتظارات رهبری با تمام توان ورود خواهد کرد، چرا که خوب میداند این احکام اگر شفاف و در بطن جامعه مورد توجه قرار گیرند تحول عظیم در داخل کشور ایجاد خواهند کرد؛ بنابراین از تمام عوامل داخلی خود در جهت انحراف افکارعمومی از این موضوعات یاری میگیرد که به نوعی بی تفاوتی عمومی به این راهبردها ایجاد گردد. دشمن در صورت موفقیت در این سنگ اندازی ها، اولا اخلال در اجرای ایجاد خواهد نمود، دوما نوعی بی تفاوتی در جامعه ایجاد خواهد نمود و سوماً جایگاه احکام رهبری را نیز تضعیف خواهد نمود؛ بنابراین دشمن شناسی و شناسایی فعالیتهای اوعامل مهم عملیاتی نمودن موفق این احکام است.
ضعف الگوپروری
ظرفیت عظیم جامعه زمانی با انتظارات هماهنگ میگردد که الگوهای مناسب عملی به مردم شناسانده شود؛ لذا الگوسازی و الگوپروری در این حوزهها لازم است و نبود الگو، نوعی تضعیف انگیزشی درجامعه ایجاد خواهد نمود.
تطهیرسازی انقلابی نماها
دراقدام برای تزریق این احکام در جامعه غالبا آنچه مشاهده میشود نوعی آشفتگی عملکردهاست که به نوعی تطهیرسازی انقلابی نماها خواهد انجامید؛ بنابراین تا زمانی که این احکام بطور مدون و برنامه دار عملیاتی نشوند، خروجی آن تنها، سوءاستفاده انقلابی نماها خواهد بود که به نوعی سرخوردگی عمومی منجر خواهد شد؛ بنابراین در برخورد با آن دسته از احکام حکومتی که برای آزادسازی توانمندیهای عمومی تجویز میگردند اگر با چنین آشفتگی و بی برنامگی در اجرا عمل شود نه تنها آثار مثبت آن دفن خواهد شد، بلکه چالشهای جدیدی نیز ایجاد خواهد نمود. امروزه آتش به اختیار عموما در جنجالهای سیاسی دیده میشود و این همان سردرگمی در اجراست. آتش به اختیار رهبری میتواند در حوزههای کشف خلاقیتها و نخبه پروری، فرهنگ کار و کارآفرینی، امربه معروف ونهی از منکر، بصیرت افزایی، پژوهش، عمل جهادی و ... تعریف گردد و در حقیقت آتش به اختیار رهبری یعنی همان بی تفاوت نبودن به چالشهای جامعه و آزادسازی کامل توانمندیهای اشخاص و گروهها برای رفع مشکلات کشوربه دور از هرنوع تعصب جناحی و قومی و قانون گریزی.
آتش به اختیار یعنی سم زدایی از جامعه و بهینه سازی توانمندیها به طوری که مومن انقلابی در جامعه تا محو کامل مشکل قابل مقابله، آرام ننشیند. ترسیم نقشه راه آتش به اختیار توسط متولیان امر برای نهادهای حاکمیتی و مردمی آنچنان دشوار نیست که تنها به مفهوم شعاری آن بسنده نماییم.
تحلیلی برچالشهای فراروی"آتش به اختیار"
رهبر معظم انقلاب اسلامی با اشراف به چالشها و مشکلات فعلی و آتی کشور در بیاناتی مجوز آتش به اختیار بطور اخص برای دانشجویان و بطور اهم برای همه دلسوزان صادر فرمودند، اما متاسفانه این حکم حکومتی آنچنان که شایسته بود توسط نخبگان و متخصصین مورد تحلیل و بررسی قرار نگرفت و خروجی قابل لمسی بعد از مدتها لمس نشد. به راستی علت امر چیست؟ آیا ظرفیتهای انقلابی جامعه توان عملیاتی نمودن این احکام را ندارند؟ آیا قوانین و سازوکارهای جامعه در واقعیت چنین موضوعی را نمیتواند در خود ادغام نماید؟ آیا این احکام حکومتی در حال اجراست، ولی آنچنان که باید وشاید اثرگذارنیست؟
در این تحلیل عوامل بازدارنده درجهت حصول به نتیجه احکام حکومتی یا انتظارات رهبریمورد بررسی قرار میگیرد که نوعی هدفمندی برای استفاده از ظرفیتهای تشنه کشور ایجاد گردد.
عدم تعیین چارچوبها و ضوابط این حکم حکومتی توسط متولیان فرهنگی وعلمی
آتش به اختیار رهبری آن ظرفیت را دارد که حتی بعنوان سند چشم انداز تعریف گردد، ولی با عدم تعیین چارچوبهای اجرایی، ظرفیتهای انقلابی به نوعی در اجرا سردرگم هستند چرا که نمیدانند محدوده این حکم تا کجاست و اگر قوانین خود مانع این کار باشند چطور آنها بن بستها را مدیریت و سازگار با قوانین عمل نمایند؟ بنابراین یکی از اصلیترین عاملهای بازدارنده همین عدم تعیین چارچوبها و ضوابط این حکم حکومتی برای هدایت ظرفیتهای انقلابی است؛ لذا تعیین چارچوب و ضوابط این موضوع لازم و ضروری است و متولیان امر فرهنگی و علمی باید به دور از هرگونه هیجانی کردن موضوع چارچوبهای عملیاتی را تعریف و تبیین میکردند. این امر نیز محقق نخواهد شد مگر با شناسایی ظرفیتهای انقلابی که خود نیازمند تحقیقاتی جامع است تا که این توانمندیها در قالب استراتژیهای بومی و ملی هدایت گردد. باید بدانیم این وظیفه رهبری نیست که این چارچوبها و ضوابطها احکامرا نیز ترسیم نمایند و نهادهای فرهنگی و علمی کشور باید نقشه راه این حکم حکومتی را به طور شفاف ترسیم و اطلاع رسانی جامع نمایند.
عدم انعطاف پذیری برخی قوانین موجود برای جاری شدن این حکم و احکام مشابه در جامعه
برخی قوانین موجود برای همسو شدن با آتش به اختیار، بسته هستند و چه بسا ظرفیتهای انقلابی دراقدام برای این امر، عمل آنان با برخی از قوانین ناپخته در تناقض باشد و اثراتی بگذارد که به سرکوبی ظرفیتهای انقلابی منجر شود که نمونه این امر بعضا شاهد هستیم؛ لذا جا داشت قوای سه گانه بعد از ابلاغ این امر برای آزادسازی ظرفیتهای عظیم در بطن جامعه با کارگروههای ویژه، قوانین را با ایجاد تبصرهها با این حکم همسو نمایند. این ضعف ساختاری در انعطاف ناپذیر بودن قوانین یکی از عوامل بازدارنده اجرایی چنین احکام حکومتی (که برای آزادسازی ظرفیتهای جامعه لحاظ میشوند) هستند.
عدم تفکیک موضوعات
قطعا در داخل کشور ما در تمام ساختارها دچار مشکل نیستیم که حکم حکومتی آتش به اختیار رهبری شامل آنها باشد و اگر این حکم حکومتی شامل همه محورها باشد تحلیل نیرو و ظرفیت ها، بدون خروجی و چه بسا در برخی موضوعات امنیتی یا نظامی مشکلات عظیمی نیزایجاد خواهد کرد؛ بنابراین تفکیک موضوعات با توجه به اولویت کشور در این احکام باید مورد توجه قرار میگرفت که این هم محقق نشده است.
نبود ارگان یا کارگروه هایویژهتسهیل کننده
به نظر میرسد باید ظرفیتهای مربوط به نهادهای انقلابی و ارزشی همچوندفاتر نمایندگی، ولی فقیه در تمامی استانها برای هدایت این ظرفیتها طوری که در تضاد با قوانین یا عامل تنش نباشد استفاده شود چرا که این ارگانها (باتوجه به ارتباط مداوم آنان با جامعه) در این امر میتوانند نوعی پالایش کننده ظرفیتهای بومی جامعهبا نیازهای دستگاه حاکمیتی باشند که بدون ایجاد مشکل از این ظرفیتها استفاده بهنیه شود.
عدم اطلاع رسانی مناسب در جامعه
چقدر ما توانسته ایم این موضوع را به جامعه عرضه نماییم که ظرفیتهای مختلف بعنوان یک وظیفه ذاتی نه وظیفه اختیاری همسو با این امرحرکت نمایند. وقتی نهادها و دستگاههای اطلاع رسانی حتی از گفتن این امر بعنوان حکم حکومتی ابا دارند چطور میشود از ظرفیتها انقلابی جامعه انتظار داشت که درک نمایند که در برابر این موضوع وظیفه ذاتی و واجب دارند نه اختیاری.
بازدارندگی دشمن
قطعا دشمن در مقابل احکام حکومتی و انتظارات رهبری با تمام توان ورود خواهد کرد، چرا که خوب میداند این احکام اگر شفاف و در بطن جامعه مورد توجه قرار گیرند تحول عظیم در داخل کشور ایجاد خواهند کرد؛ بنابراین از تمام عوامل داخلی خود در جهت انحراف افکارعمومی از این موضوعات یاری میگیرد که به نوعی بی تفاوتی عمومی به این راهبردها ایجاد گردد. دشمن در صورت موفقیت در این سنگ اندازی ها، اولا اخلال در اجرای ایجاد خواهد نمود، دوما نوعی بی تفاوتی در جامعه ایجاد خواهد نمود و سوماً جایگاه احکام رهبری را نیز تضعیف خواهد نمود؛ بنابراین دشمن شناسی و شناسایی فعالیتهای اوعامل مهم عملیاتی نمودن موفق این احکام است.
ضعف الگوپروری
ظرفیت عظیم جامعه زمانی با انتظارات هماهنگ میگردد که الگوهای مناسب عملی به مردم شناسانده شود؛ لذا الگوسازی و الگوپروری در این حوزهها لازم است و نبود الگو، نوعی تضعیف انگیزشی درجامعه ایجاد خواهد نمود.
تطهیرسازی انقلابی نماها
دراقدام برای تزریق این احکام در جامعه غالبا آنچه مشاهده میشود نوعی آشفتگی عملکردهاست که به نوعی تطهیرسازی انقلابی نماها خواهد انجامید؛ بنابراین تا زمانی که این احکام بطور مدون و برنامه دار عملیاتی نشوند، خروجی آن تنها، سوءاستفاده انقلابی نماها خواهد بود که به نوعی سرخوردگی عمومی منجر خواهد شد؛ بنابراین در برخورد با آن دسته از احکام حکومتی که برای آزادسازی توانمندیهای عمومی تجویز میگردند اگر با چنین آشفتگی و بی برنامگی در اجرا عمل شود نه تنها آثار مثبت آن دفن خواهد شد، بلکه چالشهای جدیدی نیز ایجاد خواهد نمود. امروزه آتش به اختیار عموما در جنجالهای سیاسی دیده میشود و این همان سردرگمی در اجراست. آتش به اختیار رهبری میتواند در حوزههای کشف خلاقیتها و نخبه پروری، فرهنگ کار و کارآفرینی، امربه معروف ونهی از منکر، بصیرت افزایی، پژوهش، عمل جهادی و ... تعریف گردد و در حقیقت آتش به اختیار رهبری یعنی همان بی تفاوت نبودن به چالشهای جامعه و آزادسازی کامل توانمندیهای اشخاص و گروهها برای رفع مشکلات کشوربه دور از هرنوع تعصب جناحی و قومی و قانون گریزی.
آتش به اختیار یعنی سم زدایی از جامعه و بهینه سازی توانمندیها به طوری که مومن انقلابی در جامعه تا محو کامل مشکل قابل مقابله، آرام ننشیند. ترسیم نقشه راه آتش به اختیار توسط متولیان امر برای نهادهای حاکمیتی و مردمی آنچنان دشوار نیست که تنها به مفهوم شعاری آن بسنده نماییم.
انتهای پیام/7727
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار