خبرگزاری بسیج قزوین: روز جمعه 21 دیماه بود که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا در سخنرانی خود در دانشگاه آمریکایی قاهره به یکباره صحبت را به سمت مسائل ایران برد و باز هم با دنبال کردن پروژه ایرانهراسی خود، اعلام کرد آمریکا قرار است 13 و 14 فوریه سال جاری یعنی 2 روز پس از جشن سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، کنفرانسی را در لهستان برگزار کند که در آن به مسائل خاورمیانه و بویژه نقش ایران در منطقه پرداخته خواهد شد.
این خبر بلافاصله در تمام رسانههای دنیا انعکاس یافت و رسانهها به دنبال پاسخ ایران به این دشمنی آشکار بودند. پمپئو که در سفری دورهای در خاورمیانه به سر میبرد، اعلام کرده بود هدف اصلی این کنفرانس، یادآوری خطر ایران در منطقه برای کشورهای جهان است. او عنوان کرد از 70 کشور دنیا برای حضور در این کنفرانس دعوت بهعملآمده است. این کشورها عبارتند از آمریکا، تمام کشورهای اروپایی و کشورهای حوزه خلیجفارس.
به گزارش «وطنامروز»، نکات قابلتوجه زیادی در این اقدام دولت ترامپ برای مقابله با ایران و تکمیل پازل خروج از توافق هستهای وجود دارد که در این گزارش به آنها پرداخته میشود.
کنفرانسی به سبک کنفرانس منافقین
اولین نکته جالبتوجه که درباره این کنفرانس به نظر میرسد، میزان شباهت آن به گردهماییهای سالانه گروهک منافقین در پایتختهای اروپایی مانند پاریس است که هر سال برگزار شده و در آن از مسؤولان ردهپایین و بازنشسته کشورها دعوت میشود با گرفتن هدایا و دستمزد، برای مبارزه با ایران و براندازی نظام جمهوری اسلامی در جمع شکستخوردگان سیاسی و نظامی سخنرانی کنند. اگر همچنان این فرضیه را درست بدانیم که سیاست خارجی کاخ سفید را مثلث «ترامپ، بولتون و پمپئو» پیش میبرند، براحتی میتوانیم به این نتیجه برسیم بولتون که همه ساله دفتر حضور و غیاب در جلسات منافقین را علامت زده و به ایراد سخنرانیهای رؤیایی درباره سقوط نظام جمهوری اسلامی میپردازد، باید ایدهپرداز اصلی این کنفرانس باشد. مشکل بولتون در اینباره این است که او سعی دارد شیوه یک گروهک تروریستی برای مبارزه با کشوری قدرتمند که اکنون بازیگر برتر منطقه استراتژیک غرب آسیا است را در پیشگرفته و برای سیاستگذاری ایالاتمتحده از آن الگوبرداری کند. بدین ترتیب به نظر میرسد که فقط کافی است پایتخت یکی از کشورهای اروپایی برای این کار انتخاب شده، از سران کشورها برای این کار دعوت شود و اگر آنها حضور نیافتند، از مسؤولان ردهپایینترشان خواسته شود که در این کنفرانس شرکت کنند و حرفهایی زده شود که هر گروه اپوزیسیونی در هر کشوری را به هیجان میاندازد!
بولتون در کنفرانسهای قبلی منافقین نیز بارها اشاره کرده بود که جمهوری اسلامی جشن 40 سالگی خود را نمیگیرد. او از کسانی بود که سیاست تابستان داغ برای ایران را برای براندازی پیشنهاد کرده بود و در نهایت قرار است 2 روز پس از اینکه مردم در ایران جشن 40 سالگی انقلاب را برگزار میکنند، باز هم از رؤیابافیهایی بگوید که سالها در گوش منافقین زمزمه میکرد و حالا میخواهد آن را به خیال خود به کل دنیا تعمیم دهد!
چرا اروپا؟
با وجود اینکه پمپئو، وزیر خارجه آمریکا و ترامپ، رئیسجمهور این کشور بارها در سفرهای دورهای خود به غرب آسیا از خطر و تهدیدات ایران گفته و با پروژه ایرانهراسی، توانستهاند اهداف اقتصادی و بهخصوص سیاستهای فروش سلاح به گاوهای شیرده حاشیه خلیجفارس را با موفقیت به پیش ببرند اما این بار درباره اروپا چندان هم موفق نبودهاند. به نظر میرسد انتخاب یک کشور اروپایی برای برگزاری این نشست بهجای یکی از ایالتهای آمریکا را بتوان در همین راستا پیشبینی کرد. اروپاییها در ماجرای برجام، اگر چه بهطور رسمی اعلام کردند به برجام پایبند میمانند اما تاکنون که بیش از 8 ماه از خروج آمریکا از برجام میگذرد، هنوز نتوانستهاند پایبندی خود به این توافق را نشان دهند و هنوز هم مذاکرهکنندگان ایرانی را هر روز با خبری تازه از SPV و کمکهای بشردوستانه و راهکارهای جایگزین مالی، از اینسو به آنسو میکشانند تا بلکه در این میان راهی برای عمل نکردن به تعهداتشان و گرفتن امتیازات بیشتر در موضوعات منطقهای و موشکی پیدا کنند. با این حال همین همکاری در پشتپرده و مخالفت در ظاهر هم برای دولت ترامپ کافی نیست. او میخواهد اروپاییها به سخن آمده و به صراحت اعلام کنند از آمریکا تبعیت کرده و باز هم ایران را برای مسائل منطقهای، موشکی و... تحت فشار میگذارند. برپایی این کنفرانس در لهستان و دعوت از همه کشورهای اروپایی برای شرکت در آن، نشان از عزم جدی ترامپ برای همراه کردن اروپا با تحریمها و تهدیدات به صورت آشکار دارد، البته همراهی تروئیکای اروپا (فرانسه، آلمان و انگلیس) در سیاستهای ضدایرانی کاخسفید در موضوعات موشکی و منطقهای این چشمانداز را برای ترامپ ایجاد کرده که این کشورهای اروپایی در مسائل منطقهای همراستایی حداکثری با آمریکا دارند.
چرا لهستان؟
نشریه نشنال در گزارش خود درباره دلایل استفاده از لهستان برای برگزاری این کنفرانس ضدایرانی بیان کرده: اولین سؤالی که ذهن را در ماجرای کنفرانس ورشو درگیر میکند، این است که اگر قرار بود اروپا، مقصد اصلی برای برگزاری این کنفرانس باشد، چرا ترامپ پایتختهای مهم اروپایی مانند لندن و پاریس را برای این کار انتخاب نکرد؟ پاسخ به این سؤال اما ابعاد مختلف سیاست ترامپ در اینباره و میزان شکست یا پیروزی او در این کنفرانس را به نمایش میگذارد. بر این اساس، دونالد ترامپ میداند که پایتختهای اروپایی برای اینکه همچنان ایران را مجاب به باقی ماندن در برجام کنند، مجبور هستند در ظاهر هم که شده با چنین اقداماتی همراهی نکنند و حداقل پایتختهای خود را در اختیار مخالفان ایران قرار ندهند، چرا که اگر چنین مسألهای از طرف کشورهایی مانند فرانسه، انگلستان یا آلمان صورت بگیرد، دیگر میتوان به ضرس قاطع انتظار داشت ایران دلیلی ولو ظاهری برای حفظ وضعیت موجود نبیند و بدون تردید از برجام بیرون میرود. در عین حال دلیل دیگری که در این گزارش به آن اشاره شده، نوع دولت مستقر در لهستان است. این دولت، از نوع دولتهای دست راستی و پوپولیستی محسوب میشود که نسبت به سایر کشورهای اروپایی، ارتباط بهتری با ترامپ داشته و البته اهداف مشترکی نیز با او دارد. در واقع جهانبینی رؤسای جمهور لهستان و آمریکا تا حد زیادی مشترک است. فرانسه و انگلیس خود به دلیل بروز و ظهور گروههای سیاسی راستگرا و پوپولیست بشدت تحتفشار هستند. فرانسه ماههاست با جنبش جلیقه زردها سر در گریبان است که باعث محبوبیت احزاب دست راستی در این کشور شده است. انگلستان نیز که بزرگترین ضربه را در ماجرای بریگزیت یا خروج خود از اتحادیه اروپایی، از حزبهای ناسیونالیست و پوپولیست دیده است، این روزها بشدت به دنبال راهحلی برای از میدان به در کردن این احزاب است تا بلکه بتواند راهی برای اجرای بریگزیت یا باقی ماندن در اتحادیه اروپایی پیدا کند. در عین حال انتخاب لهستان بهعنوان کشوری که هماکنون توسط پوپولیستها هدایت میشود، پالسی مهم را به کشورهای اروپایی در آستانه انتخابات پارلمان اروپا میدهد که نشان میدهد آمریکا با وجود اختلافات زیادی که با کشورهای اروپایی دارد اما کشوری را متحد اصلی خود در قاره سبز عنوان میکند که بیشترین گرایش را به پوپولیسم دارد.
به گزارش پایگاه خبری هیل، البته به نظر میرسد لهستان نیز در این قمار، تمام شانس خود را بر روی کارت واشنگتن گذاشته است. لهستان که این روزها از قدرت بیشازپیش روسیه در هراس است، به فکر همکاری با آمریکا در زمینه نظامی افتاده است. ایالاتمتحده هماینک هم پایگاهی نظامی در لهستان دارد که در حدود 900 نفر نیرو دارد. بهپیشنهاد و حمایت ترامپ، ناتو نیز قرار است برای مقابله با تهدیدات روسیه، میزان حضور نیروهای نظامی در این کشور را بالا ببرد و نخستین اقدام در این زمینه در اختیار قرار دادن یک پایگاه نظامی همیشگی به آمریکا است.
به گزارش اسپوتنیک، آندژه دودا، رئیسجمهور لهستان آنقدر از این موضوع رضایت دارد که در کنفرانس مشترک مطبوعاتی که چندی پیش با ترامپ برگزار کرده بود، نتوانست خوشحالی خود را از این توافق پنهان نگه دارد و عنوان کرد میتوان به پایگاه نظامی آمریکا در لهستان که قرار است با منابع مالی 2 میلیارد دلاری ساخته شود، «دژ ترامپ» لقب داد. پیشتر نیز لهستان به آمریکا پیشنهاد کرده بود یک لشکر زرهی را به طور دائمی در این کشور مستقر کند و گفته بود ورشو آماده است مخارج این کار به میزان تقریباً 5/1 تا 2 میلیارد دلار را برعهده بگیرد.
نگاهی به دلایل لهستان برای میزبانی از این کنفرانس آمریکایی نشان میدهد این کشور بیش از پیش به دنبال بهره بردن از حضور ترامپ در کاخ سفید است و میخواهد یک بار برای همیشه تکلیف حضور نیروهای ناتو در این کشور را در مبارزه با خطر روسیه مشخص کند.
آمریکا به دنبال توجیه دلایل خروج از سوریه
یکی دیگر از دلایلی که این کنفرانس قرار است بزودی برگزار شود و مورد توجه ویژه دولت آمریکا قرار گرفته، مسأله خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه است. اگر بخواهیم منصفانه به ماجراهایی که ترامپ با آنها درگیر بوده، بپردازیم باید بگوییم او سال سختی را پشتسر گذاشته و سال بسیار سختتری را نیز پیش رو دارد. او که همیشه معتقد بوده است آمریکا در خاورمیانه نباید هزینه کند و حکام و قدرتهای منطقهای باید هزینههای عملیاتهای آمریکا در منطقه را بدهند، در نهایت به این نتیجه رسید که باید بهگونهای آبرومندانه از سوریه بیرون برود. او میخواهد منابع مالی باقیمانده را در ساخت دیوار برای مرزهای آمریکا با مکزیک هزینه کند و از طرفی در شرایطی قرار است همه کارها را به پیش ببرد که چند پرونده باز دارد؛ پرونده شکست در مذاکرات با کرهشمالی، پرونده ارتباط با روسیه که همچنان در سازمانهای اطلاعاتی آمریکا باز است و پرونده رشوه دادن به زنان برای لاپوشانی رسواییهای اخلاقیاش. او سال 2019 با تهدید دیگری نیز روبهرو است و آن تهدید اعتراضات مردمی به دلیل تعطیل شدن دولت آمریکاست که این روزها ارقام عجیبوغریبی را برای ثبت در تاریخ رکورد میزند.
این تصمیم که یکی دیگر از علتهایش، مشکلات منابع مالی در داخل آمریکا بود اما با واکنش شدید کشورهای حوزه خلیجفارس بویژه سران رژیم صهیونیستی روبهرو شد. نتانیاهو که در زمان حضور نیروهای نظامی آمریکا در منطقه هر از گاهی دستور حمله به یکی از پادگانهای نظامی سوریه را میداد، هماینک در حالی در منطقه تنها شده است که سوریه نیز خود را به پدافندهای هوایی نوین و بهروز تجهیز کرده و رژیم صهیونیستی نمیتواند به همان راحتی پیش از این، دست به حملات غافلگیرکننده بزند. این مسأله موجی از هراس را در دل صهیونیستها به راه انداخته. نتانیاهو بارها از مشاوران و وزرای ترامپ و از شخص او خواست این کار را به تعویق بیندازد اما ترامپ اعلام کرد این تصمیم گرفته شده و تغییری در آن به وجود نمیآید. در نهایت پمپئو در سفر به خاورمیانه اعلام کرد شاید دورهای زمانی برای خروج آرام نیروهای آمریکایی از سوریه در نظر گرفته شود اما همه اینها نتوانست تسلایی برای نتانیاهو و متحدان منطقهای آمریکا باشد. برگزاری این کنفرانس و اعلام این خبر که یکی از میهمانان آن بنیامین نتانیاهو خواهد بود را در واقع میتوان تلاشی برای نشان دادن رویکرد آمریکا در مقابله با نفوذ منطقهای ایران دانست و از سوی دیگر شاید قوت قلبی برای نتانیاهو باشد که اصولاً از شوهای سیاسی بشدت لذت میبرد. او اولین نفری بود که بعد از حمله به دفتر نشریه شارلی ابدو، به فرانسه رفت و در راهپیمایی سران اروپایی برای مخالفت با افراطگرایی شرکت کرد، نتانیاهو هر از گاهی جلوی دوربین نشسته و ادای یک شومن بزرگ را در میآورد که قصد دارد دیپلماسی عمومی را با حیلههای رسانهای پیش ببرد. وی مطمئناً از این شوی تبلیغاتی علیه ایران لذت میبرد و شاید هم این شو بتواند کمی از دردهای او درباره بیرون رفتن آمریکا از منطقه کم کند! ترامپ نیز که پیشتر سابقه حضور در برنامههای تبلیغاتی و نمایشی در آمریکا را دارد و طی 2 سال گذشته در رفتارهای خود از تکنیکهای نمایشی استفاده کرده است، نبض نتانیاهو را در دست دارد و میداند برای توجیه خروجش از سوریه و پرداختن بیشتر به دیوار «بزرگ و زیبا»یی که برای مرزهای جنوبی کشورش میخواهد، چه اقدامی باید
انجام دهد.
ولش کن کشتیش!
با وجود اینکه برگزاری کنفرانس ورشو با دعوت از 70 کشور دنیا در وهله اول اتفاق بزرگی علیه ایران به نظر میرسد اما به نظر میرسد واکنش وزارت خارجه کشورمان تنها بهاندازه برگزاری یک کنفرانس کماهمیت و کوچک منافقین در یکی از شهرهای اروپایی بوده است. کماهمیت نشان دادن این واقعه زمانی کارگر میافتد که دیپلماسی فعالی در پشت صحنه در حال تدارک برای در نظر گرفتن اقدامات تنبیهی یا تشویق کشورها برای حضور نیافتن در این کنفرانس باشد. با اینحال واکنشها در داخل وزارت امور خارجه ایران چنین مسألهای را نشان نمیدهد. وزیر امور خارجه در اینباره تنها به انتشار یک توئیت بسنده کرد و نوشت کسانی که قبل از این کنفرانسهای ضدایرانی برگزار میکردند، یا خودشان از قدرت برکنار شدند یا مردهاند و آمریکا و لهستان نیز در اینباره باید مراقب خود باشند! ظریف در عینحال به پناه دادن به یهودیان لهستان در ایران در سالهای جنگ جهانی اشاره و بیان کرده است که از لهستان انتظار چنین رفتاری نمیرفت. معاون وزیر امور خارجه اما به قبرستان لهستانیها در ایران اشاره و از دولت این کشور خواسته به مردگان لهستانی که در ایران خاک شدهاند نیز توجه و احترام داشته باشد! ماجرای احضار کاردار یا لغو یک برنامه نمایشی لهستانیها در تهران هم به جای آنکه نشانگر اقدام تنبیهی ایران باشد، نشاندهنده نبود اراده در وزارت امور خارجه برای تنبیه میزبان کنفرانس ضدایرانی است. یک اصل ساده در روابط بینالملل چه بخواهیم آن را در نگاه رئالیستی ببینیم یا لیبرالی، منافع ملی کشورها در این ارتباطات است. مطمئناً لهستانیها که هماکنون در قالب ایده هراس از روسیه به دنبال سرمایهگذاری 2 میلیارد دلاری ترامپ در این کشور برای تأسیس پایگاه نظامی هستند و قرار است گفتمان پوپولیستی را نیز به نیابت از دولت آمریکا در سراسر اروپا گسترش دهند، با یادآوری خاطرات جنگ دوم جهانی و قبرستانی که در تهران دارند، از تصمیم خود برنمیگردند، از این رو واکنش عباس عراقچی به کنفرانس لهستان، نشاندهنده دستهای خالی او است. وزارت امور خارجه که بارها اعلام کرده ترامپ در دنیا منزوی شده و هیچ کشوری از او تبعیت نمیکند، باید به صورت آشکار اعلام کند چه اقدامی برای مقابله با این جریان در نظر گرفته است. چرا اصل اقدام متقابل را در مواجهه با رفتار غیردوستانه لهستان اعمال نمیکند؟ از سوی دیگر آیا در وزارت امور خارجه برنامهای مدون برای آغاز رایزنیها با کشورهای مدعو این کنفرانس تدوین شده است تا با عدم استقبال کشورها از این کنفرانس، ایران این تهدید را به فرصت جدید تبدیل کند؟
به نظر شما محمدجواد ظریف با آن شخصیتی که در برجام و اکنون در SPV و همینطور در ماجرای ظلم مکرر به دیپلماتهای ایرانی در اروپا از خود نشان داد؛ آیا توان و ارادهای برای اقدام فعالانه وزارت امور خارجه در قبال این موضوع دارد؟ کاردار لهستان به وزارت امور خارجه فراخوانده شد
در اعتراض به کنفرانس ضد ایرانی بهاصطلاح صلح و امنیت در خاورمیانه به میزبانی مشترک آمریکا و لهستان که قرار است ۲۴ و ۲۵ بهمنماه در ورشو برگزار شود، روز شنبه ۲۲ دی ویچخ اونلت، کاردار لهستان به وزارت امور خارجه فراخوانده شد. به گزارش ایسنا، در این دیدار رئیس اداره اول شرق اروپای وزارت امور خارجه مراتب اعتراض رسمی جمهوری اسلامی ایران نسبت به اقدام طرف لهستانی در همراهی با آمریکا برای برگزاری این کنفرانس را اعلام داشت و گفت: این یک حرکت خصمانه از سوی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران است و انتظار میرود لهستان از همراهی با آمریکا در برگزاری این کنفرانس خودداری کند.
کاردار لهستان در این دیدار با ارائه توضیحاتی درباره کنفرانس یادشده، بر ضد ایرانی نبودن آن و بیان اینکه مواضع لهستان با اظهارات اخیر مقامات آمریکایی متفاوت است، تاکید کرد. رئیس اداره اول شرق اروپای وزارت امور خارجه کشورمان با ناکافی دانستن این توضیحات و تاکید بر ضرورت اقدام جبرانی فوری دولت لهستان تاکید کرد: در غیر این صورت جمهوری اسلامی ناچار به اتخاذ اقدامات متقابل است.
کاردار لهستان با اشاره به روابط تاریخی 2 کشور اظهار داشت که پیام دولت جمهوری اسلامی ایران را به مقامات ذیربط لهستان منعکس خواهد کرد. هفته فیلم لهستان در تهران لغو شد
سرپرست سازمان سینمایی در واکنش به اقدام ضدایرانی کشور لهستان، «هفته فیلم لهستان در تهران» را لغو کرد. حسین انتظامی، سرپرست سازمان سینمایی در این باره توئیت کرد: «ایرانی، اقوام و ملل مختلف بویژه لهستانیها را در شرایط سخت با آغوش باز میزبانی کرده است. میهمان که حرمت میزبان را نگاه ندارد، نمیتواند انتظار داشته باشد به میهمانی خود ادامه دهد. به پاس عزت ایران و ایرانی، برگزاری هفته فیلم لهستان در تهران موکول به رفتار مناسب ورشو خواهد شد».
منبع: وطن امروز