حسن درویشی خاطره ای از دیدارش،با فرماندهان حزب بعث درگفتگو با خبرنگار بسیج در طلائیه روایت کرد و گفت: خواهرم در عراق زندگی می کند از طریق دامادم دیدار با فرماندهان حزب بعث را پیگیری کردم که واقعا جای اندیشیدن خالی از لطف نیست.
وی گفت: سرهنگ بازنشسته سپاه پاسداران از اصفهان هستم در عراق وا رد خانه هریک از فرماندهان ارشد حزب بعث می شدم انبوهی از مدالهای اهدایی به این افراد بابت وفاداری به حزب بعث و جنگ با ایران دریافت کرده بودند و عکس هایی به یادگار با صدام و معاونش بر روی دیوار یا صندوقچه های آنان خود نمایی می کرد.
راوی دفاع مقدس تصریح کرد: بر سر خاک عدنان خیرالله رفتم و با تاسف به گمراهی افراد در ظلم و ستم به مردم و عاقبت نا فرجامش نگریستم، امروز عدنان خیرالله کجا و شهید همت و باکری ها کجا هستند؟ مدالهایی شکسته که دیگر جرات پوشیدن لباس و زدن مدالها را بر سینه ندارند، هرکدام از این نشانها خاطرات تلخی را برای مردم و شیرینی خاصی برای دارندگان به همراه داشته است.
درویشی اظهار داشت: نوعی ندامت و شکستگی شبیه مرگ در چهره فرماندهان حزب بعث مشاهده کردم چه داستان غم انگیزی نصیب دشمنان ملت ایران شده است.
سخت ترین صحنه جنگ برای من چذابه و ریزش برگ گونه فرزندان وطن بود اما در خیبر که سه راهی شهادتش معروف است جنگ سرداران علی با طایفه کفر و ستم بود.
۱۰۰۲/ت۳۰/ب