پیروزمند:‌ وابستگی به اسناد بین‌المللی زمینه‌ساز تنزل جایگاه زن در جامعه است/ همایون: فروپاشی نهاد خانواده اولین دشمنی شیطان بود

بی‌شک باید دانست همان نظام الحادی که همواره قصد تخریب نظام خانواده را داشت، اکنون در قالب‌های مختلف از جمله اسناد بین‌المللی همان اهداف را دنبال می‌کند.
کد خبر: ۹۱۵۹۹۴۳
|
۰۶ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۰

به گزارش خبرگزاری بسیج، خانواده را می‌توان اصلی‌ترین نهاد اجتماعی از ابتدای تاریخ تاکنون دانست که بنیان شکل‌گیری جوامع پیشرفته و خاستگاه فرهنگ­ها، تمدن­‌ها و تاریخ بوده است، چرا که پویایی یا افول جامعه بستگی به افرادی دارد که هسته اولیه تربیت آن‌ها در بستر خانواده صورت گرفته است، از این جهت تقویت پایه‌های این نهاد مقدس و معرفی تهدیدات آن، مساوی با تقویت پایه‌های تمدن هر سرزمینی خواهد بود. دین مبین اسلام نیز با توجه به رویکرد تربیتی و تمدن‌ساز خود بر تقویت بستر خانواده تأکیدات فراوانی دارد.

بر این اساس شناسایی فرصت‌ها و تهدیدات بستر خانواده اهمیت ویژه‌ای می‌یابد. در میزگردی با حضور حجت‌الاسلام علیرضا پیروزمند قائم‌مقام فرهنگستان علوم اسلامی قم و  محمدهادی همایون عضو هیئت‌ علمی دانشگاه امام صادق(ع) این موضوع مورد بحث قرار گرفت.

* وقتی از  "تمدن" صحبت می‌کنیم، این واژه ریشه در چه بستر تاریخی دارد و یا اساساً به چه معنا و مفهوم است؟

همایون: در قرون 15 تا 18 میلادی اروپا به دنبال کشف مدلی جدید از زندگانی بود؛ این دوران به عصر مدرنیته مشهور شد. اندیشمندان آن‌ها در پی یافتن مفهومی خاص برای دوران جدید خویش، به تمدن یا «civilization» رسیدند. برخی هم به مفهوم فرهنگ «culture» دست یافتند؛ این دوگانه‌ها همواره مطرح بوده است. ما این مفهوم را ترجمه کرده‌ایم، «تمدن» که از «مُدُن» می‌آید که باز ریشه‌ی‌عربی مدینه و مدنیت و شهر است. پس از آن در بین الگوهای متعدد برای این تمدن، در نهایت مدل تمدن یونان را برای خود برگزیدند و معتقد شدند ما از ادامه و نتیجه منطقی آن هستیم و ریشه خود را به آنجا ارتباط دادند.

در این بین برخی مسلمانان از یک سو تمدن اسلامی را به همان معنای تشکیل حکومت نبوی دانستند و برخی در صدد برآمدند که آیا تمدن اسلامی نقشی هم در تمدن جهانی ایفا کرده است یا خیر؟ نکته مهم در این نکته است، زمانی که قصد داشتند برای این تمدن شاخص‌گذاری کنند، معیارهای غربی را ملاک نظریات خویش قرار دادند. در واقع شهرنشینی، تجاری‌سازی و ساز و کارهای حاکمیتی را بر اساس مدل غربی شکل دادند و آن را در تعریف دقیق تمدن وارد کردند؛ لذا سوگوارانه تمدن اسلامی خود را با همین ملاک‌ها تعریف کردیم. از این جهت تمدن دوره عباسی با تمام اشکالات خود، نامش تمدن می‌شود. زیرا آن‌ها به همین ترتیبی که گفتیم، عمل کردند. در این دوران شاهد رشد علم و هنر هستیم. شما وقتی با همین ملاک‌ها به تمدن بنگرید، تحولات قرن چهارم و پنجم خیلی جدی‌تر از آن چیزی است که در صدر اسلام اتفاق افتاد. هرچند معتقدیم نباید اینطور باشد. واقعاً ریشه تحولات عمیق اعتقادی و نوع سبک زندگی که در صدر اسلام شکل گرفت، بنیاد این تمدن را بنا نهاد.

* منابع قرآنی ما از تمدن چه تعریفی ارائه می‌دهند و غایت آن را چگونه معرفی می‌کند؟

همایون: مفهوم قرآنی که به عنوان پیشنهاد در معادل مفهوم تمدن مدنظر دارم، واژه «مُلک» است؛ این مفهوم را اولین بار در ماجرای وسوسه شیطان نسبت به آدم (ع) درباره نزدیکی به درخت منهیه می‌بینیم. او به آدم(ع)‌ می‌گوید: «هَلْ أَدُلُّکَ عَلى‏ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلى‏؛‌ اى آدم، آیا تو را به درخت جاودان ومُلک و سلطنتی که کهنه نمى‌‏شود راهنمایى کنم؟» این مفهوم را به صورت مصداقی و عینی در ماجرای «مُلک سلیمان» مشاهده می‌کنیم؛‌ در واقع سلیمان(ع) تمدنی با ساز و کارهای الهی شکل داد و خداوند از این تمدن با عنوان «مُلک» یاد کرد.

 
قرآن حتی غایت تمدن الهی را با مفهوم مُلک عظیم یاد کرده است در آیه54 سوره نساء خداوند می‌فرماید «بلکه آنان به مردم [ که در حقیقتْ پیامبر و اهل بیت اویند ] به خاطر آنچه خدا از فضلش به آنان عطا کرده حسد مى‏‌ورزند؛ تحقیقاً ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و به آنان مُلک و سلطنت بزرگى بخشیدیم».
 
 

خداوند در این آیه از یک نوع خاص از تمدن در آخرالزمان یاد می‌کند و نام آن را «ملک عظیم» می‌گذارد. بر اساس روایات، این مُلک همان تمدن موعود خداوند در آخرالزمان است که از مجرای حضرت مهدی(عج) شکل می‌گیرد. بر اساس این شاخصه‌ها باید تمدن را تعریف کرد. این شکل از تمدن به صورت مقطعی در زمان انبیای گذشته از جمله سلیمان نبی (ع) آن هم با کیفیت ضعیف‌تر شکل گرفت. این تمدن، دشمنی به نام ابلیس داشت لذا انحرافاتی هم گریبانگیر آن شد. 

* چه تفاوت‌هایی در نوع نگاه ادیان به تمدن با تمدن از منظر سکولاری آن می‌بینید؟

همایون: در نگاه غرب و یا جهان سکولار، رنسانس مبدأ اتفاقات اصلی تمدن است؛ از این رهگذر، تمدن معاصرمان پایه‌گذاری می‌شود؛‌ یعنی زمانی که خداوند کنار رفت و علم جای آن را گرفت. تصویری که برای ما درباره تمدن و نسبت دین با تمدن برایمان ایجاد کرده‌اند، اینگونه است که بشر از جهل و کفر آغاز کرده است. نسبت به پدیده‌های طبیعی و الهی تشکیک ایجاد کردند به این صورت که این گزاره‌ها بر اثر یک اتفاق ایجاد شدند. آنها تا حدی در کفر خود فرو رفتند که در سده‌های اخیر خدا را کنار می‌گذارند و می‌خواهند با علم و تجربه خویش همه پدیده‌ها را توجیه کند. یک موقع رعد و برق را اثر سحر و جادو می‌دانستند، اما در این عصر آن را حادثه‌ای می‌دانند که بر اثر سایش ابرها با یکدیگر ایجاد می‌شود؛ در هر دو مورد، خبری از خداییِ خدا نیست.

نگاه ادیان اینگونه نیست؛ زندگی انسان با جهل و کفر آغاز نمی‌شود بلکه با علم و توحید آغاز می‌شود. آدم(ع)‌ به عنوان اولین بشر کار خود را با علم آغاز می‌کند آنجا که خداوند فرمود: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها؛ و خدا همه نام‏ها [ ىِ موجودات ] را به آدم آموخت‏»؛ او در دنیا حرکت خود را به سوی تشکیل تمدن آغاز کرد.

مقاطع انبیای اولوا العزم، مقطع شدت یافتن جریان تمدن‌سازی به همان معنای مُلک است. بعثت پیامبر اکرم (ص) نقطه عطف این برآیند است و ما ایشان را به عنوان پیامبر آخرالزمان می‌شناسیم. یعنی ورود به مقطع آخرالزمان از این نقطه اتفاق می‌افتد و امروز هم فرض ما بر این است که این امر به سوی تحقق نهایی خود حرکت می‌کند و منجر به مُلک عظیم یا حکومت امام عصر (عج) می‌شود.

مردم باید برای اقامه عدل و قسط با انبیاء مشارکت کنند

پیروزمند:‌ تحلیل دکتر همایون صحیح است، اما اگر به بیان دیگر بخواهم عرض کنم این است که اولاً تمدن اسلامی بر محوریت انبیاء و اولیا شکل گرفته است و در آینده هم باید اینچنین شود. ما باید فسلفه تمدن را از فلسفه بعثت به دست بیاوریم. آیه «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط؛ به راستى [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و میزان را فرود آوردیم تا مردم به قسط برخیزند» فلسفه بعثت انبیاء محسوب می‌شود و مردم هم باید برای اقامه قسط با انبیاء مشارکت کنند. بنابراین تمدن، ظرف اقامه قسط می‌شود. اقامه قسط نیز بدون جریان اراده الهی در جهان اتفاق نمی‌افتد و آنچه که عدل و قسط آن را بازگو کند، میزان اصلی‌اش اراده الهی است و مُلک هم ظرف جریان اراده الهی می‌شود.

در عصر مدرن زن به عنون ابزار وارد عرصه جامعه شد

* همان طور که مشخص است، رشد و پویایی هر جامعه و پایه شکل‌گیری تمدن الهی و یا آن مدینه فاضله، بند به رشد افرادی است که پایه تربیت آنها از خانواده شکل می‌گیرد. درباره اهمیت خانواده در پازل تمدنی بیشتر توضیح می‌دهید.

پیروزمند: شکل‌گیری تمدن با حرکت جمعی مردم صورت می‌گیرد، همچنان که در همان آیه شریفه25 حدید فرمود «لِیَقُومَ النَّاسُ». ظرف این حرکت جمعی، جامعه است و هسته اولیه شکل‌گیری جامعه، خانواده است. اصل انحراف جوامع که پس از رنسانس اتفاق افتاد، به انزوا رفتن دین بود. در این دوره انسان آمال و آرزوی خود را محور حرکت اجتماعی خویش قرار داده بود، به این ترتیب ساختار جامعه متناسب با این نوع تحول فکری‌و‌صنعتی دستخوش تغییر شد و در گام اول نهاد خانواده را مورد تهدید قرار داد؛ به این صورت که تمدن جدید در عصر رنسانس برای آنکه نیروی کار ارزان تأمین کند، خانواده را تضعیف و متلاشی کرد و محیط کار جایگزین آن شد؛ یعنی افراد هویت خویش را با محیط کارشان تعریف کردند. بنا شد سلول شکل‌گیری جامعه به جای خانواده، سازمان‌ها و ادارات شوند؛ یعنی خانواده در اختیار سازمان و سازمان در خدمت علم و ثروت قرار گیرد.

 
تمدن جدید در عصر رنسانس برای آنکه نیروی کار ارزان تأمین کند، خانواده را تضعیف و متلاشی کرد و محیط کار جایگزین آن شد؛ یعنی افراد هویت خویش را با محیط کارشان تعریف کردند. بنا شد سلول شکل‌گیری جامعه به جای خانواده، سازمان‌ها و ادارات شوند؛ به این ترتیب، وقتی که زن از خانه بیرون کشیده شد و به عنوان نیرو و ابزار کار به خدمت گرفته شد، زمینه‌های از هم‌پاشیدگی بنیان خانواده را فراهم آورد.
 
 

به این ترتیب، وقتی که زن از خانه بیرون کشیده شد و به عنوان نیرو و ابزار کار به خدمت گرفته شد، زمینه‌های از هم‌پاشیدگی بنیان خانواده را فراهم آورد. چرا که زن عمود خیمه خانواده است. به این نشان که اگر مدتی خانم خانه در خانواده حضور نداشته باشد، تمام وضعیت داخلی خانواده مختل می‌شود. زمانی که وقت اصلی بانوان در اختیار خانه و خانواده نباشد، انحراف ساختاری در تضعیف خانواده آغاز می‌شود. این اتفاق از عصر جدید و تاکنون ادامه یافت؛ این گسستگی به قدری زیاد شد که اکنون تعریف خانواده تغییر کرده است. اگر در آن دوران خانواده با زوجین تعریف می‌شد، اما در جهان غرب لزومی ندارد اینچنین باشد، بلکه خانواده می‌تواند از یک جنس (مرد با مرد یا زن با زن) تشکیل شده باشد.

* اسناد بین‌المللی در تضعیف بنیان‌های اجتماعی و خانوادگی چه نقشی ایفا کردند؟

پیروزمند:از آنجا که در کشورهای اسلامی از طریق راهکارهای نا متعارف (مثل همجنس‌گرایی) توانایی استحاله بستر خانواده را ندارند، راهبردشان در تضعیف این نهاد مقدس عبارتند از "تغییر نقش‌ها" در درون خانواده. آنها راهکار نهادینه‌ شدن و پاشنه آشیل این تحول ساختاری (یعنی تغییر نقش‌ها) را در یک مفهوم پیگیری کردند که همان تساوی جنسیتی بود؛ این مفهوم را مغرضانه با عنوان عدالت جنسیتی مطرح می‌کنند که می‌توانست ورود بی‌ضابطه زنان در عرصه جامعه را به همراه داشته باشد. برخی سندهای بین‌المللی از جمله اسنادی‌اند که معطوف به خانواده است. باطل خود را در غالب جملات پر طمطراق نهادینه می‌کنند؛‌ کلاً ترفند دشمن اینگونه است که باطل را با حق در می‌آمیزند؛ مثلاً اخبار بی‌بی‌سی حاکی از این رفتار است. در بحث اسناد آموزشی و فرهنگی بین‌المللی از جمله 2030 این ترفند نهادینه شده است. به اسم طرفداری از حقوق زنان و کودکان، جامعه را به سمت فرهنگ غرب سوق می‌دهند که عمدتاً معارض با فرهنگ اسلامی بود. یا کنوانسیون‌های بین‌المللی درباره حقوق زنان از این نوع ترفندهاست. زمانی که پای این کنوانسیون در دهه 80 به مجلس و دولت باز شد،در میان عالمان و مراجع دینی، بازتابها، واکنشها و چالشهایی را به همراه داشت. مثلاً‌ آیت‌الله استادی در یکی از واکنش‌های خود نسبت به این کنوانسیون اشاره داشتند: «در اسلام در پاره ای از حقوق و احکام بین زن و مرد تفاوت و یا به تعبیر دیگر فرق وجود دارد و این تفاوتها و فرقها، مبتنی بر مصالح عامه و نیز مصلحت خود زنهاست و نباید آنها را تبعیض نامید. زن و مرد در بسیاری از حقوق و تکالیف، که مربوط به حیثیت ارزشی وانسانیت آدمیان است، باهم مساوی هستند و هیچ نوع امتیاز، تمایز وتفاوتی بر مبنای جنسیت بین آنان وجود ندارد».

بیشتر بخوانید

* از نظر شما بحث تساوی جنسیتی که امروزه عده‌ای از فمنیست‌های داخلی به دنبال دامن زدن به آن هستند، چه چالشی را برای خانواده‌ها ایجاد می‌کند؟

عدالت به معنای تساوی وقتی وارد حریم خانواده می‌شود، اولین جایی که مورد تخریب قرار می‌دهد، قیومیت مرد در خانواده  است. بعد این سؤال را مطرح می‌کنند چه کسی گفته مرد باید مدیر خانواده باشد؟ اقتداری که توأم با مسئولیت است مورد آسیب قرار می‌گیرد. در واقع خدای متعال این اقتداری که به مرد عطا کرده است، به خاطر انجام صحیح مسئولیتش است؛ یعنی شرع مقدس در هیچ منبعی اختیارِ بدون مسئولیت به کسی نداده است. اگر ولیّ فقیه را در جامعه مقتدر قرار داده، به همان میزان مسئولیت دارد. این امر در تمام سطوح اجتماعی ادامه دارد تا برسد به نهاد خانواده. البته باید اذعان کنیم مردهایی هستند که از این اقتدار سوء استفاده می‌کنند؛ به این معنا که به بهانه اقتدار، ظلم به زنان می‌کنند و حقوق آن‌ها را نادیده می‌گیرند و حتی در مواردی خشونت می‌کنند.

 
نظام سکولار نیز با استفاده از عباراتی مثل تساوی جنسیتی، به صورت کلی ولایت مرد در خانواده را مساوی تبعیض قلمداد می‌کنند. این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که به غلط، عدالت را جایگزین تساوی می‌کنند. اتفاقاً ما هم بی‌عدالتی مرد در محیط خانواده را تقبیح می‌کنیم، منتها نه به صورتی که موجب تضعیف اقتدار مرد و به دنبال آن تضعیف نهاد خانواده شود.
 
 

زمانی اقتدار مرد نامطلوب است که همراه با ظلم باشد

رأس مدیر مقتدر، امیرالمؤمنین(ع)‌ است، اما ایشان با تمام اقتدار و صلابتی که دارند، دریای رحمت و عطوفت است. در مقابل یتیم زانو می‌زند. قصدم این است که بگویم یک موضوع را صحیح بفهمیم و صحیح آن را تبیین کنیم. به خاطر یک چالش نباید چالش دیگری ایجاد کرد؛ همان کاری که همین اسناد انجام می‌دهند. اگر اقتدار توأم با مهر و محبت باشد چه اشکالی دارد؟ زمانی اقتدار مرد نامطلوب است که همراه با ظلم باشد.

بنابراین چالشی که لوایح بین‌المللی در تعریف اسلامی از خانواده می‌خواهند ایجاد کنند، تغییر نقش‌هاست و تغییر نقش‌ها را در قالب بحث عدالت مطرح می‌کنند؛ عدالت را نیز همان گونه که خود می‌خواهند، تعریف می‌کنند و نام آن را به فریب تساوی می‌گذارند. حالا اینکه چرا تساوی به معنای عدالت نیست بحث دیگری می‌طلبد.

 تخریب جایگاه زن در عصر مدرن امروز در قالب اسناد بین‌المللی شکل می‌گیرد

* آقای همایون، جناب دکتر پیروزمند نهاد خانواده را مهم‌ترین رکن تمدن هر جامعه‌ای به ویژه تمدن اسلامی معرفی کردند و اشاره داشتند دشمن با توجه به این مسئله در قالب لوایح بین‌المللی قصد تخریب این نهاد مقدس را دارد. از منظر تاریخ تمدن اهمیت جایگاه خانواده را توضیح می‌دهید؟

همایون: ماجراهای حضرت آدم (ع) به شدت حاوی بنیان‌های انسان‌شناسی است. با توجه به این قضایا می‌توان به خیلی نکات سازنده از جمله اهمیت خانواده پی برد. اولین تجلی انسان در زمین، در قالب خانواده شکل می‌گیرد؛ یعنی نه فرد و نه جامعه است. یعنی اینگونه نیست که حضرت آدم(ع) فرد باشد، به دنیا هبوط کند، سپس تشکیل خانواده دهد. هرچند تولید مثل در دنیا صورت گرفت، اما هسته اولیه خانواده قبل از بهشت آدم(ع) بود. در ادامه با موجود خبیثی به نام شیطان مواجهیم که کمر دشمنی با بشر می‌بندد؛ اولین طلیعه‌های دشمنی او در بهشت آدم(ع) رخ می‌دهد و در دنیا در قالب ایجاد دشمنی بین هابیل و قابیل یعنی دو فرزند آدم (ع) و با هدف اضمحلال نهاد خانواده شکل می‌گیرد. اتفاقاً دشمن که همواره سعی در تحریف تاریخ به نفع تقویت حزب خود دارد، دست روی ماجرای علت هبوط آدم(ع) از بهشت گذاشت و در این راستا جایگاه زن را تنزل داد؛ به این شکل که عامل تحریک آدم(ع) برای رفتن به سوی شجره ممنوعه را حضرت حوا (س) معرفی کرد که بر اساس نص صریح قرآن، این تلقی اشتباه است. آنجا که در آیه20 اعراف فرمود:‌ «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطان» یعنی شیطان هر دو را وسوسه کرد؛ اتفاقا در آیه120 طه این وسوسه را به خود آدم (ع) نسبت داده و می‌فرماید «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ». تنزل شأن زن همان طور که دکتر پیروزمند اشاره داشتند، از عصر مدرنیته آغاز شد و تاکنون ادامه یافت.

بنابراین بی‌شک باید دانست همان نظام الحادی که همواره قصد تخریب نظام خانواده را داشت، اکنون در قالب‌های مختلف از جمله اسناد بین‌المللی همان اهداف را دنبال می‌کند.

انسان‌های اثرگذار در تقویت تمدن الهی از نطفه‌های پاک بر آمدند

پیروزمند: موضوع قرآن و خانواده از دو جهت قابل گفت‌وگو است: اول اینکه سلسله انبیاء خانواده‌محور است و همواره خانواده نزد ایشان از جایگاه رفیعی برخوردار بود. میزان توجه ایشان به خانواده را در آیات متعددی از قرآن می‌توان یافت. تعبیر «اصلاب شامخه» و «ارحام مطهره» نشان از اهمیت اثر پاکی نسل در تمدن الهی دارد. یعنی خانواده پاک، ظرف حمل خوبان درگاه الهی و این انوار مقدس است. یعنی ما همان مقداری که برای انبیای الهی در تأثیرگذاری در تحولات اجتماعی تا حیطه تمدنی نقش قائل هستیم، باید توجه کنیم خاستگاه آن چه بود. باید عرض کنم خداوند «اصلاب شامخه» و «ارحام مطهره» را مدیریت کرده است تا رجس و آلودگی اجازه ورود به حریم خوبان الهی را نداشته باشند. اوج این اثرگذاری را در ماجراهای مربوط به ولادت حضرت زهرا(س)‌مشاهده می‌کنید که پیامبر(ص) سیبی بهشتی آغشته از نور الهی تناول کرد و نطفه این بانوی بزرگوار از همان بسته شد. پس انسان‌هایی که بیشترین تأثیر را در پهنه عالم داشتند، بیشترین مراقبت در نطفه آنها صورت گرفته است.

درباره فلسفه خانواده آیات دیگری نیز وجود دارد؛ آنجا که خداوند فرمود: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها؛ و از نشانه‌‏هاى [ قدرت و ربوبیت ] او این است که براى شما از جنس خودتان همسرانى آفرید تا در کنارشان آرامش یابید»؛ یعنی خانواده ظرف سکون و آرامش است. اگر مرد و زن تشکیل خانواده نمی‌داد، به این درجه از سکون نمی‌رسید و سکون، پیش‌نیاز کمال سپس تمدن‌سازی است. معنای این نوع سکون، راکد بودن نیست. سکونت یعنی آرامش و قرار که در مقابل اضطراب و بی‌قراری است. این بی‌قراری که در خانواده شکل می‌گیرد،‌ بلافاصله به محیط اجتماعی تسری می‌یابد. چرا که اضطراب بروز خود را در سطح کلان نشان می‌دهد و جامعه را از درون متلاشی می‌کند. تمدن‌سازی توان می‌خواهد، وقتی سکون و آرامش در فرد و جامعه نیست، زوری ندارد که ابراز کند. چنین فردی که در ازدواج به آرامش نمی‌رسد، از پس خودش بر نمی‌آید چه اینکه بخواهد اثرگذاری هم کند. او اجیر خودش است و دچار افسردگی می‌شود.  حالا از چنین کسی باید توقع داشت پدر یا مادر خوبی باشد تا فرزندان را به خوبی تربیت کند؟ از این جهت ابتدا باید او را افسردگی رهانید سپس از او توقع داشت.

نظام سکولار در انقلاب صنعتی پای زنان را به صورت بی‌ضابطه به اجتماع گشود

* بر اساس آنچه تاکنون در اهمیت خانواده در شکل‌گیری تمدن آرمانی مطرح فرمودید، سیاستگذاران ما چه نوع رویکردی در سیاست‌های خود باید داشته باشند؟

پیروزمند: سیاستگذاران ما ابتدا باید به توطئه دشمن یقین یابند. باید به این نقطه برسیم که اسناد بین‌المللی موجب تضعیف بنیان خانواده و بعد تضعیف تمدن اسلامی است. همان طور که اشاره کردم، آنها در قالب انقلاب صنعتی پای زنان را به صورت بی‌ضابطه به محیط اجتماعی و کار باز کردند و از آنها استفاده ابزاری کردند، اکنون به جایی رسیده که مباحثی مثل ازدواج سفید را مطرح می‌کنند و در برخی کشورهای غربی آن را به رسمیت می‌شناسند. کسی تا 10 ـ 15 سال قبل حتی تصور نمی‌کرد نظام غرب تا این حد تن به رذالت دهد و هبوط کند. بدتر اینکه بخواهد سایر کشورها را مجبور به تن دادن به این رذالت کند.

 
سیاستگذاران ما ابتدا باید به توطئه دشمن یقین یابند. باید به این نقطه برسیم که اسناد بین‌المللی موجب تضعیف بنیان خانواده و بعد تضعیف تمدن اسلامی است.
 
 

چرا جهان غرب به اینجا رسید؟ نظام شیطانی سکولار جوامع را به سوی یک عبارت سوق داد: «لذت‌جوییِ مادیِ دائم‌افزا» که حد پایانی ندارد. وقتی جوامع را در این ریل قرار داد، مدام مردم را تنزل می‌دهد؛ مثلاً در اروپای عصر مدرن ابتدا زنان را نیمه‌برهنه کردند، اما دهه‌هاست از آن‌ها سوءاستفاده جنسی می‌کنند. غرب ابزار جدید برای لذت تعریف می‌کند و باید موانع فرهنگی آن برداشته شود. این موانع با همین اسناد و لوایح فرهنگی زدوده می‌شود.

اگر بخواهیم به عمق راهبردی حرکت تمدنی خودمان توجه کنیم، مقابل لذت‌جویی دائم‌افزا باید بگوییم لذت بندگی دائم‌افزا چرا که بندگی هم لذت دارد. حالا همه گزاره‌ها را باید بر این اساس چید. البته بندگی دائم‌افزا بدون ولیّ الهی و بدون همراهی او امکان‌پذیر نیست.

در جمع‌بندی این قسمت عرض کنم نقطه راهبردی در تمدن‌سازی اسلامی، بندگی دائم‌افزا در تبعیت از ولیّ الهی است. همین مفهوم را باید در سیاست، اقتصاد و فرهنگ قرار دهیم و آن را به بستر خانواده بکشانیم. اگر دیدیم خانواده ما با این معیار تراز بهتریی پیدا می‌کند، باید دانست در مسیریم. اگر دیدیم پیوند خانواده ما با ولیّ الهی در حال کاهش است، تغییر نقش‌ها در آن تشدید می‌شود، باید بدانیم چنین خانواده‌ای نمی‌تواند زیربنای تمدن اسلامی باشد. حالا سیاست‌گذاران ما باید چکار کنند؟ بودجه کلان جهت آموزش خانواده‌ها باید اختصاص ‌دهند، فضای رسانه‌ای را مدیریت کنند، آسیب‌های آن را شناسایی کرده و در صدد رفع آن بر آیند.

ارسال نظرات
آخرین اخبار