درنگی بر سوال پایانی برنامه دورهمی!
به گزارش خبرگزاری بسیج به نقل از پایگاه خبری تحلیلی فاطر24، یکی از مهمترین ابهامهای زندگی من در دوران طفولیت این بود که چرا یک نفر سر سفره عقد میآید و از عروس میپرسد آیا وکیلم شما رو به عقد فلانی دربیاورم ؟
همیشه در ذهن خودم میگفتم خوب عروس خانم مایل است که این همه دم دستگاه که بار یک وانت است، به خودش آویزان کرده و با این همه دردسر به مجلس آمده است!
بعد در حالی که از این موضوع شاکی بودم سوالی را که جواب آن را میدانید چرا میپرسید، در دلم جواب عاقد رو این طور میدادم که «نه موافق نیست، اومده که مهمونها رو ببینه»!
خیلی طول کشید که درک کنم، مراسم عقد ازدواج یک مناسک مذهبی برای یک رویداد انسانی بوده و امری لازم است.
هر بار هم که برنامه تلویزیونی دورهمی تماشا میکنم، این افکار دوران کودکی برای من یادآوری میشود و از خودم میپرسم آقای مدیری جواب سوالی را که میدانید چرا میپرسید؟ چرا از همه مهمانهایتان که اغلب اشخاص متمکن و توانگر هستند میپرسید «عمیقا احساس خوشبختی میکنید یا نه؟» آن هم در حالی که بدون استثنا همهشان احساس خوشبختی آن هم از نوع فولاچدی دارند!
این سوال را میپرسید که چه بشود؟ یادمان بندازید که ما مخاطبان شما خوشبخت نیستیم؟ بدبخت هستیم؟ بدطالع و بداختر هستیم؟
مهمانهای این برنامه اغلب سلبریتیهای کشور و چهرههای شناخته شده تلویزیون، سینما و رادیو هستند و در سایه آن به به شهرت، مکنت و موقعیت اجتماعی ممتازی دست یافتهاند.
حتی اگر مهمانان مدیری خوشبخت نباشند ولی همچنان جوانان زیادی در این کشور هستند که دلشان میخواهد حداقل یک تار سبیل آنها باشند که آن را رنگ کرده، روغن زده و با فخر تاب میدهند، جوانان زیادی در کشورمان هستند که حتی حسرت میخورند کاش اقبال بدشان از جنس بدبختی آنها باشد.
کاش آقای مدیری درک کند وقتی این سوال را از مخاطب خاص خود میپرسد همه ملت ایران به آن جواب میدهند، کاش درک کند که این سوال مثل کژدم قلب طیف زیادی از مردم را نیش میزند، برای شان آرزوهایی یادآوری میشود که همچون قاصدک به دامان باد سپردهاند آرزوهایی از جنس موقعیت اجتماعی معمولی، درآمد مکفی و عشق پایدار!
کاش آقای مدیری بداند اگرچه مهمانهای او مرز نمیشناسند، میتوانند صبحانه را در شمال، نهار را در جنوب و شام را در تهران بخورند ولی همه دنیای جوان ایرانی امروز یک مساحت دو در دو میز کامپیوتر و گوشی تلفن همراه او است و فقط در فضای مجازی میتواند مرزها را جابه جا کند.
کاش آقای مدیری بداند که این سوال فقط یک سوال نیست بلکه پتکی است که بر سر جوان ایرانی میکوبد و او را به دامان همه نداشتهها، حسرتها و کمبودهایش بیرحمانه پَرت میکند.
این سوال تلخترین و گزندهترین پایان برای برنامهای طنز است که فقط با یک آه سوزناک مخاطب تمام میشود، حال آنکه این برنامه بنا را بر این گذاشته بود که با خنداندن مخاطب او را حتی برای لختی از این دنیا و همه غمهای آن فارغ کند.
انتهای پیام