بسم الله قاصم الجبارین
به خاطر دارم وقتی در مقطع ابتدایی درس می خواندم، درکتاب فارسی باشخصیت های مختلف ملی ومذهبی که در طول تاریخ ایران زمین نقش آفرینی کرده اندآشناشده ام.
شخصیت های نظیر آرش کمانگیر که جان خود را درتیرش رها کرد،تابه مرزهای ایران لطمه ای واردنشود، شخصیت افسانه ای مثل رستم ویاشخصیت کاوه آهنگرکه با ضحاک جنگید وآن راشکست دادونقش آفرینی کرد.
سرزمین ما در هر برهه ای از زمان قهرمانانی داشته است، امروز می خواهم داستان رشادت های سرداری، که نه درگذشته بلکه در حال حاظر به قلم بیاورم، (به قول خودش سربازقاسم سلیمانی) قاسم سلیمانی قهرمانی که بدون هیچ چشم داشتی جان خود را درسبداخلاص قرارداد و در میدان های نبردعلیه دشمنان قسم خورده واهریمنان زمان جنگید، اجازه نداد پای متجاوزان به خاک ایران برسد و توطئه آنها را درنطفه خفه کرد، و درحال دفاع از حرم های اهلبیت و مردم بی دفاع عراق وسوریه بود،شر داعشیان را برای همیشه از شر مردمان این کشور ها کم کرد، قاسم سلیمانی مرد روزهای سخت هر اتفاقی که می افتادخودش در صحنه حاظر می شدومثل یک سربازی بدون ذره ای ریا کارمی کرد، هنوز در خاطرمان هست روزی که به خوزستان برای سرکشی از اوضاع مردمی که گرفتارسیل شده بودند، امدی و بر دستان پیرمرد روستای که خانه اش را سیل برده بود بوسه زدی و چه شور وحالی مردم سیل زده به استقبال سردار دلهاآمده اند،مردی که در ذهن ها برای همیشه ماندگارماند.
آری ما نه آرش کمانگیر ، رستم و کاوه آهنگر را دیده ایم ولی قاسم سلیمانی را چرا! که جان عزیزش را برای دفاع از آرمان های انقلاب ، اسلام و ایران فداکرد.
هرچند قلم و زبان من قاصر از وصف رشادت های این بزرگ مرد می باشد، وظیفه خود دانستم تا گزیده از رشادت های ایشان را به قلم آورده ام.
یادداشت به قلم محمدپاپی