نیمه اردیبهشت 1362 دادستانی انقلاب اسلامی طی ابلاغیهای انحلال رسمی حزب توده ایران را اعلام و تاریخ و نحوه مراجعه اعضاء و هوادارن آن حزب را به دادستانی مشخص کرد
به گزارش سرویس بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت خبرگزاری بسیج، به نقل از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ حزب توده ایران که از اوایل دهه 20 فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد در سال 1327 در پی ترور ناموفق شاه منحله اعلام شد. با این وجود این حزب به حیات خود ادامه داد و در رخدادهای مختلف کشور ایفای نقش نمود. تاریخ نمونههای مختلفی از نقش مخرب حزب توده و خیانت به ملت ایران را ثبت کرده است. این نوشتار به مهمترین خیانتهای این حزب علیه ملت ایران اشاره میکند. 1- خیانت حزب توده علیه نهضت ملی هرچند شکست نهضت ملی ایران در دهه 30 دلایل مختلفی داشت اما بیتردید حزب توده با رفتار خود نقش مهمی در این شکست ایفا کرد، نقشی که در همان دوران برخی گروهها مثل حزب زحمتکشان ملت ایران (نیروی سوم) و جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی بدان اشاره کردند. در همین رابطه جامعه سوسیالیستها طی بیانیهای نوشت: «نیرومندترین سلاح انگلیس که موجب شکست ما شد نه عمال او در ایران، نه کشتیهای جنگی در آبادان و نه تفنگداران دریایی بودند... برندهترین سلاح انگلستان که زنده و متحرک و فعال بود عنصر نفتی و اصطلاح پرمعنی توده نفتی بود...»[1] به اعتقاد غلامرضا نجاتی حزب توده چون مترسکی بود که انگلیس از آن در راستای اهداف خود – به منظور جلب همکاری آمریکا - بهرهبرداری کرد. این حزب از سال 1322 به بعد همواره علیه منافع مردم ایران و به نفع بیگانگان عمل میکرد. «روش حزب توده که ابتدا در نقش طرفداری از خواستهای شوروی و سپس به صورت فرمانبرداری از دستورات مسکو درآمد و همه جا علیه منافع ملت ایران عمل کرد درست در جهت هدف امپریالیستهای انگلیسی و آمریکایی بود.»[2] در کوران مبارزات نهضت ملی، مطبوعات حزب توده به شدت به نهضت و ملی کردن میتاختند. تودهایها شعار «ملی» و «ملی کردن» را خیانت شمرده و آن را محکوم میکردند. روزنامه به سوی آینده، ارگان این حزب نوشت: «ملی سرپوشی است که قبایح و رذایل را مخفی میکند. ملی هر جرم و جنایتی را جایز میشمارد. ملی آخرین تیر ترکش استعمار است...» به تعبیر غلامرضا نجاتی «سران حزب توده با ایجاد تظاهرات بیمورد و ناآرام ساختن دانشگاه و مدارس و تعطیل کارخانجات و کشاندن کارگران و ناراضیان به خیابانها و درگیری با مامورین انتظامی، دولت را ضعیف و ناتوان معرفی میکردند و بدین ترتیب آب در آسیاب دشمن میریختند.»[3] سالها بعد، نورالدین کیانوری یکی از سران حزب توده به ذکر خیانتهای حزب مطبوعش در جریان نهضت ملی پرداخت. او گفت: «ما در عین حال که با کوتاه شدن دست انگلیسیها از نفت جنوب ایران موافق بودیم ولی در اینجا باز هم این وابستگی تابع و متبوع ما را بر یک راه نادرستی انداخت که این راه نادرست لکه ننگی است که هنوز هم باقی است و هیچوقت ازتاریخ حزب ما شسته نخواهد شد. این است که وقتی مسئله شعار ملی کردن نفت در سراسر کشور مطرح شد رهبری حزب ما که بیشتر در آن وقت زندان بودیم با فشار خیلی زیاد با این استدلال که این شعار، شعار امریکایی و انگلیسی است و ممکن است دادن امتیاز نفت شمال به شوروی را غیرممکن بکند برای اینکه هنوز آن مطرح است به این علت ما با این شعار مخالفیم و این شعار را ساخت امریکا و انگلیس میدانیم، و کسانی که این شعار را مطرح میکنند یعنی نیروهای مذهبی تحت رهبری آیتالله کاشانی و نیروهای ملی تحت رهبری مصدق آنها وابستگان به امریکا هستند و مزدوران امریکا هستند و اینها فقط سعیشان این است که در نفت ایران سهمی برای امریکا بدست بیاورند... باکمال تاسف باید گفت که این جریان خیانتآمیز به مدت طولانی طول کشید. تا نزدیکیهای ۳۰ تیر ما دنبال این سیاست میرفتیم و تاسفآمیز این حرف که افراد حزب ما اکثرا میفهمیدند که این سیاست چقدر نادرست و محصولش خیانتآمیز و به ضرر خود ما هم هست... و این را ملت ایران به عنوان یکی از خیانتهای بزرگ حزب توده ایران ارزیابی میکند و به درستی اینگونه ارزیابی میکند.»[4] در بخشی از قطعنامه پلنوم وسیع کمیته مرکزی حزب تحت عنوان «28 مرداد» درباره خیانتهای حزب میخوانیم: «رهبری حزب توده میتوانست از امکانات مختلف قوا برای عمل استفاده کند ولی در اثر عدم توجه به این امکانات هیچگونه کاری انجام نگرفت...» منظور از «امکانات مختلف» نفوذ گسترده حزب در ارکان حکومتی و نظامی بود. در آن مقطع سازمان نظامی حزب در ارتش و نیروهای انتظامی حدود 600 تن افسر عضو داشت. اغلب فرماندهان یگانهای رزمی از قبیل گروهان و گردان و حتی گارد سلطنتی جاویدان از افسران نظامی حزب توده بودند. علاوه بر این شبکه وسیع حزب در ادارات دولتی، کارخانجات و دانشگاهها فعال بود. در ادامه همان قطعنامه آمده است: «سیاست غلط حزب ما درمورد بورژوازی ملی و دولت مصدق که ناشی از چپروی و سکتاریسم طولانی در تاکتیک حزب ما بود، به ویژه یک رشته اقدامات چپروانه ما در فاصله 28 مرداد موجب رمیدگی بیشتر بورژوازی ملی شده بود. رهبری حزب با آنکه از یکسال پیش یعنی از زمان سرکار آمدن قوام خطر کودتا را از محافل ارتجاعی و امپریالیستی حس میکرد دست به تدارک برای مقابله با کودتا نزد...»[5] 2- نفوذ و جاسوسی یکی دیگر از خیانتهای حزب توده، «نفوذ و جاسوسی» بود. با پیروزی انقلاب اسلامی، حزب توده در تلاش بود تا یک جناح متمایل به شرق را در حاکمیت اسلامی بیابد و آن را به پایگاه خود برای نفوذ تبدیل کند. اما به دلیل نفرت مردم مسلمان از کمونیسم و شوروی، حزب توده نتوانست در میان مردم و مسئولان جناحی متمایل به خود را بیابد. لذا این حزب پس از ناامیدی، سعی کرد با هر روش ممکن به تضعیف انقلاب بپردازد. از این رو کوشید با حمایت شوروی، برای پیشبرد برنامه خود در ظاهر خود را پشتیبان امام و انقلاب معرفی کند. «ولادیمیر کوزیچکین» افسر ارشد سابق سازمان کا.گ.ب در ایران که در پوشش سمت دیپلماتیک معاون کنسولگری شوروی در تهران، رابط اصلی سفارت شوروی و سازمان کا.گ.ب با حزب توده بود درمورد این طرح میگوید: «حزب توده با اعلام پشتیبانی از جمهوری اسلامی میکوشد خود را به رأس هرم قدرت نزدیک کند. این همان نقشهای بود که در مسکو طرح شده و به رهبران حزب توده ابلاغ گردیده بود.»[6] حزب توده در واقع نقش کا .گ.ب ارگان جاسوسی شوروی را در ایران ایفا میکرد و از طریق شبکه وسیع حزبی، شاخههای کا.گ.ب را به ادارات، محلات، مدارس و حتی خانهها و خانوادهها گسترانیده بود. به گفته کوزیچکین «کلیه اعضای کمیته مرکزی حزب توده حقوقبگیر مسکو بودند.» به گفته کوزیچکین، سران حزب برای ارسال اطلاعات به مسکو بسیار فعال بودند. در مراجعه یکی از اعضای حزب توده به سفارت شوروی، «کاغذ تاشدهای را از زیر کمربند خود درآورد و با اشاره فهماند که پیغامی از طرف رهبری حزب توده برای سفارت است.» محمدمهدی پرتوی با نام مستعار «خسرو» رئیس تشکیلات مخفی حزب توده ایران، در اعترافات خود با اشاره به اینکه حزب توده در طول ۴۱ سال فعالیت خود جز متابعت کورکورانه از دستورهای مرکزیت حزبی در شوروی، مأموریتی را به انجام نرساند، گفت: «پس از انقلاب، مسئله ارائه اطلاعات در عرصههای مختلف مملکتی به عوامل شوروی آغاز میشود و از اواسط سال ۱۳۵۸ که کیانوری سازماندهی شماری از افراد نظامی مرتبط با تشکیلات مخفی را به من واگذار کرد، از من خواست که اطلاعات نظامی خاصی را شامل کتابها، جزوات و اخبار فوقالعاده سری و دارای اهمیت جهانی، از اعضای نظامی حزب اخذ و در اختیار عوامل شوروی قرار دهم.» نورالدین کیانوری بعدها اعتراف کرد: « شاید مهمترین تخلف ما عبارت است از زیر با گذاشتن شعار عمده و اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی که بوسیله امام خمینی اعلام شد و بعدا رسمیت کامل یافت؛ شعار «نه شرفی، نه غربی»... اما این شعار را در حرف پذیرفتیم ولی در عمل به علت آن چسبندگی و وابستگی که طی چندین ده سال که بین حزب ما و حزب کمونیست اتحاد شوروی برقرار شده بود نتوانستیم خودمان را از این وابستگی خلاص بکنیم و صرفا در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت سیاسی خودمان را آن قدری که قانون اساسی اجازه میداد انجام بدهیم؛ نتیجه این شد که ما به گمراه افتادیم و این گمراهی ما را روز به روز هم به طرف عمق بیشتر یعنی ورطه خطرناکتری کشاند یعنی در فعالیت ما دیگر مسائل سیاسی جای خودش را در مواردی به مسائل جاسوسی و خیانت به جمهوری اسلامی کشاند. و من در موارد مشخص در بازجوئیها روی این نکتهها تکیه کردم و مسائلی از قبیل مسائل مربوط نظامی - سیاسی در گزارشهای ما به طرف شوروی داده میشد.» کیانوری ابعاد جاسوسیهای حزب توده را در زمینههای نظامی و سیاسی برشمرد و یادآور شد: «[جاسوسیها] در زمینههای نظامی و سیاسی بود، یعنی مسائلی مربوط به موقعیت نظامی ایران و نیروهای نظامی و مسائلی مربوط به سیاست کلی ایران، آن چیزی که مربوط به سیاست کلی بود در یک چیزهای و تحلیلهائی که از طرف من تهیه میشد و هرچند وقت یکبار برای شورویها فرستاده میشد. اخبار نظامی هم آن چيزهائی بود که از راههای مختلف از طریق نفوذیهائی که پیدا کرده بودیم، بدست میآمد، آنها را هم میرساندیم. این بزرگترین تخلف ما که مسلما خیانت هست بوده و بهنظر من مادر کلیه تخلفات دیگر است؛ یعنی اگر این تخلف نبود ما امکان داشت تخلفات دیگر را بتوانیم نرویم طرفش.» 3- کودتای حزب توده بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، حزب توده به صورت بالقوه آمادگی داشت در صورت لزوم، با کودتا قدرت را به دست بگیرد. محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران درباره کودتای حزب توده میگوید: «حزب توده دست به یک تاکتیک خطرناکی مشابه افغانستان زده بود و با شورویها بحث کرده بود که ما حمله میکنیم و با یک تظاهراتی مجلس و صداوسیمای ایران را میگیریم و اعلام میکنیم که در ایران یک حکومت مستقل تشکیل شده، تا شما مثل افغانستان تانکهای خودتان را از مرز عبور دهید و به سمت تهران بیایید.» غافل از آنکه تحرکات حزب توده برملا شده بود؛ به گفته محسن رضایی: «سازمان اطلاعات سپاه به خاطر کار اطلاعاتی که از اول انقلاب روی تودهایها شروع کرده و نفوذی که در حزب توده کرده بود، تقریبا همه شبکههای مخفی و علنی حزب توده را زیر نظر داشت.» درپی کشف آثار جاسوسی و کودتا توسط حزب توده، کار برخورد و دستگیری اعضای حزب به عهده واحد اطلاعات سپاه پاسداران که واحدی تازه تاسیس بود گذاشته شد. سرانجام در پی عملیاتهای نیروهای انقلاب، صبح روز ۱۷ بهمن ۱۳۶۱ کیانوری، دبیر اول و ۴۰ تن از اعضای برجسته حزب توده دستگیر شدند. در این مرحله با تخلیه اطلاعاتی این افراد و شناسایی سایر اعضای مؤثر حزب، مخفیگاهها و سازمانهای مخفی این گروه کشف شد. به گفته حجتالاسلام ریشهری: «...از خلال بازجوییها و سایر سرنخها و پیگیریهای اطلاعاتی، صحت وجود تشكيلات مخفی و شبکههای اطلاعاتی مستقل از تشكيلات علنی، تأیید و تکمیل گردید. پس از کسب اطلاعات و مدارک کافی و اعتراف عدهای از سران دستگیرشده حزب، بخصوص با کنار هم چیدن اطلاعاتی که مؤید پیدا شدن تمامی حلقههای مفقوده در تشکیلات حزب توده بوده است، زمینه مناسبی برای نابودی حزب فراهم شد. در اردیبهشت 1362 زمینه شناسایی و ضربه دوم آماده شد و مابقی افراد حزب توده دستگیر شدند.» دومین مرحله عملیات با نام عملیات امیرالمؤمنین(ع) در ۷ اردیبهشت ۱۳۶۲ آغاز شد و ۱۷۰نفر از کادرهای حزبی و اعضای سازمانهای مخفی و نظامی و عوامل جاسوسی و نفوذی در تهران و ۵۰۰ نفر در شهرستانها دستگیر شدند. همچنین ۸۰ خانه تیمی و سه محل نگهداری اسلحه کشف شد. کشف سریع تشکیلات حزب توده و خنثیسازی توطئه آنها باعث حیرت سران حزب شد. محسن رفیقدوست میگوید: «روزی که سران حزب توده دستگیر شدند و به زندان روانه شدند به زندان رفتم. احسان طبری هم آنجا بود. او مرتب میگفت: من متحیرم رژیم شاه با آن همه دستگاههای عریض و طویلش، نتوانست به حزب توده ضربه اساسی وارد آورد و تنها توانسته بود ظاهری از حزب توده را کشف کند، در حالی که قسمت اصلیاش دستنخورده مانده بود، ولی شما توانستید تمام تشکیلات حزب توده را کشف و ریشهکن کنید.» 4- خیانت حزب توده در جنگ تحمیلی اختفای سلاح در دوران جنگ تحمیلی خیانتی دیگر از حزب توده علیه ملت ایران بود که در آن شرایط دشوار قرار گرفته بودند. کیانوری به این خیانت حزب توده معترف شد و تاکید کرد: «ما یک اشتباه و خطای بزرگی را انجام دادیم که قابل مجازات است.» او گفت: «به نظر ما این تخلفات خیلی سنگین است در چهارچوب جاسوسی - خیانت -تخلف، همه در آن میگنجد و به قدری سنگین است که به نظر من سنگینترین مجازاتهایی که جمهوری اسلامی بخواهد، حق دارد که در مورد این تخلفات [اعمال کند]...» کیانوری ادامه میدهد: «...امروز مشخص است که در روزهای بهمن مقدار زیادی از سلاحهای ارتش بدست نیروهائی که در جریان ۲۲ بهمن شرکت داشتند، ریخته شد و از آن جمله بدست گروههایی که تحت عنوان حزب توده فعالیت میکردند افتاد... در مورد سلاح وقتی امام دستور دادند که سلاحها همه تحویل داده شود به مقامات جمهوری اسلامی و به کمیتهها، بجای آنکه این دستور را اجرا کنیم ظاهرا دستور دادیم ولی بالواقع مقداری را نگه داشتیم، مقداری را جاسازی و مقداری را مخفی کردیم و با این کار تخلف بزرگی را انجام دادیم. من که در بازجوئی هم گفتهام که اگر تا قبل از تجاوز عراق نگهداری این سلاحها فقط یک تخلف بزرگ خیلی شدید میتوانست باشد، از آن تاریخ قطعا خیانت است. چون این سلاحها برای جبهه ضرورت داشته است. از این جهت من خودم را مسئول میدانم.» نورالدین کیانوری هم در اعترافات تلویزیونی خود درباره خیانتهای حزب توده در دوران جنگ تحمیلی بار دیگر به همسویی سیاستهای این حزب با شوروی اشاره کرد و گفت: «واقعیت این بود که در این مسئله ما بلافاصله پس از اینکه احساس کردیم شوروی طرفدار خاتمه جنگ است و نمیخواهد که رژیم صدام سرنگون بشود به هر انگیزه ما هم همین شعار را مطرح کردیم. خودِ مطرح کردن علنی این شعار عبارت است از خیانت. برای چه؟ برای اینکه امام میگویند مهمترین مسئله ما جبگ است، جنگ جنگ تا پیروزی، مردم ایران نیز در سراسر ایران فریاد میزنند: جنگ جنگ تا پیروزی. ما میگوییم خاتمه جنگ. چه کسانی الان میگویند خاتمه جنگ؟ صدام میگوید؛ نیروهای راست طرفدار گرایشهای امریکایی در ایران هست که همهشان این حرف را میزنند؛ گروهکهایی که محارب بودند در جهت براندازی جمهوری اسلامی عمل میکردند همهشان این مطلب را میگفتند؛ چه در ایران چه در خارج و نیروهای وابسته به امریکا در منطقه طرفدار خاتمه و پایان دادن به جنگ هستند و ما هم با آنها هم زبان میشویم...» همین خیانتها بود که سرانجام باعث شد حزب توده بیاعتبارتر از همیشه، صحنه سیاسی را ترک کند و به تاریخ بپیوندد. پینوشتها: 1- غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی 25 ساله ایران، تهران: رسا، ص 24 2- غلامرضا نجاتی، جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای 28 مرداد 1332، تهران: شرکت سهامی انتشار، ص 293 3- همان، ص 296 4- روزنامه جمهوری اسلامی، 6 شهریور 1362 5- سرهنگ غلامرضا نجاتی، جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای 28 مرداد 1332، ص 461 6- محمود طلوعی، پیوستن و گسستن، ص
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
آخرین اخبار