به گزارش خبرگزاری بسیج از همدان، طلبهای بود در قم که در سال 1338 رئیس دبیرستان شد و زبان انگلیسی نیز آموزش میداد؛ فردی بود سنتشکن و مستقل و قائل به اینکه باید دانشآموزان علوم جدید را یاد بگیرند؛ حداقل یک زبان خارجی.. و به خوبی کار خود را در مجموعه عظیم حرکت مبارزه و انقلاب مردم پیاده میکرد.
سال 1343 کنفرانس بزرگی تشکیل داد و صاحبنظران و طلاب درباره مسائل حکومت در آن بحث میکردند؛ و این درست زمانی بود که هیچ کار علمی جمعی در تهران انجام نمیشد.
مردم در آن زمان به دو گروه تقسیم میشدند کسانی که وقت سخنرانی به وی درود میفرستادند و گروهی که سخنانش را بر نمیتافتند و به دنبال تخریب این چهره انقلابی بودند و مرگ بر بهشتی میگفتند؛ اما وی لبخند بر لبانش نقش میبست و وقتی علت این کار را میپرسیدند میگفت مهم این است که آن عزیزان به اشتباهات خود پی ببرند؛ همه اینها به این علت بود که مسیرش را انتخاب کرده بود و با برنامهریزی در مسیر خود پیش میرفت.
این شهید بزرگوار در برابر توهینها و تهمتها میگفت الان وقت آن نیست که وقتم را صرف این کنم که چه کسی چه چیزی را گفت؛ چه کسی چه چیزی نگفت.
آن دوران با وزیر آموزش و پرورش وقت، فرخ برای تالیفات کتب درسی همکاری میکرد و در آن زمان از وی تقدیر به عمل آمد اما بعد از آن توسط ساواک به خاطر فعالیتهای سیاسی شهید بهشتی از بسیاری کارها ممانعت به عمل میآمد.
آیتاله شهید بهشتی فردی بود اندیشمند، نظریهپرداز، با سعه صدر و پرتحمل و عمیقا ًیک مجتهد روشنفکر بود.
سمپاشی و جوسازی توسط دشمنان انقلاب در بخشهای مهمی از جامعه علیه او همچنان ادامه داشت تا در نهایت به ترور ایشان در شامگاه 7 تیر سال 1360 در حین سخنرانی در تالار حزب جمهوری اسلامی با انفجار ساختمان حزب توسط منافقین انجامید و آیتاله سیدمحمد بهشتی به همراه 72 نفر به خیل عظیم شهدای کربلا پیوست؛ اما این بار نیز دشمنان ناکام ماندند و خون بهشتی ورق را برگرداند و بعد از شهادت او خیلیها شرمنده شدند و این مظلومیت یک روشنفکر در برابر مغزهای غبار گرفته بود.
روحش شاد راهش پر رهرو باد
یادداشت از: طاهره فرجی
انتهای پیام/