خبرهای داغ:
گفت‌وگوی بسیج با آزاده و جانباز اسدآبادی/

شهدای بسیاری برای آسایش و امنیت امروز کشور تقدیم شده است

 یکی از آزادگان و جانبازان اسدآبادی خطاب به جوانان گفت: قدر این آسایش و امنیت خود را بدانید و در حفظ آن بکوشید چراکه برای به وجود آمدن این امنیت شهدای بسیاری داده شده و تلاش‌های زیادی صورت گرفته است.
کد خبر: ۹۲۶۷۶۳۷
|
۲۸ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۲

شهدای بسیاری برای آسایش و امنیت امروز کشور تقدیم شده استبه گزارش خبرگزاری بسیج از اسدآباد، رحمت الله گودرزی از آزادگان و جانبازان شهرستان اسدآباد در سال۱۳۶۴ به عنوان سرباز ارتش راهی جبهه‌های جنگ شد و بعد از حدود ۱۷ ماه حضور در جبهه‌ها و عملیات‌های مختلف به اسارت نیروهای بعثی درآمد.

وی که هم اکنون بازنشسته فرمانداری شهرستان اسدآباد است در خصوص نحوه اسارتش در عملیات کربلای ۶ که در منطقه سومار و نفتشهر انجام می‌شد به خبرنگار خبرگزاری بسیج اینگونه می‌گوید:

در هنگام اسارت تعدادی از نیروهای ما شهید و مجروح شده بودند و خود من نیز دچار موج انفجار و جراحت شدم.

هنگامی که با تنی چند از رزمندگان که اکثرا نیز دچار جراحت شده بودیم به اسارت نیروهای عراقی درآمدیم، ابتدا همه ما را در یک نقطه جمع کردند و یکی از نیروهای بعثی با اسلحه کلاشی که در دست داشت اقدام به شلیک به صورت رگبار در بین بچه‌ها کرد که تعدادی شهید و تعدادی دیگر مجروح شدند.

در همین حین یکی دیگر از نیروهای بعثی که مسلح به آر.پی.جی۷ بر روی دوشش بود  به سوی ما هدف گرفت و می‌خواست شلیک کند که یکی از نیروهای خودشان که مرد سیاه چرده‌ای بود به سویش آمد و با لوله اسلحه خود سمت آرپی جی را برگرداند و به عربی به وی گفت: نه نه تو مسلمانی و آنها هم مسلمان؛ بنابراین از شلیک آن فرد جلوگیری کرد.

زمانی که می‌خواستند ما را از منطقه به جای دیگری انتقال بدهند از قبل هماهنگی کرده بودند و جمعیتی از مردم خانقین که کاروان اسرا از این شهر عبور می‌کردند را در خیابان‌ها مستقر کرده بودند تا به زعم خودشان هل هله و شادی به راه بیندازند و پیروزی خودشان را در قبال پوشاندن شکست‌هایی که  در دیگر جبهه‌ها متحمل شده بودند، بپوشانند.

بعد از گذر از داخل خیابان‌های این شهر و استقبال با پرتاب سنگ، آب دهان و دیگر اشیاء توسط عده‌ای اجیر شده، در میان جمعیت خانم‌هایی که چادر عربی بر سر داشتند مشاهده کردیم که با تماشای این وضع گریه می‌کردند!

 نمیدانم! شاید هم  یاد مظلومیت حضرت زینب(س) و کاروان اسرای کربلا در آنها زنده شده بود. در طول حدود چهار سال اسارت که مدت کوتاهی در بازداشتگاه الرشید بغداد و ادامه آن در اردوگاه تکریت ۱۱ به صورت مفقودالاثر در شرایط بسیار سخت و دشوار و زیر بدترین شکنجه‌های بعثیان صدام گذشت که بیان آنها در این مقال نمی‌گنجد و مثنوی 70 من کاغذ می‌خواهد.

وی در ادامه در توصیه به جوانان کشور گفت: قدر این آسایش و امنیت خود را بدانید و در حفظ آن بکوشید چراکه برای به وجود آمدن این امنیت شهدای بسیاری داده شده و تلاش‌های زیادی صورت گرفته است.

انتهای پیام/

ارسال نظرات