به گزارش خبرگزاری بسیج، ارمنستان و جمهوری آذربایجان به فاصله کمتر از سه ماه برای دومین بار بر سر منطقه مورد نزاع قرهباغ درگیریهای خونینی را آغاز کردند.
جدال بر سر این منطقه کوهستانی با حدود 4400 کیلومتر مساحت که ساکنان آن مسیحیان ارمنی و آذریهای مسلمان هستند دهههاست که بر مناسبات دو کشور آذربایجان و ارمنستان و منطقه قفقاز سایه افکنده است.
منطقه قفقاز از لحاظ استراتژیک پل ارتباطی بین شرق و غرب و شمال و جنوب به حساب میآید و دریای خزر را به دریای سیاه متصل میکند. علاوه بر اهمیت ژئوپلتیک، این منطقه به لحاظ تاریخی نیز محل تلاقی تمدنها و مذاهب گوناگون بوده است.
وجود منابع طبیعی مانند انرژی در دریای خزر و همچنین مسیرهای انتقال آن به سمت اروپا نیز بر اهمیت استراتژیکی این منطقه افزوده و موجب شده تا قفقاز همواره در طول تاریخ محل رقابت قدرتهای بزرگ منطقهای و فرامنطقهای باشد.
مرزبندیهای مصنوعی که در دوره شوروی به وجود آمد، یکی از مهمترین دلایل بروز مناقشه بر سر قرهباغ است. در آن دوره با وجود اینکه منطقه قرهباغ به صورت تاریخی آذرینشین بود ولی تقسیمات قومی که شوروی در دوره استالین دنبال میکرد منجر به ایجاد مرزبندیهای مصنوعی شد قرهباغ را تحت حاکمیت ارمنستان قرار داد.
با فروپاشی شوروی آذریها تأکید دارند که این منطقه بر اساس پیشینه تاریخی باید زیر حاکمیت باکو قرار گیرد و ارمنیها نیز با تأکید بر تغییرات در ترکیب جمعیتی منطقه آن را در حاکمیت ارمنستان یا دست کم خودمختار میدانند.
در درگیری اخیر نقش ترکیه و رژیم صهیونیستی کاملا برجسته است. تشدید درگیری در قرهباغ میتواند تمرکز ایران و روسیه را از منطقه غرب آسیا کاهش دهد و آنها را سرگرم مشکلات و چالشهای منطقه قفقاز کند و صهیونیستها در این زمینه تحرکات بسیار جدی را در ماههای گذشته انجام دادند. ترکیه نیز نقش بسیار مهمی ایفا و در دوره بعد از درگیری پیشین، مانور نظامی مشترک با جمهوری آذربایجان برگزار کرد و پس از مانور، نیروهای نظامی خود را از خاک آذربایجان خارج نکرد.
این درگیری با وجود خط و نشانهای مقامات دو طرف احتمالاً به طول نخواهد انجامید چون طرفین به دلایل مختلف کشش تداوم نبرد طولانی مدت را ندارند. در میان بازیگران خارجی ذینفع هم، به جز ترکیه و رژیم صهیونیستی، دیگران مانند آمریکا، اروپا و روسیه تمایلی به تداوم بحران ندارند.
بر این اساس؛ چون طرفین حاضر به حل اساسی مسئله از مسیرهای حقوقی و دیپلماتیک نیستند و بازیگران خارجی هم نفع خود را در تداوم اختلافات میبینند، مهمترین چشمانداز پیشرو برای این مناقشه تداوم وضعیت به صورت «نه جنگ نه صلح» و درگیریهای نوبهای است.
نکته آنکه؛ منطقه قفقاز در طول قرنهای متمادی زیر چتر وحدت بخش حوزه تمدن اسلامی ـ ایرانی، محل همزیستی ادیان، مذاهب، زبانها و هویتهای فرهنگی و دینی گوناگون بود اما از زمانی که برجستهسازی استعماری اختلافهای هویتی عرصه را بر اشتراکات تمدنی تنگ کرد دچار مهندسی ترکیب جمعیتی و پاکسازیهای قومیتی و تبعیدهای دستهجمعی شد.
این در حالی است که دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان با الهام از عصر همزیستی تمدنی در قرون پیشااستعماری و با تکیه بر مشترکات فرهنگی خود میتوانند راهی صلح آمیز برای حل مسئله پیدا کرده و صلحی پایدار را برای مردم خود به ارمغان بیاورند و جمهوری اسلامی ایران نیز آماده کمک به برقراری این صلح پایدار در منطقه است.
مواضع جمهوری اسلامی در خصوص ضرورت رعایت و به رسمیت شناختن تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان بسیار روشن است و دولت جمهوری اسلامی ایران تاکنون بارها بر این حق مشروع در چارچوب حقوق بین الملل و قطعنامههای سازمان ملل تاکید کرده است و بر این باور است که اختلاف دو کشور فقط راه حل صلحآمیز دارد و ایران و ترکیه و روسیه میتوانند در جهت اجراییسازی قطعنامههای سازمان ملل، آن دو همسایه را کمک کنند تا اختلافات خود را در اشکال مسالمت آمیز حل کنند.